دربارهی کتاب قصه هایی از جادهی دیکاوو 3
کتاب "کجا میروی نینی لینکلن؟" جلد سوم از مجموعه داستانهای جذاب "قصههایی از جادهی دیکاوو" میباشد که برای مطالعهی مخاطب کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
شخصیتهای اصلی قصه، "یوجینیا لینکلن" و "لوسیل ابیگیل النور لینکلن" نام دارند. این دو زن، خواهرانی پیر هستند که همراه با یکدیگر در خیابان "دیکاوو"، خانهی شمارهی پنجاهودو زندگی میکنند. یوجینیا، پیرزنی بسیار جدی، مغرور و منضبط است که تمامی امور شخصیاش را مطابق با قواعد خاصی انجام میدهد؛ قواعدی خشک و غیرقابل انعطاف، که خواهر کوچکش نیز، مجبور به پیروی از آنها میباشد. لوسیل بر خلاف یوجینیا، شخصی شوخطبع، مهربان و دوستداشتنی است که همواره از زمان تولد خویش، توسط یوجینیا، با نام "نینی" مورد خطاب قرار میگیرد.
ماجرا از یک صبح زیبا و دلانگیز آغاز میشود. یوجینیا جهت بیدار کردن خواهر کوچکش، به اتاق او میرود. در این هنگام، لوسیل به خوابی عمیق فرو رفته است و در حال تماشای رویایی عجیب و غریب میباشد. نینی در خواب، خود را درون قطاری مسافربریای مشاهده میکند که جهت انجام امری مهم، به سوی مسیری نامعلوم، پیش میرود؛ سفری رویایی که لوسیل بدون حضور همیشگی یوجینیا انجام میدهد.
نینی، پس از تلاشهای پیدرپی خواهرش، از خواب برمیخیزد. سپس، همراه با یوجینیا به اتاق نشیمن میرود تا دربارهی امور روزانهشان برنامهریزی نمایند. اما به هنگام صحبتهای خواهر بزرگش، مدام به یاد خواب عجیب خود و صحنههای آن میافتد. تا اینکه به طور ناگهانی، تصمیم خویش را گرفته و خیلی صریح و جدی اعلام میکند که میخواهد به یک سفر مهم برود. یوجینیا از شنیدن این جملات بسیار متعجب میگردد. ولی نینی با جدیت تمام وسایل مورد نیازش را جمعآوری کرده و برای اولین بار در زندگیاش، بدون توجه به واکنش یوجینیا عازم سفری پرماجرا و جذاب میشود.
این مجموعه، داستانهای زیبایی را در رابطه با حوادث و زندگی ساکنان مختلف محلههای اطراف جادهی "دیکاوو" برای مخاطب تشریح میکند. بنابراین شخصیتهای اصلی هر جلد، با دیگری متفاوت است. اما میتوان حضور هر یک از این افراد را در قصههای مختلف مشاهده نمود.
برشی از متن کتاب قصههایی از جادهی دیکادوو 3
فصل ششم
شیلا در ایستگاه هیکام برایر از قطار پیاده شد.
روی سکوی ایستگاه ایستاد و برای نینی دست تکان داد و فریاد زد: «خداحافظ لوسیل، خداحافظ.»
شیلا دستمالی پر از آبنبات ژلهای را گره زد و برای نینی گذاشت. روی دستمال حروف اول اسم و فامیل شیلا گلدوزی شده بود.
وقتی شیلا داشت دستمالی را به نینی میداد، گفته بود: نمیبینی؟ ش. آ. م اینها حروف اول اسم و فامیل من هستند. شیلا آن مارسدن. پدرم گلدوزی کرده؛ توی کار با نخ و سوزن استاد است. اگر شما را هم میشناخت، حروف اول اسم و فامیلتان را روی یک دستمال گلدوزی میکرد. لوسیل ابیگیل النور لینکلن، ل. اَ. اِ. ل.»
نینی فکر کرد که دلش کمی برای شیلا تنگ خواهد شد؛ اما فرصتی برای دلتنگی پیدا نکرد چون کمی بعد از ایستگاه هیکام برایر، سروکلهی مامور قطار در راهروی کنار صندلی نینی پیدا شد. پسربچهای همراه مامور بود که تاجی کاغذی بر سر و کارتی بر گردن داشت. روی کارت نوشته شده بود: «مسافر تنها، لطفا نهایت توجه و مهربانی را به خرج دهید و کمی هم مواظب باشید. در فلت آیرون، به دست عمهاش گرترود بسپارید.»
نینی گفت: «وای خدا.»
مامور گفت: «امکانش هست که مواظب این بچه باشید؟ امکانش هست که... امممم، ازش مراقبت کنید؟»
پسر خیلی ناراحت به نظر میرسید. چشمهایش قرمز بودند و تاجش کجوکوله شده بود.
نینی گفت: «من؟»
هیچکس تا حالا از او نخواسته بود که مراقب کسی باشد.
مامور گفت: «بله، شما.»
نینی گفت: «البته، با کمال میل.»
مامور گفت: «خب، همانجور که خودتان میبینید روی کارت نوشته که این پسر تنها سفر میکند...»
مامور گلویش را صاف کرد. «... و خب نگران است که اممم، که نکند یکوقت گرگها به قطار حمله کنند.»
نینی گفت: «گرگها؟»
مامور گفت: «بله، نگران همین است. چند بار هم نگرانیاش را خیلی... اممم، جدی به من گفته است؛ حملهی گرگها به قطار.»
پسر دستهایش را دور کارت حلقه کرده بود و چشم دوخته بود به زمین. واقعا برای تنهایی سفر کردن کوچک بود.
مامور به پسر گفت: «بیا اینجا بنشین پسر جان، اینجا روی صندلی کنار راهرو، خوبه؟ اگر هم گرگها آنجور که تو گفتی خواستند از پنجرهی قطار داخل بشوند... اممم، مجبور میشوند اول با این خانم دربیفتد و این کمی معطلشان میکند. خوبه؟ قبول؟...
کتاب کجا می روی نی نی لینکلن؟ سومین جلد از قصه هایی از جاده ی دیکاووس اثر کیت ئی کامیلو و با ترجمه ی هادی معتمدنیا و تصویرگری کریس ون دوسن توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: کیت دی کامیلو
- مترجم: هادی معتمدنیا
- تصویرگر: کریس ون دوسن
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب قصههایی از جادهی دیکاوو 3 | انتشارات پرتقال
دیدگاه کاربران