loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب گورخر گلادیاتور 3 (گرفتاری با مصری ها)

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب گورخر گلادیاتور 3 (گرفتاری با مصری ها)

کتاب " گرفتاری با مصری‌ها" سومین جلد از مجموعه کتاب های گورخر گلادیاتور می‌باشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.

سپتیموس و سایر فرماندهان روم، هم‌چنان به اعمال ناشایست خود و اسیر کردن حیوانات و آموزش آن‌ها برای گلادیاتور شدن ادامه می‌دهند. تنها هدف آن‌ها از این کار، نابودی حیوانات اسیر، و ایجاد سرگرمی و تفریح برای امپراتور ظالم‌شان، "هادریان" می‌باشد. موضوعی که همواره موجب خشم ژولیوس می‌شود. تا اینکه گورخر گلادیاتور قصه، تصمیم می‌گیرد که با اتحاد و همکاری دوستان و برادرش، "براتوس"، سپاه روم را شکست داده و آن‌ها را از بریتانیا بیرون کند.

پس از تلاش‌های مداوم، بالاخره ژولیوس به هدف و آرزوی بزرگ خود، یعنی شکست رومی‌ها، دست می‌یابد. سپاه روم، با روحیه‌ای تضغیف شده از بریتانیا خارج می‌شود. ژولیوس پس از این موفقیت، با خود عهد می‌بندد که تا نابودی کامل امپراتوری روم دست از تلاش نکشد؛ به طوری که آن‌ها را کاملا از سراسر اروپا فراری داده و آمفی‌تئاترهای‌شان را برای همیشه نابود سازد. در واقع نیت اصلی ژولیوس از این تصمیم، جلوگیری از برده‌داری‌ رومیان و آزادسازی تمامی حیوانات، از بند آن‌ها است. بنابراین ژولیوس و دوستانش، جهت تحقق این آرزو، با استفاده از یک کشتی، سفر پرماجرای خود، را آغاز می‌کنند.

کورنلیوس، بدون داشتن هیچ تجربه و مهارتی، و تنها با استفاده از یک کاغذ راهنما، وظیفه‌ی هدایت کشتی را برعهده می‌گیرد. غافل از اینکه، به زودی با طوفانی سهمگین روبه‌رو خواهد شد؛ چیزی که او اصلا انتظارش را ندارد. در نتیجه، با تغییر وضعیت هوا، کشتی از کنترل کورنلیوس خارج می‌گردد. تلاش‌های ژولیوس نیز نتیجه‌ای نداده و موج دریا، آن‌ها را به هر سویی می‌کشاند. تحت چنین شرایطی، براتوس و بقیه‌ی دوستان ژولیوس، در اتاقک زیر کشتی، سرگرم تفریح و بازی هستند. بنابراین گلادیاتور قصه، جهت درخواست کمک به سوی آن‌ها می‌رود. ولی پیش از آنکه هیچ‌یک بتوانند اقدامی نمایند، کشتی واژگون گشته و تمامی سرنشینان را با خود به ساحل دریا و منطقه‌ای ناشناس می‌برد؛ اتفاقی غیرقابل پیش‌بینی که ژولیوس و همراهانش را با ماجراهایی پرکشش مواجه می‌سازد.

شخصیت اصلی قصه، "ژولیوس" نام دارد. او گورخری مبارز و شجاع می‌باشد که سال‌های زیادی از عمرش را، همراه با دوستانش، در مدرسه‌ی "لودوس مگنوس" زندگی کرده است؛ بزرگ‌ترین و بهترین مدرسه‌ی گلادیاتوری روم. دوستان ژولیوس یک گراز کوچک و لاغر، بز کوهی، تمساح و زرافه هستند که هر یک به ترتیب "کورنلیوس گرازه"، "فلیکس"، "لوسیا" و "روفوس" نام دارند. آن‌ها در مدرسه، تحت فرمان و آموزش "سپتیموس"، تمامی فنون مبارزه را فرا گرفته‌اند؛ کاری که حیوانات زندانی‌ای همچون ژولیوس، همواره، از روی اجبار و بر خلاف میل خویش آن را انجام می‌دهند. آن‌ها همیشه به دستور امپراتور بزرگ روم، در" کولوسئوم"، بزرگ‌ترین آمفی تئاتر روم، حاضر گشته و در مسابقات وحشیانه شرکت می‌کنند.

 

برشی از متن کتاب گورخر گلادیاتور 3 (گرفتاری با مصری‌ها)

کورنلیوس که به سختی روی پنجه‌ی پاهایش ایستاده و سکان خیس را نگه داشته بود، جیغ زد: «آره! فقط باید این اهرم بزرگ رو ثابت نگه داری!»

ژولیوس قطره‌های بارانی را که کورش کرده بودند از روی چشم‌هایش پاک کرد و داد زد: «ولی من مطمئنم داریم دور خودمون می‌چرخیم. دوباره دستورالعمل رو چک کن!»

کورنلیوس با دلخوری دستش را توی کیسه‌ای کرد که دور کمرش بسته بود و ورق چرمی مچاله‌ای را بیرون کشید. ورق یادداشت نم کشیده، حین تلاش او برای خواندنش، وحشیانه توی باد تکان تکان می‌خورد.

کورنلیوس فریاد زد: «ما دقیقا داریم کارهایی رو که گفته انجام می‌دیم. گفته موقع طوفان شدید سکان رو محکم نگه دارید!»

«می‌بینی؟»

ولی وقتی کورنلیوس یادداشتش را با افتخار بالا نگه داشته بود، وزش ناگهانی باد شدید آن را از سمش قاپید و توی دریا انداخت.

«واااای!»

ژولیوس نالید: «اُه، دیگه محشر شد.»

«حالا چطوری قراره سپتیموس رو گیر بندازیم؟»

کورنلیوس زار زد: «سپتیموس رو فراموش کن! ما باید دور بزنیم، وگرنه این طوفان کاملا قورتمون می‌ده!»

ولی گوش ژولیوس به این حرف‌ها بدهکار نبود. او از بین دندان‌های قفل شده‌اش غرغر کرد: «همین جا وایسا!» و خودش را روی عرشه جلو کشید. «ثابت نگهش دار کورنلیوس. من کمک می‌آرم.»

«من نمی‌ذارم سپتیموس بعد از همه‌ی اون کارهایی که کردیم از دستمون دربره!»

موج بزرگی به کناره‌ی کشتی کوبید و ژولیوس تلوتلوخوران به سمت اتاقک ناخدا حرکت کرد. به دریچه‌ی باز رسید و با چنگ زدن به نردبان لغزنده، با احتیاط تا زیرزمین مرطوب و تاریک کشتی پایین رفت.

ژولیوس توی تاریکی تنه‌زنان از کنار میلوس‌شیره رد شد که روی ننوی پاره و پوره‌ای دراز کشیده بود. پلینی‌موشه، مربی ریزه‌میزه‌ی مبارزه‌شان، هم دمر به خوابی آرم رفته بود. میلوس به ژولیوس غرید.

«هنوز نرسیده‌ایم اونحا خره؟»

ژولیوس فوری با خشم جواب داد: «نه هنوز، این جوری هم که کارها پیش میره، هیچ وقت نمی‌رسیم.»

ژولیوس از روی کوهی جعبه و گونی خیس رد شد تا بالاخره بقیه‌ی همراهانش را پیدا کرد که دور هم حلقه زده بودند.

«یوهووووو! پیدا کردن این بازی تخته‌ای بهترین اتفاق ممکن بود!»

براتوس: برادر احمق و پرادعای ژولیوس!

فیلیکس: یک بز کوهی خنگ و یک مجموعه‌دار مشتاق سنگ!

«اُه، اونجا گیرت انداخته!»

«هوم!»

روفوس: یک گلادیاتور پر شور و هم‌تیمی لوسیا

«اون یکی رو بپا!...



درباره گری نورتفیلد نویسنده کتاب کتاب گورخر گلادیاتور 3 (گرفتاری با مصری ها)


نظرات کاربران درباره کتاب گورخر گلادیاتور 3 (گرفتاری با مصری ها)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب گورخر گلادیاتور 3 (گرفتاری با مصری ها)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل