معرفی کتاب مجموعه آثار آیسخولوس با ترجمه عبدالله کوثری
این کتاب مجموعهای از آثار آیسخولوس، نمایشنامهنویس یونانی است که با دو نام آشیل و آیسخولوس شناخته میشود. برترین نمایشنامههای این نویسنده بزرگ در این کتاب گرداوری شده است تا منبع کاملی برای تمامی علاقهمندان به او در دست باشد. سهگانهتراژدیهای آیسخولوس که شامل نمایشنامههای آگاممنون، نیازآوران و الاهگان انتقام میباشد، همگی یک مجموعه هستند و با نام اورستیا شناخته میشوند. اورستیا درواقع نمایشنامه دیگری با نام پرومتئوس را در بر داشته است که امروزه متنی از آن موجود نیست.
البته در این کتاب، نمایشنامهای با نام پرومتئوس در بند وجود دارد که احتمالا بر مبنای نمایشنامه نامبرده نوشته شده است. واژه اورستیا، در ابتدا برای هر چهار نمایشنامه استفاده میشده و هر کدام از این نمایشنامههای مجزا، دارای اسم مستقلی نبودهاند اما حالا هر سه نمایشنامه با اسامی متفاوتی که دارند، با اسم اورستیا بهعنوان یک مجموعه شناخته میشوند. البته این کتاب، علاوه بر این سهگانه، چهار نمایشنامه معروف دیگر آیسخولوس را نیز دربردارد. بهطور کلی این کتاب با ساختار سادهو زبان استوار و باشکوهی که دارد سالیان سال است که از مهمترین آثار ادبی جهان شناخته میشود.
نکته جالب توجه این است که برخی نمایشنامههای این کتاب تقریبا خیلی قابل اجرا در تئاتر نیستند و فقط مناسب مطالعه هستند. چرا که برخی از ابزارهای بهکار رفته در صحنهها، چیزی فراتر از امکانات اجرایی است. علاوه بر این، مجموعه حاضر، تغییر فرهنگی جامعه را در رابطه با موضوع عدالت، از حالت سنتی و انتقامجویی شخصی به نظامی قضایی و قانونی نشان میدهد.
برشی از متن کتاب
کلوتمنسترا: امروز یونانیان تروا را گرفتهاند گویی فریادهایی در شهر میشنوم که با هم سازگاری ندارند همچون روغن و سرکه که اگر در آوندی بریزی با هم در نمیآمیزند. هم بدینسان آواز مغلوب و فریاد فاتح از هم بازشناختنی است. ترواییان دیگر بردگانند زنان خود را بر پیکر برادران و شوهران میاندازند و فرزندان بر کالبد پدران سالخورد میگریند و واپسین سوگسرود را بر کشته عزیزان سر میدهند و دیگران سوگسرود و گرسنه بعد از شب تاراج بر هر خوردنی که بخت پیش آد چنگ میزنند و یونانیان اکنون در خانههای تروا جای خوش کردهاند ایمن از سرما و نمناکی هوا همچون مردانی آسوده، تام شب خواهند خفت بی هیچ پاسبان اکنون اگر آنان حرمت معبدهای شهر تاراجشده را پاس دارند و به گستاخی دست بر آنها نگشایند و به یاد آرند که آخرین گام که همانا بازگشت به خانه است هنوز در نرسیده است؛ باری، اگر پاک و ناکرده گناه به پیشگاه ایزد بازگردند شاید که نفرین داغدیدگان کارگر نیفتد و راه بر فاجعه بسته ماند. این است پیام من که زنی هستم. باشد که سرانجام همه نیکی باشد، باشد که من از میوههای آن نیکی برخوردار شوم. همسرایان: بانو، سنجیده چون مردی خردمند سخن میگویی اکنون که رنجهای ما پایانی چنین خوش یافته وقت آن است که دیگر بار روی نیایش سوی ایزدان کنیم. (کلوتمنسترا به درون کاخ بازمیگردد) سپاس بر زئوس و بر شب یاریدهنده، گنجور بافتههای آسمانی که دامی چنان تنگ بر برجهای تروا افکند که راه گریز برخرد و کلان بسته آمد. نیایش به تمامی زئوس راست که نگاهبان دوستان است و پایانی چنین را از دیرباز رقم زده بود هم آن زمان که به تیری از کمان پر توانش پاریس را نشانه کرد تیری چنان که راست بر نشانه آمد و سراپا لهیب اختر انتقام بود پس صربت زدوس بر آنان فرود آمد و این حقیقتی است که در هر گام آشکارهتر رخ مینماید. زئوس گفت چنین باد و چنین شد. اگرچه هستند کسانی که انکار میکنند این را که ایزدان کردار آنان را که هر حریم و حرمت را نادیده میانگارند، به دیده میگیرند اما دروغی گستاخانه است این انکار چرا که خشم ایزد دیر یا زود تبه خواهد کرد همه باد در سران را که مست سودای خام خویشند.
فهرست
- درباره آیسخولوس
- اورستیا
- آگاممنون
- نیازآوران
- الاهگان انتقام
- پرومتئوس در بند
- هفت دشمن تبس
- پارسیان
- پناهجویان
- مترجم: عبداله کوثری
- انتشارات: نی
نظرات کاربران درباره کتاب مجموعه آثار آیسخولوس
دیدگاه کاربران