کتاب اگر اول نباشی آخر میشوی اثر گرنت کاردون
- انتشارات : نگاه نوین
- مترجم : محمدمهدی ربانی
تاجران، فروشندگان، مدیران، کارآفرینان و مدیران عامل، همگی از کسادی اقتصاد وحشت دارند؛ که البته یک ترس قابل درک است. آنها به درستی استدلال میکنند که وقتی اقتصاد به سمت یک دورهی رکود بزرگ حرکت میکند، کارفرمایان و مشتریان، بودجهی پروژههایشان را کم میکنند، هزینهها را پایین میآورند و بدتر از همه، حاضر میشوند به قیمت از دست رفتن کیفیت، سراغ ارزانترین فروشنده یا تأمین کننده بروند.
در این شرایط، جذب سرمایه، معامله کردن و انجام پیشبینیهای دقیق سختتر میشود؛ و این روی برنامهریزی در تمام سطوح اثر میگذارد. افراد، دچار قطعیت نداشتن و تردید میشوند و این روی قابلیت تصمیمگیریشان تأثیر منفی میگذارد. این دورههای اقتصادی بازی عوض کن بعضی وقتها مستلزم تغییراتی در مجموعه مهارتهای ما هستند، به خصوص بعد از دورههای طولانی رشد.
واقعیت این است که اگر در حوزهی کاریتان نفر اول نباشید، در یک موقعیت خطرناک قرار میگیرید. اگر اول نباشید، دیگر چندان فرقی نمیکند که کجا باشید؛ در هر صورت ضربه خواهید خورد. این زمانها به ما نشان میدهند که وصل بودن یا متکی بودن به اقتصاد چقدر خطرناک است. شما باید در رستهی خودتان چنان موضع قدرتمندی داشته باشید که بتوانید از شرایط موجود استفاده کنید.
در کتاب اگر اول نباشی آخر میشوی به شما خواهد گفت چطور میتوانید اهداف و برنامههای حرفهایتان را جلو ببرید و نه تنها بازار را فتح کنید که روی رقبایتان تسلط پیدا کنید. جدا از هر نوع محصول، خدمت یا ایدهای که دارید میتوانید اول باشید و همیشه باید تلاش کنید همانجا بمانید. اول نباشی، آخر میشوی به شما نشان خواهد داد چگونه میتوانید موفق شوید و چگونه آن جایگاه قدرتمند اول را به دست آورید. با خواندن این کتاب یاد میگیرید برای پیشرفت خود، شرکت و ایدههایتان دقیقا چه کارهایی باید انجام دهید.
ملاقات حضوری، قدرتمندترین روش تماس با مشتریست که پیشبرد موقعیت شما را در بازار تضمین میکند. تأثیر یک ملاقات حضوری به اندازهی ده تماس تلفنیست. سمینارها و کسب و کار سخنرانیام را روی این فرض بنا کردهام که دیدار شخصی با مشتریان بهترین روش برای رشد یک شرکت است.
یک بار؛ وقتی برای ارائهی سمینار در ممفیس بودم، به سه نفر از مشتریانم سر زدم تا سلام بکنم؛ کاری که هم روی خودم و هم آنها تأثیر زیادی میگذاشت. وقتی اولین کسب و کارم را راه میانداختم، وقتهایی بود که نمیتوانستم وقتی برای ملاقات بگیرم.
بنابراین تصمیم گرفتم ملاقات "سرد" داشته باشم تا مشتریها مرا بشناسند. این ترسناکترین کاری بود که در کل زندگیام انجام دادهام؛ ولی چون معروف نبودم و سرمایهای برای تبلیغات نداشتم؛ تنها کاری بود که میتوانستم برای معرفی شرکتم به آنهایی انجام دهم که میخواستم طرف معاملهام باشند.
نظرات کاربران درباره کتاب اگر اول نباشی آخر میشوی اثر گرنت کاردون
دیدگاه کاربران