دربارهی کتاب زمانهی جادو 2
کتاب "همسفران جادو" جلد دوم از مجموعه داستانهای "زمانه جادو" میباشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
"ساحرهشاه" از درون سنگ آزاد شده؛ سنگی که از قرنها پیش، بیهیچ خطری، او را درون خود اسیر نگاه داشته بود. او جادوگری شرور، پلید و سردستهی موجودات ظالم میباشد که همواره به دنبال فرمانروایی بر انسانها و کل جهان است. ساحرهشاه جهت تحقق اهداف شوم خویش، به کمک زار نیاز دارد. در واقع، تنها زار است که قادر میباشد، جادوی سازگار با آهن را بهدست آورد؛ جادویی که ساحرهشاه با استفاده از آن میتواند جادوی خویش را به قدرتی شکستناپذیر تبدیل نماید. جادوی سازگار با آهن، توسط کاش، نگهداری میشود. بنابراین، ساحرهشاه باید زار را از زندان گورمینصخره آزاد نماید؛ امری غیرممکن که تا به حال رخ نداده است.
ماهها از حبس زار، در زندان گورمین صخره میگذرد. در طی این مدت، پسر قصه، چندین بار اقدام به فرار نموده. اما هر بار با شکست مواجه گشته است. ماجرا از جایی آغاز میگردد که زار دوباره تصمیم به فرار میگیرد. اینبار، پنج پریجن به کمک او میروند و ماجراهایی خواندنی را خلق میکنند.
داستان، از سالهای بسیار دور، و در جنگلی مرموز و اسرارآمیز به نام "جنگل بکر"، شکل گرفته است. جنگلی که دو نوع آدمیزاد در آن زندگی میکردند. "جادوگرها" و "جنگاوران". در آن دوره، جادوگران با استفاده از نیروهای سحرآمیز، در پی تصاحب دنیا بودند. اما جنگاوران، با استفاده از سلاحهایی آهنین، به مبارزه و دفاع از خود پرداخته و جادوگران را شکست دادند. آنها پس از پیروزی، قلعههایی بزرگ را برای خویش ساخته و جادوگران و انواع موجودات پلید را در زندان گورمین صخره، محبوس کردند.
گورمین صخره، مرکزی است که پس از گذشت قرنها، همچنان نیز، برای ترک جادوی سیاه و بازپروری جادوگران شرور استفاده میشود. این زندان در بین دریای جمجمهها قرار دارد. هیچ موجودی تا به امروز نتوانسته از این مرکز فرار کند. "زار" و "کاش"، شخصیتهای اصلی قصه هستند. پسر و دختری که از کودکی، یکدیگر را همچون دشمنی خونین به شمار میآورند. زار، فرزند شاه جادوگر اعظم و پسری بسیار باهوش است که پنج پریجن، همیشه به او خدمت میکنند. او هماکنون در گورمین صخره زندانی است. کاش نیز، دختری شجاع از گروه جنگاوران میباشد.
بخشی از کتاب زمانه جادو 2
چند غافلگیری منحوس در راه قلعهی مرگ
روز بعد، زار خیلی زود از خواب بیدار سد. دست راستش درد میکرد و میسوخت. کاش را تکان داد و بیدار کرد. کاش به محض باز کردن چشمهایش وحشت کرد و تپش قلبش تندتر شد؛ درست مثل جانور جنگلی کوچکی که میداند ممکن است بهش حمله کنند. سوز سرمایی پیچیده بود که هر دویشان قبلا هم تجربه کرده بودند و به یاد داشتند. سرمایی که تا مغز استخوانهای آدم فرو میرفت و خون را منجمد و افکار را سیاه میکرد. موهای کاش با الکتریسیته و جز و وزکنان روی سرش بلند شده بودند.
بویی به مشامشان میرسید که آن هم آشنا بود: بوی گند لاشهی پوسیدهی گربه و جنازههای متعفن و موی کزخورده، با شانهای تخممرغ گندیده... بویی که زار را به وحشت انداخت و عرق سردی روی تنش نشاند؛ چون این بو، بوی ساحرهها بود.
حیوانهای دور و برشان هم بلافاصله بیدار شدند. وحشتزده بودند و موی طوقهی گردنشان سیخ شده بود. پریجنها سوزان و روشنتر از ترس توی هوا میلرزیدند و پرواز میکردند. چوبهای جادوی تیز مثل خارشان را بیرون کشیده و رفته بودند سراغ کیسههای طلسمشان...
کاش دنبال شمشیر طلسمشده گشت، اما در کمال وحشت و به دلیلی نامعلوم فهمید که نمیتواند آن را از غلافش بیرون بیاورد. شمشیر سفت و سخت سر جایش چسبیده بود.
میتوانست صدای نفسهای خودش را بشنود.
چیزی زیر پل بود...
از بین تختهها چیزی سیاه و پردار به چشم خورد که زیرشان در حرکت بود، حرکتی آرام و تهوعآور و لزج.
کاش با صدایی که انگار مال این دنیا نبود، خیلی خیلی بلندتر از صدای همیشگی خودش، فریاد کشید: «فرااااااااااااار کنین!!!»
«وای... وای... یه چیزی زیر پله!»
قاااااچچچچچچ!
درست چند متر پایینتر از جایی که ایستاده بودند، سه چنگال بزرگ از زیر پل بیرون آمد و تختههای آن را کاملا سوراخ کرد.
کاش و خنجرخان و زار از ترس جانشان دواندوان در مسیر راه شیرین پا به فرار گذاشتند. گربهبرفیها، گرگها و گرگینه پابهپایشان میدویدند و پریجنها و کالیسوخته هم وحشتزده بالای سرشان پرواز میکردند. خردکن هم توی باتلاق با سروصدا شلپوشلوپ میکرد و تلوتلوخوران پشت سر بقیه پیش میرفت.
همانطور که گربهبرفیها روی پل میدویدند...
کتاب همسفران جادو دومین جلد از مجموعه ی همسفران جادو اثر کرسیدا کاوئل با ترجمه ی چکامه چکامیان توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
نویسنده: کرسیدا کاوئل مترجم: چکامه چکامیان انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب زمانه ی جادو 2 (همسفران جادو)
دیدگاه کاربران