دربارهی کتاب تعبیر یک خواب دریایی
کتاب "تعبیر یک خواب دریایی" داستانی پر فراز و نشیب و خواندنی است که برای مخاطب نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
شخصیت اصلی قصه، "مود ماری فلین" نام دارد. او دختری یازده ساله است که در نوانخانهی دخترانهی "باربری" زندگی میکند. نوانخانهای مملو از دختران کوچک و بزرگ که هیچ اتاق خالیای در آن موجود نیست. عدم برخورداری از خانواده و زندگی در باربری و شرایط سخت آن، مود را به دختری حسود و لجباز مبدل ساخته است. به طوریکه، همواره با بروز رفتارها و واکنشهای پرخاشگرانه، موجب عصبانیت مربیان و معلمان نوانخانه میشود. در نتیجه، در اغلب موارد با تنبیه و مجازات روبهرو گشته و برای دقایقی، در دستشویی زندانی میگردد.
طبق اخبار رسیده از سوی مسئولان نوانخانه، خواهرانی به نام "هاوتورن" قصد دارند که به نوانخانه آمده و دختری را به عنوان فرزندخوانده انتخاب کنند. دختر مورد نظر آنها، باید هشت یا نه سال داشته باشد. شرطی که مود از آن برخوردار نیست. همین امر نیز، حسادتها و رفتارهای پرخاشگرانهی او را تشدید میکند. بنابراین مجددا در دستشویی زندانی میشود. در همین هنگام، "هایسینت"، یکی از خواهران هاوتورن، وارد نوانخانه شده و با مود روبهرو میگردد. وی در کمال تعجب، به مود علاقهمند گشته و او را به فرزندخواندگی میپذیرد. اتفاقی غیر قابل باور برای مود و سایر دختران نوانخانه، که مود ماری فلین را با سرنوشتی پرماجرا و غیرقابل پیشبینی روبهرو میسازد.
بخشی از کتاب تعبیر یک خواب دریایی
فصل هفده
روز بعد، صبح خیلی زود، مود با صدای گرومبگرومب بیدار شد. هنوز سپیده نزده بود. نور کم بود. نشست و انگشتهایش را کشید روی دماغ ضربدیدهاش. درد میکرد ولی خون دلمه بسته توی سوراخ دماغش خشک شده بود. نه از درد، بلکه از سر و صدا بیدار شده بود. باز هم از آن طرف دیوار صدای گرومب آمد.
یک نفر توی اتاق بغلی بود. جایی که چمدانها و صندوقها را نگه میداشتند. نور چراغ از چارچوب در بازتابیده بود بیرون و سوسو میزد. مود از تخت پایین آمد و سرک کشید توی اتاق. ویکتوریا حاضر و آماده با کلاه و دستکش و لباس سفر ایستاده بود بین دو چمدان. مافت با لباس خواب و پای برهنه ایستاده بود مقابلش. مود با دیدن مافت، چشمهایش را مالید. لباس خواب زن خدمتکار چینهای سوزنی ماهرانهای داشت و با روبانهای قرمز تزیین شده بود. یک طرف این معجون پارچهای، پاهای کوتاه و تپل و قوزکهای کلفت مافت بود و طرف دیگرش صورت لجباز مافت.
مود پرسید: «چی شده؟»
ویکتوریا از روی شانهاش سر چرخاند. «برگرد توی تختت.»
مود حق بهجانب گفت: «شما بیدارم کردین. اینجا چیکار میکنین؟»
«داریم میریم. باید به قطار اول برسیم.»
نگاه مود افتاد به چمدانهای روی زمین. چمدانهای ویکتوریا آماده بودند. صندوق مشترک مافت و مود، باز و خالی کف زمین بود. لباسهای مود را گذاشته بودند بیرون. «من هم میآم.»
«نه. فقط من و مافت.» ویکتوریا چشمغرهی سرزنشباری نثار مافت کرد. «ولی مافت نمیخواد بیاد.»
مود به مافت نگاه کرد. دستهایش را نصفهنیمه مشت کرده بود و پاهایش را جوری به زمین چسبانده بود که یعنی قصد ندارم قدم از قدم بردارد. حواس مود رفت به ناخنهای پای مافت؛ آنقدر زمخت بودند که همهی فکرهای دیگر از ذهن مود پاک شد. زرد چرک بودند و مثل پنجهی خرس، خمیده. مود با خودش عهد کرد هر قدر هم عمر کند، هرگز نگذارد ناخنهای پایش این شکلی شوند.
ویکتوریا انگار تصمیمش را گرفت. از کنار مافت گذشت و وارد اتاقخواب خدمتکار شد، کشوی گنجهاش را باز کرد و چند جفت جوراب برداشت. مافت رفت دنبالش، جورابها را از دستهایش کشید و دوباره گذاشت توی کشو. توجه مود جلب شد. از چهارچوب در فاصله گرفت و به دیوار تکیه داد، از آنجا میتوانست دعوای پیش رو را تماشا کند...
کتاب تعبیر یک خواب دریایی اثر لورا ام اشلتس با ترجمه راضیه خشنود توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
نویسنده: لورا امی اشلیتس مترجم: راضیه خشنود انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب تعبیر یک خواب دریایی
دیدگاه کاربران