دربارهی کتاب کارآگاه بازیل موش نابغه 2: بازماندگان کشتی سملو
کتاب "بازماندگان کشتی سملو" جلد دوم از مجموعه داستانهای خواندنی "کارآگاه بازیل موش نابغه" است که حکایتهایی معماگونه و پلیسی را در اختیار مخاطب کودک و نوجوان قرار میدهد.
کارآگاه بازیل و دکتر داوسون از طریق "سیریل"، کبوتر خبرچین پلیس، مطلع میشوند که مدتی پیش، "پرفسور راتیگان"، رئیس موشهای خلافکار و اعضایش، به طور مخفیانه وارد "بنجیستان" شدهاند؛ قلمرویی که در نزدیکی هندوستان قرار دارد و توسط دوست قدیمی بازیل، یعنی "مهاراجه"، اداره میگردد. این گروه مخوف، طبق برنامهریزهای دقیق، به قصر مهاراجه یورش برده و آن را اشغال کردهاند. اما خوشبختانه، به حاکم بنجیستان، آسیبی نرسانده و تنها او را در یکی از اتاقهای مجلل و شخصیاش، درون قصر، زندانی نمودهاند. هماکنون نیز، راتیگان، مردم را مورد آزار و اذیت قرار داده و از آنها مالیاتهای سنگینی دریافت میکند. به طوری که مردم بنجیستان، غذایی برای خوردن ندارند و با مشکلات بزرگی روبهرو شدهاند.
بازیل پس از شنیدن این خبر تکاندهنده، تصمیم میگیرد که به سمت بنجیستان حرکت کرده و با استفاده از تواناییها و ایدههای بکر خویش، مهاراجه و مردمش را از چنگال راتیگان و افرادش رهایی ببخشد. بنابراین تصمیم خود را به سیریل اعلام کرده و از او تشکر میکند. چند ساعت بعد، دکتر "ادوارد هگرآپ"، دانشمند نروژی موزه موشموپلیتن بریتانیا، به منزل کارآگاه بازیل آمده و از او جهت رمزگشایی و تایید یا رد موضوعی مهم، درخواست کمک میکند.
ماجرا از این قرار است که جامی قدیمی در سرزمینهای مشرقزمین پیدا شده؛ جامی که بر روی آن، نقشی از "الوتانا"، ایزدبانوی خوبیها به همراه تعدادی گربهی کوتوله به چشم میخورد؛ گربههایی کوچک که در کمال تعجب، در حال تعظیم به الوتانا هستند. این موضوع، موجب تعجب موشها گشته است. بنابراین تنها کسی که میتواند پرده از راز این نقش بردارد کسی نیست جز کارآگاه باهوش موشها یعنی بازیل.
بازیل پس از شنیدن صحبتها و ادعاهای هگرآپ، درخواست کمک او را میپذیرد. بنابراین با هدف انجام دو ماموریت، یعنی آزادسازی بنجیستان و سپس کشف راز گربههای کوتوله، همراه با دوست قدیمیاش، دکتر داوسون و تیمی هجدهنفره از متخصصان، عازم مشرقزمین میشود و ماجراهایی خواندنی را خلق میکند.
دکتر "دیوید داوسون" و "کارآگاه بازیل"، شخصیتهای اصلی قصه هستند؛ دو موش باهوش که رابطهی دوستانهای با یکدیگر دارند و در کنار هم زندگی میکنند. خانهی آنها، در زیرزمین منزل کارآگاه مشهور دنیای انسانها، "شرلوک هولمز" و یار همیشگیاش دکتر "جان واتسون" قرار دارد. بازیل، نیز از ویژگیهای شخصیتی هولمز برخوردار است و همچون وی، به کارآگاهی سرشناس در میان موشها معروف میباشد. او و داوسون هر شب، از طریق راهی مخفی، به اتاق هولمز رفته و از چگونگی حل معماهای پروندههای مختلف و متعدد این مرد آگاه میشوند. بازیل در طی این مدت، همچون کارآموزی باهوش، تمامی فوت و فنهای شرلوک را یادداشت کرده و آنها را فرا میگیرد. سپس با استفاده از همین فنون، پروندههای زیادی را حل نموده و پرده از راز معماهای بزرگی برمیدارد.
برشی از متن کتاب بازماندگان کشتی سملو (کارآگاه بازیل موش نابغه 2)
کتیبهی سنگی
ظهر به جزیرهای خالی از سکنه رسیدیم. ناخدا بک و خدمهاش در کشتی ماندند... و بقیهی ما به سمت ساحل پارو زدیم.
بالا رفتن از صخرهای که هیچ پوشش گیاهی نداشت دشوار بود. ما هم در عوض، خیلی آرام از مسیر لغزندهی پشت صخره رفتیم.
بالاخره به بالای آن رسیدیم. درختان نخل با وزش باد به اینسو و آنسو میرفتند. بالای سرمان صورت سنگی و بزرگ الیاد به دریا زل زده بود. وقتی دیدیم حتی اندازهی بینی مجسمه هم نیستیم، حسابی احساس حقارت کردیم!
کتیبهی سنگی از بالا تا پایین صخره گسترده شده بود، از بازیل پرسیدم: «چطور میخواهید آن را بخوانید؟»
پاسخ داد: «فردا متوجه میشوید، هوا رو به تاریکی است... بیایید آتشی روشن کنیم و چیزی بخوریم.»
نگاه کردن به پنیر در آن لحظه لذتبخش بود، نه به عنوان یک خوراک، بلکه به عنوان غذای روح. آن شب پنیرهایی را که از کشورهای مختلف همراه داشتیم با هم تقسیم کردیم.
استارتی گفت: «ببینید! موشهای ایتالیایی که اهل موسیقیاند، مجسمهای از پنیر پرولون برایم ساختهاند؛ فقط به خاطر من!»
و سپس بستهای را باز کرد که پنیری شبیه به چنگ در آن بود!
بعد از تحسین آن کار هنری، چیزی نگذشت که دخل آن را آوردیم. تارهای چنگ بسیار لذیذ بودند!
یانگ ریچارد پنیر آناتولی ترکیهای داشت و چربو پنیر درجه یک راکفورد فرانسوی و تیلاری از آن سر استرالیا پنیر خوشعطر و بوی بوشمن را با خود آورده بود.
من هم پنیر ایدام هلندی داشتم که آن را دست به دست بین دوستانم چرخاندم، همه گفتند به آن پنیر کاتزنکوف، یا پنیر سرگربهای هم میگویند.
لرد آدریان پرسید: «این دیگر چه نامی است؟» و همچنان که پنیر استیلتون خود را تقسیم میکرد، گفت: «این همان پنیر عروسی ملکه ویکتوریاست که بیش از چهار کیلوگرم وزن داشت!»
بازیل گفت: «هدیهای شایسته برای موشملکه است! در هلند، گربهها از انبارهای پنیر در برابر موشها محافظت میکنند، اما خود هلندیها پنیری را که موش گاز زده باشد بیرون نمیاندازد و آن را در گروه بهترین پنیرها قرار میدهند.»
با حس افتخار داخل کیسه خوابهایمان رفتیم و آخرین فکری که ذهنم را درگیر کرد این بود که... هلندیها چه مردمان باهوشی هستند...
کتاب بازماندگان کشتی سملو دومین جلد از مجموعه ی کارآگاه بازیل موش نابغه اثر ایو تایتس و ترجمه ی شیوا قره باغی با تصویرگری پل گالدون در انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
راز جام طلایی
پیش به سوی مشرقزمین
در سیاهچال
تونل
تظاهرات موشهای خشمگین
شورش
هیولای دوسر دریایی
گربهماهی مقدس
کتیبهی سنگی
جزیرهی کاتار
حفر میکنیم
گربههای کوتوله
منشور سملو
آتشفشان
آتشبس دهروزه
- نویسنده: ایو تایتس
- تصویرگر: پل گالدون
- مترجم: شیوا قره باغی
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب بازماندگان کشتی سملو (کارآگاه بازیل موش نابغه 2)
دیدگاه کاربران