دربارهی کتاب قدرتهای نسبتا عجیب 2: الکس اسپارو و خشم پشمالوها
کتاب "الکس اسپارو و خشم پشمالوها" جلد دوم از مجموعه داستانهای جذاب "قدرتهای نسبتا عجیب" میباشد که برای مطالعهی مخاطب کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
ماه نوامبر فرا رسیده است. هفتههاست که ماموریتی به الکس و جس، واگذار نشده؛ موضوعی که همواره، موجب ناراحتی این پسر و دختر میشود. تا اینکه، بالاخره، اتفاقی غیرمترقبه در مدرسه رخ میدهد. دو خوکچهی هندی با نامهای "بوریس" و "نودل" از قفس خود گریخته و در محیط مدرسه پنهان میشوند. تحت چنین شرایطی، الکس و جسی به طور داوطلبانه ماموریت یافتن و بازگردان بوریس و نودل به قفسهایشان را برعهده میگیرند. بنابراین همچون گذشته، با همکاری یکدیگر، ماموریت جدید خود را آغاز میکنند. البته ماموریتی نه چندان سخت و دشوار که بتواند رضایت و شور و انگیزه را به ماموران مخفی قصه بازگرداند.
دقایقی پس از جستوجو، الکس و جس، خوکچههای مورد نظر را در باغچهی سبزیجات مدرسه پیدا میکنند. جسی به باغچه نزدیک شده و با آنها ارتباط برقرار مینماید. بوریس و نودل به این دختر اعلام میکنند که از فرار خسته شدهاند و قصد دارند که به قفس خود بازگردند. بنابراین جسی یکی از خوکچهها را گرفته و از الکس میخواهد که دیگری را نیز او، پیش از فرار مجددش، دستگیر کند. اما الکس از این موجود کوچک ترسیده و با تردید به سمتش میرود. دقیقا در همین هنگام "رکس"، نزد آنها میرود و در گرفتن خوکچهی فراری، به الکس یاری میرساند.
رکس، دانشآموز جدید و مرموز مدرسهی چری تری لین است که ظاهری عجیبی دارد. او و مادرش، یک پناهگاه حیوانات را اداره مینمایند. جسی پس از ماجرای شکار خوکچهها، و اطلاع از شغل مادر رکس، با این پسر تازهوارد، ارتباط دوستانهای برقرار میکند. سپس، تصمیم میگیرد که به صورت رایگان در پناهگاه آنها فعالیت نماید؛ تصمیمی که او و الکس را با اتفاقاتی خواندنی مواجه میسازد.
شخصیتهای اصلی قصه، "الکس اسپارو" و "جس" نام دارند. دو نوجوان باهوش با قدرتهای خارقالعاده و منحصر به فرد که تیمی دونفره را تشکیل دادهاند؛ تیمی که به شناسایی مجرمان و اعمال خرابکارانه میپردازد. الکس، با استفاده از توانایی شگفتانگیز خویش، قادر است که حرفهای راست و دروغ را از هم تشخیص بدهد. جس نیز میتواند با تمامی حیوانات ارتباط برقرار کرده و با آنها سخن بگوید. پسر و دختر قصه، با تکیه بر همین ویژگیهای خویش، ماموریتهای مهم و سری متعددی را برعهده گرفته و ماجراهایی خواندنی را خلق میکنند.
برشی از متن کتاب قدرت های نسبتا عجیب 2 (الکس اسپارو و خشم پشمالوها)
14
شکار روباه
بیرون از پناهگاه، جلوی دروازه ایستاده بودیم، هنوز لباسهای سرهمیمان را به تن داشتیم.
جس به گوشی تلفنش نگاه کرد و گفت: «مامانم سرکاره. به مامان تو زنگ بزنیم بیاد دنبالمون.»
«پس به نظرم باید پیاده بریم، هان؟»
در آن ساعت از روز، توی خیابان بودن عجیب بود. خبری از شلوغی جلوی در مدرسه نبود و ترافیک کاری هم هنوز شروع نشده بود، برای همین خیابانها آرام و خلوت بودند. هوا داشت رو به تاریکی میرفت و حسابی سرد بود. فضای وهمناکی بود، اما با خودم فکر کردم دستکم کسی من را با آن لباس سرهمی نمیبیند.
«آره گمونم.»
پیچیدم سمت چپ، به خیابان چری تری لین و راه افتادیم طرف مدرسه.
گفتم: «تو فکر میکنی رکس آژیر آتشسوزی رو راه انداخته؟»
«یعنی برای اینکه از شر ما خلاص بشه؟ به نظرم ممکنه. اما قورباغهها هم بودن، اینه که ممکنه اتفاق دیگهای افتاده باشه که به حیوونها مربوطه.»
«میشه لطفا اسم دقیق علمیشون رو بگی، جستامینوفن؟»
«اسم دقیق علمی ندارن.»
«این رو میگی چون اونقدر نبوغ نداشتی که ترکیب ناهنجاریهای حیوانی به ذهنت برسه.»
«تموم عمرم بابت این قضیه افسوس میخورم.»
جس بند کولهپشتیاش را روی شانه بالا کشید. کیفش تقریبا اندازهی خودش بود.
گفتم: «داشتم فکر میکردم.»
«اوهوم.»
«باید یه جاسوس تو پناهگاه داشته باشیم. وقتی اونجا هستیم، مدام مراقبمون هستن و هیچ نقشهای هم به ذهنم نمیرسه که بتونیم کل شب اونجا بمونیم.»
«هاها! بگو دلم میخواد یه شب کنار آقای خارخاری باشم. میتونین موهای همدیگه رو ببافین و با هم حلزون و غذای سگ بخورین.»
«وظیفهی جوک گفتن رو بسپر به من، جس. این کار اصلا به تو نمیآد.» این را گفتم و خودم را تجسم کردم که توی کیسهخواب در محوطهی شماره 17 دراز کشیدهام و با آقای خارخاری به ویدیوهای بامزهی اینترنت میخندیم.
«پس میخوای از باب درخواست کنی؟»
«گمونم مجبوریم، تو اینطور فکر نمیکنی؟»
جس آه کشید. «بله، هرچند خواستههای اون داره خیلی پرهزینه میشه. من دیگه پولی برام نمونده.»
«میتونی موهات رو توی اینترنت بفروشی؟ مطمئنم یکی پیدا میشه که بابت رختخواب همستر پول خوبی بده.»
«میتونیم از دکستر بخوایم از بیرون مراقب پناهگاه باشه. اگر جرینگجرینگ بیاد، شاید اون بتونه دنبال ون بره و ...
کتاب الکس اسپارو و خشم پشمالوها اثر جنیفر کیلیک با ترجمه ی نیلوفر خوش زبان توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جنیفر کیلیک
- مترجم: نیلوفر خوش زبان
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب قدرتهای نسبتا عجیب 2
دیدگاه کاربران