دربارهی کتاب انجمن سری بندیکت 3: دردسرهای زندانیان
کتاب "دردسرهای زندانیان" جلد سوم از مجموعه داستانهای خواندنی "انجمن سری بندیکت" است که برای مطالعهی مخاطب کودک و نوجوان مناسب میباشد.
رینی و دوستانش، ماههاست که همراه با اعضای خانوادههایشان، در شهر "استونتاون"، و منزل قدیمی آقای بندیکت زندگی میکنند. آنها اجازه ندارند که از این خانه خارج شوند. زیرا ممکن است توسط کرتین ربوده شوند. در نتیجه، بهناچار، دورههای آموزشی مورد نیاز انجمن را در منزل پشت سر میگذارند.
"روندا کازمب"، زنی زیبا و یکی از کارمندان باهوش آقای بندیکت میباشد. او وظیفهی طراحی معماهای پیچیده و تمرینهای نامطبوع را برعهده دارد؛ تمرینهایی سخت و هدفمند که درون منزل بندیکت انجام میگیرد و در نهایت، موجب شکوفا شدن استعدادهای نهفته و ویژهی دانشآموختگان باهوش انجمن سری میشود.
ماجرای این جلد، به هنگام انجام یکی از همین تمرینها آغاز میگردد؛ تمرینی خاص تحت عنوان "مشکلات زندانیها". روندا، اعضای گروه را به دو دستهی دونفره تقسیم کرده است: رینی و کنسانتین در گروه اول و استیکی و کیت، در گروه دوم قرار دارند. اعضای هر یک از این دستهها، باید به طور جداگانه دربارهی مسالهای مشترک، تصمیمگیری نمایند؛ تصمیمی سخت و سرنوشتساز که علاوه بر تقویت مهارت و استعدادهایشان، میتواند عواقب و مجازاتی سخت را برای هر دو گروه به دنبال داشته باشد. اما آیا اینبار نیز رینی و دوستانش میتوانند بهترین و مناسبترین واکنش را از خود نشان داده و از دردسرهای احتمالی جلوگیری کنند؟!
شخصیتهای اصلی قصه، "رینی مولدون"، "کنستانس کانتریر"، "استیکی واشینگتن" و "کیت وترال" نام دارند. دختران و پسرانی باهوش که عضو "انجمن سری بندیکت" هستند؛ انجمنی منحصربهفرد که تحت سرپرستی آقای "بندیکت" اداره میگردد. رینی، کنستانس، استیکی و کیت، در حال آموزش مهارتهایی ویژه و متناسب با اهداف انجمن سری میباشند.
آقای بندیکت، از یک اختراع قدرتمند به نام "دستگاه زمزمهگر" نگهداری میکند؛ دستگاهی که توسط برادر ظالم و خطرناکش، "لدروپتا کرتین" ساخته شده است. هماکنون کرتین و دستیارانش به دنبال راهی برای بدست آوردن مجدد دستگاه زمزمهگر هستند. بنابراین بندیکت و تمامی دوستان و نزدیکان او در خطری بزرگ قرار دارند. زیرا کرتین میتواند از طریق گروگان گرفتن این افراد، زمزمهگر را به چنگ آورد.
برشی از متن کتاب انجمن سری بندیکت 3 (دردسرهای زندانیان)
استراق سمع با لیوان
رینی بعد از عبور از بین سیمهای آویزان، متوجه شد میتواند توی محفظه تاریک، صاف بایستد. راهرو آنقدر تنگ و باریک بود که به زحمت میشد سر را چرخاند؛ اما اگر به پهلو حرکت میکردی، میتوانستی بدون برخورد به دیوارها، رو به جلو حرکت کنی. کیت یکی دو مرتبه چراغقوه را به سمت کف راهرو گرفت تا توجه پسرها را به چند جای پای ناهموار جلب کند. رینی هم هر بار چشمهایش را به طرف استیکی چرخاند تا مطمئن شود او هم متوجه شده است. بعد با سر به کیت اشاره کرد و در سکوت به راهشان ادامه دادند.
به این ترتیب، آنها فورا به پشت دیوار دفتر آقای بندیکت رسیدند و صدای مبهم گفتوگوی توی اتاق را شنیدند. آنها همانطور آرام و با دقت، لیوانها را بالا بردند و روی دیوار گذاشتند.
رینی صدای مضطرب شمارهی دو را میشنید که انگار از زیر سنگ میآمد. «اعلام نشده؟! اگر به خاطر میلیگان نبود...» صدای او مبهم شد و رینی گوشش را طوری محکم به لیوان فشار داد که درد گرفت. «هدف اینه که تو رو از نگهبانی دور کنن، نه؟ اونها میخوان...»
صدای آرام آقای بندیکت به گوش رسید. «میدونم، شمارهی دو... ولی حداقل ما میتوانیم روش کار اونها رو ببینیم. این آموزنده است، مگه نه؟»
صدای ضربهی محکمی به در شنیده شد. صدای در زدن از پشت لیوان مثل صدای انفجارهای پیدرپی بود. رینی چنان از جا پرید که کم مانده بود لیوانش را بیندازد. کیت که گوش مخالف را روی لیوان گذاشته بود و روبهروی رینی ایستاده بود، چینی به بینیاش انداخت.
آقای بندیکت گفت: «یک لحظه لطفا...» و بعد با صدایی آهسته که به زحمت برای استراق سمعکنندهها قابل شنیدن بود، گفت: «شمارهی دو، بهتره تو و میلیگان آقای بین رو تا محل ماموریتش همراهی کنین. ما نمیخوایم...» وقتی در با شدت باز شد، آقای بندیکت با لحنی شاد و یا صدای بلند ادامه داد: «سلام! بله، لطفا وارد شین. بفرمایید روی اون دو تا صندلی بشینین. خرده بیسکوئیتها رو بریزین کنار. شمارهی دو مشغول بیسکویت خوردن بود. شما هم چیزی میل دارین؟ نه؟»
چند تعارف دیگر هم از طرف آقای بندیکت شنیده شد. شنوندهها هیس گفتند و به هم نگاه کردند...
کتاب انجمن سری بندیکت 3: دردسرهای زندانیان اثر ترنتون لی استوارت و ترجمهی آتوسا گلکار توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
نویسنده: ترنتون لی استوارت مترجم: آتوسا گلکار انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب انجمن سری بندیکت 3
دیدگاه کاربران