دربارهی کتاب نبرد لیمونادی
کتاب "نبرد لیمونادی" جلد اول از مجموعه داستانهای "خانوادهی ترسکی" است و روایتهایی جذاب و شیرین را در اختیار مخاطب کودک و نوجوان قرار میدهد.
داستان در آخرین روزهای تعطیلات تابستان آغاز میگردد؛ روزهایی به شدت گرم و آزاردهنده. هفتهی آینده، با بازگشایی مدارس و شروع سال تحصیلی جدید، ایوان و جسی باید همراه با یکدیگر وارد کلاس چهارم شوند. جسی، به دلیل برخورداری از هوش و نبوغ بالا، توانسته به صورت جهشی تحصیل کند و حالا به جای کلاس سوم، در مقطعی بالاتر تحت آموزش قرار بگیرد.
جسی از این موضوع به شدت هیجانزده و خوشحال است. برخلاف او، ایوان نه تنها شادمان نیست، بلکه بسیار ناراحت و نگران نیز هست. زیرا همواره تصور میکند که حضور خواهر کوچکش در کلاس درسیاش، ممکن است او را با مشکلات و دردسرهایی بزرگ مواجه سازد. در نتیجه، مدام سعی میکند که از جسی دوری نماید.
در طی یکی از همین روزها، جسی جهت رفع کدورت و برقراری رابطهای بهتر با ایوان، پیشنهادی ویژه را ارائه میکند؛ پیشنهادی در رابطه با یک مسابقه که ایوان نیز از آن استقبال مینماید. طبق قرار، آنها باید در طی این چند روز باقی مانده از تابستان، به فروش لیموناد بپردازند. هر شخصی که بتواند 53 دلار جمعآوری کند، برندهی مسابقه است. شخص برگزیده، به عنوان جایزه، صاحب تمامی پولهای بازنده میشود.
"جسی" و "ایوان"، خواهر و برادر کوچکی هستند که تنها فرزندان خانوادهی ترسکی میباشند. جسی، یک سال از برادر خود کوچکتر است. او دختری بسیار باهوش و نابغه میباشد و برادرش را به شدت دوست میدارد. در واقع، کتاب خانوادهی ترسکی، مجموعهای از داستانهای دنبالهدار این خواهر و برادر میباشد؛ مجموعهای زیبا که به تشریح جزئیات رابطهی میان جسی و ایوان و همچنین ماجراهایی پر فرازونشیب آنها برای مخاطب میپردازد.
بخشی از کتاب نبرد لیمونادی
نیمساعت طول کشید تا ایوان چرخدستی پر از بارش را تا مرکز شهر ببرد؛ مسافتی که با دوچرخه معمولا کمتر از پنج دقیقه طول میکشید. اما وقتی به آنجا رسید، فهمید که ارزشش را داشته.
موقع ناهار بود و نیمکتهایی که روی چمن توی سایه قرار داشت، پر بود از مردمی که از شدت گرما ولو شده بودند؛ فروشندههای مغازههای دور و بر که نیمساعت وقت ناهار داشتند، مامانهایی که با بچههایشان بیرون آمده بودند، پیرمردها و پیرزنهایی که نمیخواستند تمام روز توی خانه بمانند. بچههای دبیرستانی روی تختهاسکیت ویراژ میدادند. پیشدبستانیها از سروکول مجسمهی بچههایی که دور هم جمع شده بودند و عمو زنجیربافبازی میکردند، بالا میرفتند. سگها زیردرختها دراز کشیده بودند و با زبانهای آویزان، لهله میزدند.ایوان فضای اطراف را ورانداز کرد و نقطهی موردنظرش را درست در مرکز زمین چمن انتخاب کرد؛ جایی که همهی مسیرها با هم تلاقی میکرد. هرکس از روی چمن رد میشد، باید از کنار دکهی او عبور میکرد. کی میتوانست توی چنین روز داغی در مقابل لیموناد خنک مقاومت کند؟
اما اول چرخ دستیاش را به کناری برد و زیر یک درختچهی بزرگ گل صدتومانی پارک کرد. بعد از خیابان گذشت و وارد بستنیفروش شد.
هوای یخ، پوستش را نوازش داد. انگار غوطهور شده باشی توی یک بشکه بستنی. و چه بویی... اومم. ترکیبی از وانیل، شکلات، نارگیل، کارامل و آدامس. ایوان به ظرفهای بزرگ بستنی نگاه کرد که مرتب و به ردیف پشت ویترین شیشهای چیده شده بود. پولهای توی جیبش قلقلکش میدادند. بعد از اینکه با پولهای دیروز، پنج قوطی لیموناد خریده بود، هنوز کلی پول برایش باقی مانده بود. چه میشد اگر فقط یک دانه بستنی قیفی میخرید؟ با یک میلکشیک؟ یا اصلا هر دو؟
خانم پشت پیشخان پرسید: «میتونم کمکت کنم؟»
ایوان گفت: «اوممم... آره.» دستش را توی جیب برد و همهی پولها را لمس کرد. اسکناسها و سکهها بین انگشتهایش بههم میخورد. پول برای خرج کردن بود دیگر. حالا چه میشد اگر کمی از پولش را خرج میکرد؟
«من، اممم...» ایوان بستنی را مجسم کرد که از گلویش سر میخورد پایین و چه حس خوبی داشت! خامهای، شیرین، مزهای خنک و طلایی و لذتبخش.
ذهنش را آزاد گذاشت تا برای خودش خیالپردازی کند و زل زد به سطلهای بستنی. صدای خندهای او را فوری به زمین برگرداند. نگاهی به دور و بر انداخت. صدای چند تا دختر نزدیک فوارهی آب بود. دخترها را نمیشناخت، اما به خیالش رسید صدای مگان موریارتی را شنیده. پرسید:
«میشه لطفا بگید قیمت یه لیوان لیموناد چقدره؟»
«سه دلار...
کتاب نبرد لیمونادی اولین جلد از مجموعه ی خانواده ترسکی اثر ژاکلین دیویس با ترجمه ی نیلوفر خوش زبان توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: ژاکلین دیویس
- مترجم: نیلوفر خوش زبان
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب نبرد لیمونادی
دیدگاه کاربران