
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب ده بچهزنگی اثر آگاتا کریستی
کتاب "ده بچهزنگی" روایتگر رمانی جنایی، ترسناک و خواندنی است که توسط داستاننویس معروف انگلیسی، خانم "آگاتا کریستی" به نگارش درآمده است. این داستان از شخصیتهای متعدد و مختلفی تشکیل میشود و رازهای سربهمهر زندگی گذشتهی و حال هر یک از آنها را برای مخاطب تشریح میکند.
آگاتا کریستی، در صفحات آغازین کتاب، ابتدا به معرفی شخصیتهای رمان خویش میپردازد. وی در طی این معرفی، بخشهای جزئیای از خصوصیات و زندگی هر یک از این افراد را توضیح میدهد تا مخاطب، پیش از شروع اصل ماجرای کتاب، پیشزمینهای از آنها را در ذهن داشته باشد.
داستان از جایی آغاز میگردد که شخصیتهای قصه، از جانب فردی ناشناس، و به بهانههایی مختلف، به منزلی مجلل، واقع در جزیرهای معروف دعوت میشوند. جزیرهای به نام "نیگر آیلند" که همواره در سرتیتر روزنامهها قرار میگیرد و بخش زیادی از اخبار را به خود اختصاص میدهد. این اخبارها اطلاعات ضد و نقیضی را دربارهی مالک اصلی جزیره ارائه میکنند؛ اطلاعاتی که به هیچوجه قابل استناد نیستند.
با حضور افراد داستان در منزل مجلل جزیرهی نیگر آیلند، همهی مهمانان، کنجکاوانه در پی شناسایی میزبان و مالک خانه هستند. این موضوع همچون معمایی پیچیده، ذهن این اشخاص را به خود معطوف میسازد. در ادامه، آنها با اتفاقات و وقایعی برنامهریزی شده و شوم مواجه میشوند که بخش اصلی داستان را تشکیل میدهد.
بخشی از کتاب ده بچهزنگی؛ نشر هرمس
فصل دهم
ورا پرسید:
- این حرفها را باور میکنید؟
او و لمبارد کنار پنجرهی اتاق نشیمن نشسته بودند. بیرون باران میبارید و باد با شدت تمام به پنجره میخورد.
فلیپ لمبارد پیش از آنکه پاسخی بدهد سرش را کمی به طرف او خم کرد.
- منظور شما این است که حرفهای آن وارگریو پیر را که میگوید کار یکی از ماست باور میکنم؟
- بله.
فلیپ لمبارد شمرده گفت:
- گفتنش مشکل است. اگر به طور منطقی به قضیه نگاه کنیم، حق با اوست. اما با همهی اینها...
ورا کلمات را از دهانش قاپید:
- اما با همهی اینها باورکردنی به نظر میرسد!
فلیپ لمبارد اخمی کرد و گفت:
- همهی این چیزها باور کردنی به نظر میرسد! اما بعد از مرگ مک آرتور یک چیز ثابت شده است. حادثه و یا خودکشی در میان نیست. مساله، مسالهی جنایت است. سه جنایت تا حالا.
ورا لرزید. گفت:
- مثل کابوس است. من هنوز احساس میکنم که چنین چیزهایی نمیتواند اتفاق بیفتد!
فلیپ که کاملا ورا را درک میکرد گفت:
- میدانم. الان ضربهای به در میخورد و چای صبحانه را به اتاق میآروند.
ورا گفت:
- آرزویم این است که این اتفاق بیفتد!
فلیپ لمبارد خیلی جدی گفت:
- بله. اما نمیافتد. ما همگی در رویا به سر میبریم. و از این به بعد باید خیلی مراقب باشیم.
ورا در حالیکه صدایش را پایین آورده بود گفت:
- اگر... اگر کار یکی از آنهاست، به نظر شما کار کدامشان است؟
فلیپ لمبارد ناگهان لبخند زد و گفت:
- میبینم که ما دو نفر را مستثنی کردی! خوب، درست هم همین است. من خوب میدانم که آن قاتل من نیستم و فکر هم نمیکنم که شما. ورا، بیمار روانی باشید. شما به نظرم سالمترین و منطقیترین دختری هستید که تاکنون ملاقات کردهام. من حاضرم روی شرافتم دربارهی سلامت روانی شما شرط ببندم.
ورا با لبخند شیطنتآمیزی گفت:
- متشکرم.
فیلیپ گفت:
خب، دوشیزه ورا کلایتورن، من نظرم را دربارهی شما گفتم، شما نمیخواهید دربارهی من نظرتان را بگویید؟
ورا پس از دقیقهای تردید گفت:
- شما خودتان پذیرفتید که زندگی انسان در نظرتان تقدسی ندارد. با همهی این حرفها نمیتوانتم شما را در نقش آن مردی که چیزها را به صفحهی گرامافون دیکته کرده مجسم کنم...
کتاب ده بچهزنگی به قلم آگاتا کریستی و ترجمهی خسرو سمیعی از انتشارات هرمس به چاپ رسیده است.
- نویسنده: آگاتا کریستی
- مترجم: خسرو سمیعی
- انتشارات: هرمس
مشخصات
- نویسنده آگاتا کریستی
- مترجم خسرو سمیعی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع پالتویی
- نوبت چاپ 11
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 245
- انتشارات هرمس

نظرات کاربران درباره کتاب ده بچهزنگی | آگاتا کریستی
دیدگاه کاربران