
محصولات مرتبط
کتاب سیرک شبانه؛ نشر میلکان
کتاب "سیرک شبانه" روایتگر ماجرایی خواندنی از یک سیرک و تعدادی شعبدهباز است که مطالعهی آن برای مخاطب نوجوان و همچنین بزرگسالان مناسب میباشد.
شخصیت اصلی قصه، "هکتور بوون" نام دارد. وی شعبدهبازی حرفهای است که به لقب "پراسپروی افسونگر" شهرت دارد. هکتور، سیرکی بزرگ را اداره میکند و درآمد زیادی را از این طریق، کسب مینماید. "الکساندر"، دوست و همکار قدیمی هکتور و بزرگترین رقیب این مرد میباشد؛ شخصی که سالها پیش، در رقابتی بزرگ هکتور را شکست داده است. این دو شعبدهباز، در روزگاران قدیم، شاگردان زیادی را تحت تعلیم خود قرار داده و سپس با برگزاری مسابقهای نفسگیر، هر یک شاگر خود را در برابر شاگرد دیگری به چالش میکشیدند. اما حالا، هر دو، دست از رقابتهای پیدرپی خود کشیده و آموزش هیچ کارآموزی را برعهده نمیگیرند.
اصل ماجرا از روزی آغاز میگردد که دختری کوچک، همراه با نامهای وارد سیرک هکتور میشود. دختری شش ساله به نام "سیلیا"، که با استناد به نامه، فرزند واقعی پراسپروی میباشد. هکتور بلافاصله پس از خواندن نامه، مسئولیت نگهداری از فرزندش را میپذیرد. در همان روزهای ابتدایی آشنایی، مرد قصه متوجه استعداد بینظیر و ذاتی سیلیا در شعبدهبازی میشود. بنابراین تصمیم میگیرد که پس از سالها، پرهیز از تعلیم و آموزش، تمامی اسرار حرفهاش را به سیلیا بیاموزد.
هکتور پس از اطمینان از مهارت ویژهی دخترش در فراگیری امور شعبدهبازی، با الکساندر دیدار میکند. وی در طی این دیدار، مجددا از رقیب قدیمیاش درخواست میکند که مطابق روال گذشته، به آموزش یک کارآموز پرداخته و با انتقال تواناییهای خود به این شخص، به رقابت با هکتور بپردازند؛ با پذیرش این خواسته توسط الکساندر، ماجراهایی خواندنی و پرکشش رخ میدهد.
برشی از متن کتاب سیرک شبانه
تسلیت
نیویورک، مارچ 1885
اعلان روزنامهها مینویسد که هکتور بوون، هنرمند و شعبدهباز مشهور صحنه، که بیشتر با نام پراسپروی افسونگر شناخته میشود، در روز پانزدهم مارچ در خانهاش بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
تا مدتی مردم دربارهی کارها و میراث حرفهایاش صحبت خواهند کرد. سنی که به او نسبت دادهاند غلط است؛ چیزی که خوانندگان انگشتشماری متوجه آن میشوند. پاراگرافهای کوتاهی در پایان اعلان درگذشتش اشاره میکند که از او دختری هفده ساله به نام سیلیا بوون به جا مانده. این عدد دقیقتر است. همچنین اشاره شده که گرچه مراسم تدفین خصوصی خواهد بود، نامههای تسلیت را میتوان از طریق آدرس یکی از سالنهای محلی تئاتر فرستاد.
کارتها و نامهها را جمع میکنند و آنها را در کیسههایی میریزند و یک نفر آنها را به خانهی شخصی بوونها میآورد؛ خانهای که همین حالا هم مملو از دستههای گلی است که تناسب حزنانگیزی با موقعیت دارند. بوی سوسن خفهکننده شده و وقتی سیلیا دیگر نمیتواند آن را تحمل کند همهی گلها را تبدیل به رز میکند.
سیلیا کپههای نامههای تسلیت را روی میز اتاق ناهارخوری رها میکند تا اینکه به داخل نشیمن سرازیر میشوند. نمیخواهد به آنها بپردازد، اما نمیتواند نخوانده دورشان بریزد.
وقتی دیگر نمیتواند از این کار اجتناب کند، یک قوری چای درست میکند و شروع میکند به رویارویی با کوههای کاغذی میکند. یکیک نامهها را باز و در دستههایی مرتب میکند.
مهرهای پستی از سراسر جهان هستند. نامههایی بلند و جدیاند آکنده از غمی خالصانه. طلب مغفرت پوچ و تمجیدات توخالی از مهارتهای پدرش هم زیادند. بسیاری از نامهها اظهار میکنند فرستندگانشان از اینکه پراسپروی بزرگ دختری داشته بیاطلاع بودهاند. بعضی دیگر او را با خوشی به یاد دارند و دختر کوچک قشنگی را توصیف میکنند که سیلیا خودش یادش نمیآید آنطور بوده باشد. تعدادی از نامهها هم حاوی درخواستهای ازدواجی با بیانی نارحتکنندهاند.
سیلیا خصوصا این نامهها را مچاله میکند و یکییکی کف دستش میگذارد و تمرکز میکند تا شعله بکشند و هیچچیز جز کمی خاکستر باقی نگذارند.
حلقهای که در دست راستش زخم کهنهی خاصی را پوشانده میچرخاند و رو به فضای خالی میگوید: «من ازدواج کردهم.»
بین نامهها و کارتها یک پاکت خاکستری ساده است. سلیا آن را از کوپه بیرون میکشد و...
کتاب سیرک شبانه اثر ارین مورگنشترن با ترجمهی محمدرضا شفاهی توسط نشر میلکان به چاپ رسیده است.
- نویسنده: ارین مورگنشترن
- مترجم: محمدرضا شفاهی
- انتشارات: میلکان
مشخصات
- نویسنده ارین مورگنشترن
- مترجم محمدرضا شفاهی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 1
- تعداد صفحه 430
- انتشارات میلکان
نظرات کاربران درباره کتاب سیرک شبانه | ارین مورگنشترن
دیدگاه کاربران