دربارهی کتاب کارآگاه بازیل موش نابغه 1: تبهکاران خیابان بیکر
کتاب "تبهکاران خیابان بیکر" جلد اول از مجموعه داستانهای خواندنی "کارآگاه بازیل موش نابغه" است که حکایتهایی معماگونه و پلیسی را در اختیار مخاطب کودک و نوجوان قرار میدهد.
داوسون و بازیل همچون روال هر شب، به طور مخفیانه وارد منزل هولمز شدهاند و به صحبتهای میان این کارآگاه و دوستش، گوش فرا میدهند. طبق قانون، هیچ موشی به غیر از داوسون و بازیل، حق ورود به این مکان را ندارند. اما در کمال تعجب، دقایقی بعد، خانم "جادسون"، کدموش بانو، با نگرانی و اضطرابی وصفناشدنی، وارد مخفیگاه آنها شده و از دو موش قصه، میخواهد که جهت حل مشکلی بزرگ، هر چه سریعتر به زیرزمین بازگردند.
بازیل و داوسون، به سرعت نزد موشهای دیگر میروند تا از اصل ماجرا مطلع شوند. قضیه از این قرار است که "آنجلا" و "آگاتا"، دوقلوهای بازیگوش و خردسال خانم و آقای "پرادفوت" گم شدهاند. طبق اظهارات دوستان دوقلوها، آنها قصد داشتهاند که پس از پایان مدرسه، و پیش از بازگشت به خانه، جهت خرید شکلاتهای محبوب خویش، به یک مغازهی شکلاتفروشی بروند. اما بر اساس اطلاعات بهدست آمده، اصلا به این مکان مراجعه نکردهاند.
تحت چنین شرایطی خانم و آقای پرادفوت، وحشتزده و نگران از بازیل طلب یاری میکنند. کارآگاه نابغه نیز، ضمن ایجاد آرامش در میان موشها، به آنها اطمینان میدهد که دوقلوها را پیدا کرده و به خانه و نزد والدینشان بازخواهد گرداند. بنابراین با همراهی داوسون، تحقیقات اولیهی خویش راآغاز کرده و با ماجراهایی خواندنی مواجه میگردد.
دکتر "دیوید داوسون" و "کارآگاه بازیل"، شخصیتهای اصلی قصه هستند؛ دو موش باهوش که رابطهی دوستانهای با یکدیگر دارند و در کنار هم زندگی میکنند. خانهی آنها، در زیرزمین منزل کارآگاه مشهور دنیای انسانها، "شرلوک هولمز" و یار همیشگیاش دکتر "جان واتسون" قرار دارد. بازیل، نیز از ویژگیهای شخصیتی هولمز برخوردار است و همچون وی، به کارآگاهی سرشناس در میان موشها معروف میباشد. او و داوسون هر شب، از طریق راهی مخفی، به اتاق هولمز رفته و از چگونگی حل معماهای پروندههای مختلف و متعدد این مرد آگاه میشوند. بازیل در طی این مدت، همچون کارآموزی باهوش، تمامی فوت و فنهای شرلوک را یادداشت کرده و آنها را فرا میگیرد. سپس با استفاده از همین فنون، پروندههای زیادی را حل نموده و پرده از راز معماهای بزرگی برمیدارد.
برشی از متن کتاب تبهکاران خیابان بیکر (کارآگاه بازیل موش نابغه 1)
8
بازیل نتیجهگیری میکند
«بلند شو، دریانورد خوشخوابم، لنگ ظهر است.»
تکانی خوردم و با تنبلی بدنم را کشوقوس دادم. نور شدید خورشید به چشمهایم تابید.
بازیل کنار تختم ایستاده بود و به نظر میآمد از کار خودش خیلی راضی است. «عجب گپوگفتی با صاحب مهمانخانه داشتم، اطلاعات باارزشی دستگیرم شد. دوست داری بشنوی؟»
همانطور که به بالشتم تکیه میدادم، گفتم: «با کمال میل.»
«اول صاحب مهمانخانه تمایلی به صحبت کردن از خود نشان نداد. از آنجایی که موشی خانهنشین است و به نظر میرسد حتی پایش را از موشکلیف بیرون نگذاشته باشد، فهمیدم باید به ماجراهای هیجانانگیز زندگی دیگران علاقهمند باشد. برای همین قصههایی از سفر با کشتی فولادین پایدپایپر برایش به هم بافتم و ارتباط خوبی با او برقرار کردم، خوشحال میشوی اگر بدانی در تمام این قصهها، کمکناخدای من، آقای استریت، همیشه یک قهرمان بوده!»
«واقعا!»
«وقتی با دشمنهای بومی، در جزیرهی کوچکی روی دریای شمال میجنگیدیم، شجاعت تو، آقای استریت، جلوی خرابتر شدن اوضاع را گرفت و در نیویورکسیتی هم جان خودت را به خطر انداختی تا من را از دست راهزنهای وحشی نجات بدهی!»
سعی کردم جلوی خندهام را بگیرم، با صدای بلند گفتم: «آفرین، خوب گفتی!»
«بعد از داستانسراییهای مفصل من، صاحب مهمانخانه هم از زندگی اهالی موشکلیف تعریف کرد. تا اینکه بالاخره رفت سروقت نجارها.»
از سر ذوق پنجههایش را به هم مالید.
«پیغامرسان ما هری هاوکینز است. موشی دوستداشتنی و نجاری ممتاز، ولی از سال گذشته اوضاع کاریاش خراب شده و بیشتر وقتها، همسر و هشتتا بچهموش کوچولویشان تقریبا گرسنه میمانند. بعد شانس به هاوکینز رو میکند و برای کار قفسهسازی، در کشتی بادبانی ویکتوریا که در بندرگاه اینجا لنگر انداخته، مشغول به کار میشود، آن هم با دستمزدی بالا.»
چنان نیشش تا بناگوش باز بود که از روی تخت بلند شدم و گفتم: «لطفا ببخش که این حرف را میزنم، اما مثل گربهای که با یکدست قناری شکار کرده باشد به خودت افتخار میکنی. نکند کشتی بادبانی مال سه تا موش است نه یک موش؟»
«آفرین داوسون! معلوم شد داری تجزیه و تحلیل کردن را یاد میگیری. هرچند کسی آنها را به سه تبهکار ترسناک نمیشناسد، اما شنیدهام موشهای بدجنس و زورگویی هستند و کسی از آنها دل خوشی ندارد.»
پاهایم را از تخت آویزان کردم. «همهی اینها که گفتی خیلی جالباند، اما راستش من خیلی گرسنهام.»
«چه خوب! پس ناهار را در رستوران سنجاب پرنده میخوریم، همین پایین کنار بارانداز. سه تبهکار ترسناک هم اغلب آنجا غذا میخورند و خیلی دلم میخواهد این بیوجدانها را ببینم. شاید بعدا سری هم بهشان زدیم.»
کمی آب به سر و صورتمان زدیم و بازیل هر جایی را که لازم بود ...
کتاب تبهکاران خیابان بیکر اولین جلد از مجموعهی کارآگاه بازیل موش نابغه اثر ایو تایتس و ترجمهی فرحناز امیرسرداری با تصویرگری پل گالدون در انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
1- بازیل سربازرس پلیس
2- دوقلوها کجا هستند؟
3- رد پاهایی که همهچیز را برملا میکنند
4- روز بلاتکلیفی
5- پیغام رسان مرموز
6- پیغام بچهدزدها
7- سفر با تغییر قیافه
8- بازیل نتیجهگیری میکند
9- فروشندهی پرحرف
10- دزدکی سوار کشتی بادبانی شدن
11- گرفتار شدن در دام سه تبهکار ترسناک
12- هری هاوکینز به حرف میآید
13- زد و خورد در انبار قدیمی
14- و بالاخره دوقلوها!
15- بازگشت به خیابان بیکر
- نویسنده: ایو تایتس
- تصویرگر: پل گالدون
- مترجم:فرحناز امیرسرداری
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب تبهکاران خیابان بیکر (کارآگاه بازیل موش نابغه 1)
دیدگاه کاربران