
کتاب مالاماندر هیولای دریا | انتشارات پرتقال
-
انتشارات :
پرتقال
- مترجم : ساناز اعتمادی
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب مالاماندر هیولای دریا از انتشارات پرتقال
کتاب "مالاماندر" روایتگر داستانی رازآلود و هیجانانگیز میباشد که به عنوان کتاب کودک و نوجوان به چاپ رسیده است.
شخصیت اصلی قصه و نیز راوی آن، "هربرت لمون" نام دارد. او در سن هفت سالگی، تک و تنها، کنار ساحل دریا، پیدا میشود. در این هنگام، هربرت هیچ خاطرهای از گذشتهی خود به یاد نمیآورد؛ به طوری که از دانستن نام خویش نیز، اظهار بیاطلاعی میکند. تحت چنین شرایطی، خانم "کراکن"، صاحب هتل ساحلی بزرگ و قدیمی "نوتلیوس"، مسئولیت او را بر عهده میگیرد. وی این پسر مرموز را، هربرت لمون نامگذاری مینماید. سپس، با وجود سن پایین هربرت، او را در بخش اشیای گم شدهی هتل خود، استخدام میکند.
هماکنون پنج سال از این ماجرا میگذرد. هربرت به نوجوانی دوازده ساله مبدل شده است و همچنان نیز، چیزی از گذشتهاش به خاطر نمیآورد. مدیر هتل، "آقای مولوسک" اصلا رابطهی خوبی با او ندارد. وی تمام تلاش خود را میکند تا سِمت هربرت را از وی گرفته و او را از هتل بیرون بیندازد. اما خانم کراکر همیشه با لطف و مهربانی با این پسر رفتار میکند.
اصل داستان پس از ورود ناگهانی "ویولت پارما"، به هتل آغاز میشود. ویولت دختری پرانرژی و همسنوسال هربرت میباشد که جهت حل معمایی بزرگ، به نوتلیوس و دیدار راوی قصه آمده است. وی پس از ملاقات با هربرت، از او برای یافتن والدینش درخواست کمک میکند؛ والدینی که دوازده سال پیش، یعنی هنگامی که ویولت نوزاد بوده، در طول اقامت خویش در نوتلیوس، به طور مرموزی ناپدید میشوند. صرف گذشت سالها از این واقعه، همچنان نیز اثری از خانم و آقای پارما در دست نیست. موضوعی که موجب گردیده تا ویولت شخصا اقدام به یافتن آنها بکند؛ تصمیمی سرنوشتساز و پردردسر که هربرت و ویولت را با ماجراهایی خواندنی مواجه میسازد.
برشی از متن کتاب مالاماندر هیولای دریا
تختهسنگهای شگفتانگیز
وقتی به اتاقکم برمیگردم، آقای مولوسک آنجا ایستاده است.
اولین حرفی که از دهانش درمیآید، این است: «تا حالا کجا...؟»؛ بعد چشمش به پالتوی قرضیام میافتد که برایم بیش از اندازه بزرگ است و شلوارم که مقدار زیادی جلبک دریایی روی آن چسبیده. کلاه روی سرم هم خیس آب و دربوداغان است. هنوز هم سطل خانم فسیل در دستم است و بوی گند چیزهایی که از داخل ساحل پیدا کرده، همهجا را پر کرده و آب دریا همینطور روی زمین مرمر پشت سرم چکیده است.
رگهای گیجگاه مولوسک از شدت عصبانیت بیرون زدهاند.
«چی...؟ چطور...؟ چرا...؟»
سریع از کنارش رد میشوم و میگویم: «سوالتون رو گم کردین قربان؟»
تابلوی پیشخانم را که رویش نوشته شده بسته، برمیگردانم. آن طرف تابلو نوشته: در صورت نیاز، زنگ را به صدا درآورید.
«یه لحظه میرم طبقهی پایین ببینم شاید کسی چیزی تحویل داده باشه.» بعد، از پلهها میروم پایین، داخل سردابم و مدیر هتل را که همینطور حرص و جوش میخورد، به حال خودش میگذارم.
به سرداب که میرسم، میبینم ویولت از پنجره به داخل پریده و روی صندلی راحتی بزرگم نشسته است.
میپرسد: «چه اتفاقی افتاد هربی؟»
سرم را میخارانم. در ساحل خشن، زیاد این سوال را میپرسند و نمیتوان راحت به آن جواب داد. پالتویم را درمیآورم و آن را روی صندلی کنار بخاری هیزمی اتاقم آویزان میکنم. نوری کوچک از داخل شیشهی بخاری به ما چشمک میزند که باعث دلگرمی است.
چند هیزم در بخاری میاندازم و میگویم: «اول باید خودمون رو خشک کنیم و خوب گرم بشیم. فرصت برای افسانهها و هیولاها زیاده.»
ویولت میگوید: «من به مالاماندر اعتقادی ندارم. نمیدونم اون چی بود دیدیم! ولی باور نمیکنم چیزی به اسم هیولای دریا وجود داشته باشه؛ اما این چیزی که دیدیم، چی بود؟»
کلاهم را در سطل فسیل میچلانم.
«یه سایهی توی مه، همین! مرد دستقلابی هم بهت حمله کرد.»
ویولت شانههایش را بالا میاندازد و میپرسد: «فکر میکنی مرد دستقلابی به خانم فسیل بیچاره هم حمله کرد؟»
«به نظر میآد هر کاری از اون آدم بربیاد؛ ولی از یه چیز مطمئنم، انگار یه سروسری با تو داره! راستی، منظورش چی بود که گفت من آزاد میشم؟»
ویولت پتویی را به سمت صندلی میکشد، آن را دور خودش میپیچد...
کتاب مالاماندر هیولای دریا نوشتهی تامس تیلر با ترجمهی ساناز اعتمادی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: تامس تیلر
- مترجم: ساناز اعتمادی
- انتشارات: پرتقال
مشخصات
- نویسنده تامس تیلر
- مترجم ساناز اعتمادی
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 1
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 256
- انتشارات پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب مالاماندر هیولای دریا | انتشارات پرتقال
دیدگاه کاربران