درباره کتاب کاج ها (مجموعه ویوارد پاینز 1)
کتاب کاج ها از دسته کتاب های رمان کودک و نوجوان در مورد ماموریت فوق سری و عجیبی است که شخصی به نام ایتن برک به عهده گرفته است. ایتن برک بدون هیچ اطلاعاتی از وجود شهری مرموز، به دنبالِ همکارانش که برای مأموریتی رفتهاند و ده روزی ست ناپدید شدهاند، وارد محلی به نام " ویوارد پاینز " میشود. او سی و هفت ساله، خوشپوش و مأمورِ مخفی فدرالِ پلیسِ سیاتل است و دقیقا بعد از ورودش به شهر با کامیون تصادف میکند.
اما با گذر زمان متوجه میشود اوضاع از چیزی که در اطرافش رخ میدهد، فجیعتر است و طی روزهایی که آنجاست نمیتواند با همسرش ” ترسا ” و یا مافوقش ” آدام هسلر ” تماس برقرار کند. هیچ خبری از تلویزیون و وسیلههای ارتباطی هم نیست. پس به ناچار و دست خالی ابتدا باید راز این شهرِ مرموز را پیدا کند. اما...
بخشی از کتاب کاج ها (مجموعه ویوارد پاینز 1)
با تابش نور خورشید روی صورتش و صدای آرام جاری شدن آبی در نزدیکی ها، در حالی که به پشت دراز کشیده بود، به هوش آمد. دردی در اعصاب بینی اش و ذوق ذوقی بدون درد ولی متناوب در قسمت زیرین استخوان سرش حس می کرد؛ نشانه ی آشکار نزدیک شدن سردردی شدید. به سمتی چرخید، خودش را بالا کشید و نشست. سرش را میان زنوانش فرو کرد. عدم ثبات دنیای اطرافش را پیش از باز کردن چشمانش حس کرده بود.
درست انگار که خط محور دنیا به قطعات پر نوسانی تبدیل شده باشد. حسی که با اولین نفس عمیق به سراغش آمد، طوری بود که انگار کسی قطعه ای فلزی را میان دنده های بالایی پهلوی چپش فرو کرده باشد. با این وجود، از میان درد ناله ای کرد و چشم هایش را به زور هم که شده، باز کرد. چشم چپش حتماً به شدت باد کرده بود، زیرا به نظر می رسید از میان شکافی به بیرون خیره شده است. سر سبز ترین علف زاری که تا به آن روز دیده بود - انبوهی از علف های سوزنی و نرم - تا کنار ساحل رودخانه کشیده شده بود. آب زلال بود و از میان تخته سنگ هایی که از بستر رودخانه بیرون زده بودند، به تندی جریان داشت.
در آن سوی رودخانه، صخره ای به بلندی سیصد متر رو به بالا کشیده شده بود. در امتداد برجستگی های سنگی اش، درختان کاج به شکل انبوهی روییده بودند. هوا پر شده بود از عطر کاج ها و شیرینی آب روان.
شلواری مشکی به پا داشت، با کتی مشکی و پیراهن آکسفوردی زیر آن، که خون پارچه ی سفید نخی اش را لکه کرده بود. کراوات سیاه رنگی به شل ترین شکل ممکن از یقه ی پیراهنش آویزان بود. در اولین تلاشش برای ایستادن، زنوانش خم شد و با چنان شدتی بر زمین نشست که برای فرستادن ارتعاشاتی از دردی سوزان به قفسه ی سینه اش کافی باشد. دومین تلاشش با موفقیت همراه بود. خودش را در حال تلو تلو خوردن، ولی حداقل ایستاده، یافت. زمین زیر پایش همچون عرشه ی متلاطم یک کشتی بود. به آرامی برگشت، پاهایش به هم گره خورد و برای حفظ تعادلش مجبور به باز کردن بیشتر آن ها شد.
پشت به رودخانه، حالا در حاشیه ی محوطه ای باز ایستاده بود. دورتر، سطح فلزی تاب های بازی و سرسره ها در زیر نور آفتاب پر حرارت نیم روزی می درخشید.
در اطرافش حتی پرنده هم پر نمی زد.
آن سوی پارک، لحظه ای نگاهش به خانه های ویکتوریایی افتاد و دور تر از آن ها، ساختمان های خیابان اصلی شهر را دید. شهر حداکثر یک مایل آن طرف تر قرار گرفته بود؛ درست در مرکز آمفی تئاتر از سنگ ها. دیوار هایی صخره ای، با ساختار نواری قرمز رنگ، که هر کدام با صد ها متر ارتفاع دورتا دور شهر را گرفته بودند. در بلند ترین قسمت های کوهستان، همان قسمت هایی که در سایه پنهان شده بود، هنوز می توانست مقاوت توده هایی از برف را ببیند ولی اینجا، در میان دره، هوا گرم و آسمان بالای سرش صاف و آبی بود.
مرد، جیب های شلوار پارچه ای اش را گشت. بعد سراغ جیب های کتش رفت. نه کیف پولی، نه دسته ی اسکناسی، نه کارت شناسایی، نه کلید و نه حتی موبایل؛ خبری از هیچ چیز نبود؛ به جز چاقوی نظامی سوئیسی کوچکی که در یکی از جیب های داخلی کتش پیدا کرد.
با رسیدنش به سمت دیگر پارک گیج تر شده بود، احساس خطر بیشتری می کرد. ضربان های متناوبی که در گردن، در بالاترین قسمت ستون فقراتش حس می کرد، حالا دیگر بدون درد نبود.
کتاب کاجها جلد اول از مجموعهی ویوارد پاینز نوشتهی بلیک کراوچ با ترجمهی زهرا رحیمی توسط نشر باژ به چاپ رسیده است.
- نویسنده: بلیک کراوچ
- مترجم: زهرا رحیمی
- انتشارات: باژ
نظرات کاربران درباره کتاب کاج ها (مجموعه ویوارد پاینز 1)
دیدگاه کاربران