دربارهی کتاب اگر داری این کتاب را میخوانی، کار از کار گذشته!
"اگر داری این کتاب را میخوانی کار از کار گذشته" روایتگر داستانی هیجانانگیز و خواندنی میباشد که نویسنده آن را در ادامهی کتاب "این کتاب برایت ضرر دارد"، و برای مطالعهی مخاطب کودک و نوجوان، به نگارش درآورده است.
شخصیت اصلی قصه، "کاساندرا" نام دارد. دختری ماجراجو و شجاع که در کنار مادرخواندهاش، "ملانی" زندگی میکند. "مکس-ارنست"، دوست صمیمی کاساندرا است. او پرحرفترین پسر شهر میباشد و بیشتر اوقاتش را در کنار دختر قصه سپری میکند.
کاساندرا و مکس-ارنست با توافق یکدیگر، تصمیم گرفتهاند که به زودی، عضو یک انجمن سری و بسیار خطرناک شوند؛ انجمنی با عنوان "هنامرحم". با عضویت در این انجمن، دو دوست قصه، با خطرها و سختیهای زیادی روبهرو خواهند شد. اعضای هنامرحم، موظف هستند که از همهی دستورها بدون چون و چرا اطاعت نمایند و به هیچوجه از آنها سرپیچی نکنند.
پس از این تصمیم و پیش از عضویت در انجمن، کاساندرا، به طور مداوم، در خوابهای شبانهی خود، با رویاهای وحشتناکی روبهرو میشود؛ رویاهایی که همگی در یک قبرستان ترسناک اتفاق میافتد. در طول این خوابها، او و ارنست به دنبال یافتن یک هیولای وحشتناک هستند؛ هیولایی که کاساندرا نیز او را نمیشناسد.
این موضوع تمام فکر و ذهن کاساندرا را به خود معطوف میکند. در سویی دیگر نیز، او همیشه باید مراقب دسیسههای احتمالی "دکتر ل" و "خانم مووه" میباشد؛ زوجی موذی و بیرحم که دشمنان واقعی کاساندرا و مکس-ارنست هستند و مدام آنها را با درسرهای زیادی مواجه میکنند.
بالاخره روز موعود فرا میرسد و کاساندرا و مکس-ارنست، مشتاقانه به عضویت انجمن هنامرحم درمیآیند؛ با آغاز عضویت آنها در این انجمن، اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی و وحشتانک روی میدهد و دختر و پسر قصه را با دردسرهای بزرگی مواجه میکند.
کتاب اگر داری این کتاب را میخوانی کار از کار گذشته اثر پسودانیموس بوش و ترجمهی مرجان حمیدی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
برشی از کتاب اگر داری این کتاب را میخوانی، کار از کار گذشته!
یکی از مهمترین قواعد پدر و مادر بودن، دستکم تا جایی که من شنیدهام، این است که همیشه باید با فرزندت رفتار ثابتی داشته باشی. اگر به دخترت میگویی یک ماه خانهنشین شده است، خب، پس یک ماه خانهنشینش میکنی. در غیر اینصورت، احترامش را نسبت به تو از دست میدهد و سرکش و خودسر میشود.
مطمئنم مادر کاس کاملا حواسش به این قاعده بود. احتمالا او هم کاملا قصد داشت در مورد حفظ یا سلب آزادی کاس روی حرفش بماند، اما میدانی که دربارهی نیت خوب چی میگویند.
کاس که از مادرش پرسید آیا میشود با بابابزرگهایش برود پیکنیک، مادرش هم درست به اندازهی خودش دلش میخواست کاس از خانه برود بیرون. به نظرم فقط به همین دلیل بود که بلافاصله با درخواستش مخالفت نکرد.
کاس: «توی اون شرایط هم مثل این میمونه که خونهنشینم، منظورم اینه که اونها درواقع قیمهای من هستن.»
مامان: «قرار نیست بهت خوش بگذره، درسته؟»
کاس: «قول میدم! که اصلا بهم خوش نگذره!»
مامان: «وقتی اونجایی، دسر هم نمیخوری، درسته؟»
کاس: «به هیچوجه!»
مامان: «حتی توی مخلوط انرژیزا هم چیپس شکلات نمیریزی؟»
کاس: «اصلا!»
مامان: «چیپس کردهی بادومزمینی چهطور؟»
کاس: «اصلا کشمش میریزم. میدونی که چقدر از کشمش بدم میآد. این میشه بدترین تنبیه عمرم!»
مامان: «هر کاری هم لری و وین بهت بگن میکنی؟»
کاس: «هر کاری!»
مامان: «جز وقتهایی که احمقانه و خطرناک باشه یا وقتی حواسشون پرته، چون میخوان یه چیزی واسه مغازهشون بگیرن؟»
کاس: «جز اونوقتها!»
مامان: «در حالی که اینهایی که گفتم تقریبا میشه همیشه؟»
کاس: «بله.»
مامان: «بدون اینکه به کسی بگی هم غیبت نمیزنه؟ چه توی این سفر چه بعد از اون تا ابد؟»
کاس: «غیبم نمیزنه. قول میدم.»
مامان: «خب، باشه. میتونی بری. ولی به کسی نگو بهت اجازه دادم!»
کاس: «ممنون، مامان. تو بهترینی. راستی، وقتی ما میریم باید مواظب سباستین باشی. تنها راهی بود که میتونستم لری و وین رو راضی کنم بیان! خداحافظ!»
مامان: «کاس، همین حالا برگرد اینجا! من پوشک یه سگ کور رو عوض نمیکنم! من فکر میکردن گفتی اونها از تو خواستن باهاشون بری!»
کاس: «متاسفم، صدات رو نمیشنوم!»
***
ایستگاه آتشنشانی حتی توی روزهای معمولی هم آنقدر پر بود که به زحمت میشد تویش حرکت کرد...
کتاب اگر داری این کتاب را می خوانی، کار از کار گذشته! اثر پسودانیموس بوش با ترجمه ی مرجان حمیدی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: پسودانیموس بوش
- مترجم: مرجان حمیدی
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب اگر داری این کتاب را میخوانی، کار از کار گذشته! | پرتقال
دیدگاه کاربران