
محصولات مرتبط
بخشی از کتاب دوستش داشتم؛ نشر ماهی
"خوابیدی؟"
"نه"
رفت لیوانش را پر کرد و نشست روی صندلی دستهدار کاناپه. باد هنوز میوزید. در تاریکی نشسته بودیم. گاهی یکیمان لبی تر میکرد و دیگری هم به دنبال او. نه خوب بودیم، نه بد، خسته بودیم. پس از سکوت طولانی گفت: "میدانی، اگر دل و جراتش را داشتم، آدمی که تو وصفش را کردی نمیشدم..." "چی گفتید؟ " چه اشتباهی کردم جوابش را دادم. دیگر نمیخواستم این کثافت را هم بزنم. دلم میخواست راحتم بگذارند."
همیشه از غم کسانی حرف می زنند که می مانند و می سازند، اما هیچ وقت به غم آنهایی که می گذارند و می روند فکر کرده ای؟ " به خودم گفتم: ای بابا، دوباره این پیر خرفت می خواهد با نظریه بافی هایش سرم را بخورد. نگاهی به دور و برم انداختم که کفش هایم را پیدا کنم." پی یر، فردا درباره اش حرف می زنیم. خوابم می آید... برای امشب واقعا بس است." " به غم هایی آدم هایی که بدبختی سرشان نازل می شود... برای آن هایی که مانده اند دل می سوزانیم و دلداریشان می دهیم، اما آن هایی که می روند چی؟ "
از کوره در رفتم و گفتم: "دیگر چه می خواهند؟ نشان افتخار؟ تشویق؟ "گوشش به من نبود." اصلا کسی جرات دارد یک روز صبح جلو آینه بایستد و صاف و پوست کنده به خودش بگوید: آیا من حق خطا کردن ندارم؟ فقط همین چند کلمه... کسی جرات دارد مستقیم به زندگی خودش نگاه کند و هیچ چیز همخوانی در آن نبیند، هیچ چیز هماهنگی؟ کسی جرات دارد با خودخواهی، با خودخواهی محض، همه چیز را خرد کند و درهم بشکند؟ معلوم است که نه...چه چیزی مانعش می شود؟ غریزه ی بقا؟ واقع بینی؟ ترس از مرگ؟ جسارت نداریم که حتی یکبار در زندگی با خودمان رو به رو شویم.
بله با خودمان. با خودمان، فقط خودمان و خودمان. همین. "حق خطا کردن" اصطلاح کوچکی است، عبارتی کوتاه، اما چه کسی این حق را به ما می دهد؟ چه کسی غیر از خود ما؟ دست هایش می لرزید.
کتاب دوستش داشتم اثر آنا گاوالدا با ترجمهی ناهید فروغان توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است.
- نویسنده: آنا گاوالدا
- مترجم: ناهید فروغان
- انتشارات: ماهی
مشخصات
- نویسنده آنا گاوالدا
- مترجم ناهید فروغان
- نوع جلد جلد نرم
- قطع جیبی
- نوبت چاپ 25
- تعداد صفحه 174
- انتشارات ماهی
نظرات کاربران درباره کتاب دوستش داشتم | آنا گاوالدا
دیدگاه کاربران