کتاب قصههایی از جادهی دیکاوو 4: یک بستهی غیرمنتظره برای یوجینیا لینکلن
"یک بستهی غیرمنتظره" جلد چارم از مجموعه داستانهای جذاب "قصههایی از جادهی دیکاوو" میباشد که برای مطالعهی مخاطب کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
شخصیت اصلی قصه، "یوجینا لینکلن" نام دارد. او پیرزنی جدی، خشک و خشن است که همراه با "نینی لینکلن"، خواهر کوچکتر خود و همچنین گربهاش، "ژنرال واشینگتن"، در خیابان دیکاوو، خانهی شمارهی پنجاهودو زندگی میکند. نینی، برخلاف یوجینیا، عاشق شعر، طنز و شوخی است و پیرزنی پرانرژی و شاد میباشد. اما همواره از خواهر بزرگترش اطاعت میکند و مطابق میل او رفتار مینماید. در منزل لینکلنها، همهچیز مطابق قواعد و قانون یوجینیا پیش میرود و از بینظمی و شلختگی و هیاهو، هیچ خبری نیست.
اصل ماجرا، از روزی آغاز میشود که "فردریک"، مامور پستچی، بستهی بزرگ و غیرمنتظرهای را به منزل شمارهی پنجاهودو تحویل میدهد؛ بستهای که فرستندهی آن، شرکتی به نام "بلیزین تراپ اشموکر" میباشد. نینی از دیدن این بسته بسیار هیجانزده و خوشحال میشود. اما فردریک در کمال تعجب، اعلام میکند که این بسته برای یوجینیا لینکلن ارسال شده؛ همین موضوع، موجب تعجب شدید خواهران قصه میشود. زیرا هیچگاه تاکنون چنین اتفاقی، آن هم بدون برنامهریزی برای لینکلن بزرگ رخ نداده است.
یوجینیا، بر خلاف نینی، از دیدن بسته، به شدت عصبانی میشود و از پذیرش آن خودداری میکند. اما فردریک از بازپسگیری آن امتناع نموده و بسته را در مقابل خانهی آنها رها کرده و به سرعت، آنجا را ترک میکند. تحت چنین شرایطی، نینی مدام به یوجینیا اصرار میورزد که درب بسته را هر چه زودتر باز نماید تا از محتوای آن مطلع شوند.
این مجموعه، داستانهای زیبایی را در رابطه با حوادث و زندگی ساکنان مختلف محلههای اطراف جادهی "دیکاوو" برای مخاطب تشریح میکند. بنابراین شخصیتهای اصلی هر جلد، با دیگری متفاوت است. اما میتوان حضور هر یک از این شخصیتها را در قصههای مختلف مشاهده نمود.
کتاب قصه هایی از جادهی دیکاوو 4: یک بستهی غیرمنتظره برای یوجینیا لینکلن اثر کیت دیکاملیو و ترجمهی هادی معتمدنیا توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
برشی از متن کتاب قصههایی از جادهی دیکاوو 4 (یک بستهی غیر منتظره برای یوجینیا لینکلن)
فصل هفتم
یوجینیا با آکاردئونی در آغوش و گربهای در تعقیبش، راه افتاد به سمت شرق؛ به سمت طلوع خورشید.
دنیا خاکستریرنگ بود و مه رقیقی به زمین چسبیده بود. یوجینیا نقشهای نداشت.
فقط میدانست که باید یکجوری از شر آکاردئون خلاص شود.
میتوانست بیندازدش توی سطل زباله؛ میتوانست پرتش کند توی رودخانه؛ میتوانست چالش کند.
کاش جایی مینشست و فهرستی از راهکارهای ممکن تهیه میکرد؛ اما واقعا وقت فهرستنوشتن نبود. باید به راهش ادامه میداد. به زودی گاستون بیدار میشد و بینظمی، دستزدن و صحبت دربارهی قلب و چیزهای داخلش، از سر گرفته میشد.
حمل آکاردئون کار مشکلی بود و انگار داشت سنگینتر هم میشد. یوجینیا ایستاد. ژنرال واشینگتن هم ایستاد.
گربه گفت: «میییییوووووو؟»
یوجینیا گفت: «همهچیز درست میشود. دوباره همهچیز منظم میشود.» و بند آکاردئون را انداخت دور گردنش؛ بلافاصله حس کرد که آکاردئون سبکتر شده و حملش راحتتر.
یوجینیا راه افتاد. ژنرال واشینگتن هم پشت سرش رفت. خورشید آرامآرام بالا میآمد و مه را از بین میبرد تا اینکه خورشید کاملا نمایان شد؛ کامل، درخشان و خیرهکننده.
یوجینیا رو به خورشید گفت: «اَه.» و راهش را به سمت شرق ادامه داد. دستش را سایهبان چشمهایش کرد. سوال همچنان باقی بود؛ باید با آکاردئون چهکار میکرد؟
یوجینیا گفت: «بسوزانمش؟ چالش کنم؟ بیندازمش توی آب؟»
ژنرال واشینگتن با میییییووووویی رضایتش را اعلام کرد.
یوجینیا هم که از این شکل ادای کلمهها خوشش آمده بود، با صدای بلندتر تکرارشان کرد: «بسوزانمش؟ چالش کنم؟ بیندازمش توی آب؟»
قارچهای جنگلی و پروانهها، پوستآکنی و ککها.
یوجینیا کلمهها را با هم جور میکرد.
فریاد زد: «بسوزان! بسوزان! بیفکن به دریا!»
کسی گفت: «کجا میروی یوجینیا لینکلن؟»
یوجینیا ایستاد. برگشت و دوروبرش را نگاه کرد.
صدای خسخسی از آکاردئون شنیده شد.
یوجینیا کسی را ندید. حتما دچار توهم شنیداری شده بود. چرا به این حال و روز افتاده بود؟
صدا گفت: «این بالا.»
یوجینیا برگشت و آکاردئون جیری صدا داد.
صدا گفت: «من بالای درختم.»
یوجینیا بالا را نگاه کرد و استلا، خواهر کوچک فرانک، را دید که روی شاخهی درخت نارون نشسته بود.
یوجینیا گفت: «استلا اندیکوت، بالای آن درخت چهکار میکنی؟»
استلا گفت: «خب درختها به من کمک میکنند که فکر کنم. تا حالا درختها به شما کمک کردهاند که فکر کنید؟ میخواهید با آن جعبهی فشردنی چه کار کنید؟»...
کتاب یک بسته ی غیر منتظره برای یوجینیا لینکلن چهارمین جلد از مجموعهی قصه هایی از جادهی دیکاوو اثر کیت دی کامیلو با تصویرگری کریس ون دوسن و ترجمه ی هادی معتمدنیا توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: کیت دی کامیلو
- مترجم: هادی معتمدنیا
- تصویرگر: کریس ون دوسن
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب قصههایی از جادهی دیکاوو 4 (یک بستهی غیر منتظره برای یوجینیا لینکلن)
دیدگاه کاربران