دربارهی کتاب خشکسالی
کتاب خشکسالی روایتگر داستانی پرفراز و نشیب و خواندنی است که برای مخاطب نوجوان به نگارش درآمده است.
شخصیت اصلی قصه، "الیسا مارو" نام دارد. او دختری شانزده ساله است که در مقطع سوم دبیرستان تحصیل میکند. الیسا، در کنار مادر و پدر و همچنین برادرش، "گرت" و داییاش "هرب"، در کالیفرنیا زندگی میکند. مادر او، فارغالتحصیل رشتهی روانشناسی بالینی است و پدرش نیز به عنوان بیمهگذار، در زمینهی بیمه فعالیت میکند. گرت هم، پسری بازیگوش و پراشتها میباشد که شش سال از خواهرش کوچکتر است.
سرتاسر جهان، با کمبود آب و خشکسالی مواجه میباشد؛ کالیفرنیا نیز از این مشکل بینصیب نمانده. دولت با شهروندانی که آب را اسراف میکنند، بهشدت برخورد کرده و با تعیین، جریمههایی سنگین، این افراد را تنبیه مینماید. قیمت مواد غذایی نیز تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفته و به شدت افزایش یافته است. آب مورد نیاز کالیفرنیا، از طریق آب رود "کلورادو" تامین میشود؛ رودی که در "آریزونا" و "نوادا" جریان دارد و به این کشور راه مییابد.
داستان این کتاب، از روز شنبه، چهارم ژوئن آغاز میشود. اخبار تلویزیونی، صراحتا اعلام میکند که آریزونا و نوادا از قرارداد تامین آب ذخایر خارج گشتهاند و با بستن سدها، مانع از رسیدن آب کلورادو به کالیفرنیا شدهاند؛ اقدامی که اهالی کالیفرنیا را با قحطی آب روبهرو میکند. مسئولان کالیفرنیا به مردم اطمینان میدهند که مشکل را به زودی برطرف خواهند کرد. اما شهروندان کالیفرنیا دچار اضطراب شده و به سوی فروشگاهها هجوم میبرند تا آب مورد نیاز خود را خریدای کنند.
الیسا و هرب و گرب، نیز همچون دیگران، جهت تهیهی آب، به سمت فروشگاه میروند و با سیل عظیمی از جمعیت نگران و هراسان روبهرو میشوند. اما خیلی زود، بستهها و بطریهای آب، به اتمام میرسد. این اتفاق آغازگر رویدادهایی به مراتب سختتر و مشقتبارتر است که دختر قصه در ادامهی داستان، با آنها مواجه خواهد شد.
بخشی از کتاب خشکسالی
چهارشنبه، 8 ژوئن
18) هنری
اگر کسی بخواهد موفق شود، باید طرز فکر بسیار خاصی داشته باشد. شاید بهترین کمپانی نساجی جهان را داشته باشید، یک سیستم پیشرانهی جدید برای ناسا طراحی کنید، حتی مونالیزای ثانی را بکشید و ممکن است وقتی به اینجا میرسید پولدار باشید، اما هنوز یک مهارت بسیار مهم باقی مانده تا ثروتمند به شمار بیایید.
برای اینکه ثروتمند بودن نوعی طرز فکر است.
یا همانطور که راهنمای من، معاون مدیر متزر همیشه میگوید: «پولدار یک صفت است و ثروت نوعی فعل.» البته در واقع اسم است، اما خب این یک بحث جانبی است.
ثروت حقیقی فقط زمانی بدست میآید که خودتان را به سرمایهگذاری در داراییهایی عادت داده باشید که درآمدزاییشان برای پوشش دادن مخارجتان کافی باشد. در حال حاضر مخارج من بسیار اندک است و تجارت آبرسانیام راه افتاده، از سقف بیرون زده و به سوی استراتوسفر پرتاب شده.
من و پدر و مادرم در یک شهرک اختصاصی به اسم داو کنیون زندگی میکنیم. وقتی در منطقهی متوسط رو به بالای اورنج کانتی – و مخصوصا در یکی از کنیونها – زندگی میکنید، ارتفاع مهمترین چیز است. برای همین است که مامان و بابای من در خانهای نزدیک قلهی تپه سرمایهگذاری کردند. یکی از بزرگترین خانههای شهرک است که نمایی سیصدوشصت درجه دارد و به زمین گلف و خانههای دیگر در منطقهمان مشرف است. هفتهی پیش پدر و مادرم به تعطیلات رفتند و به همین دلیل من، حتی در این دوران سخت، به تنهایی از خانه مراقبت کردم.
بحران لولههای خالی نه تنها موجب رشد شخصیت من شده، بلکه یک موقعیت آموزشی بینظیر در تجارت و بازرگانی را هم در اختیارم گذاشته. مدتی پیش، پدرم مادرم را تشویق کرد که برای خودش تجارتی راه بیندازد. در عوض، مادرم به تشویق یکی از دوستان شصت بسته آگوا ویوا خرید. این یکی از آن شرکتهای هرمی است که پول گزافی میپردازید و 720 بطری آب معدنی قلیایی با عصارهی گوجیبری میخرید. اما حالا که ارزش آب چندین و چند برابر شده، من حسابی روی آگوا ویواها سود کردهام.
اگر یک چیز از درسهایم یاد گرفته باشم، این است که بزرگترین سرمایهگذاران در زمان بحران سرمایهشان را به دست میآورند. گرچه ممکن است در آغاز سنگدلانه به نظر برسد...
کتاب خشکسالی اثر نیل شوسترمن با ترجمه ی آرزو مقدس و تصویرگری جرود شوسترمن توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
نویسنده: نیل شوسترمن مترجم: آرزو مقدس تصویرگر: جرود شوسترمن انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب خشکسالی | شوسترمن
دیدگاه کاربران