درباره کتاب حقیقت به نخی بند بود
"حقیقت به نخی بند بود"، کتابی پلیسی و جنایی است و محوریت داستان آن درباره ی یک قتل و تلاش برای پیدا کردن قاتل میباشد. ماجرای داستان اینگونه آغاز میگردد که "ماکس دارتو" یکی از مردان ثروتمند و شناخته شده شهر، شخصیتی سنگ دل و مغرور دارد، همسرش که زنی شجاع و وفادار بود علیرغم میل شوهرش توانایی جسمی برای به دنیا آوردن فرزندی را ندارد و همین مساله باعث ایجاد اختلالات روانی در او شده و موجبات بستری شدنش در تیمارستان را فراهم کرده است. آقای "دارتو" پس از این شکست بزرگ در زندگی شخصیاش تصمیم میگیرد که تمام وقتش را با کار و مال اندوزی پر کند.
یکی از بدهکاران مالی نگون بخت او "ژاک براسیله" نام دارد که توانایی مالی برای پرداخت بدهی مزبور را در موعد مقرر ندارد و از قضا دقیقا در همان زمانی که او باید قرض خود را ادا کند، آقای "دارتو" به قتل میرسد و تمام مدارک و شواهد او را به عنوان قاتل نشان میدهد. حال، آقای "کرنلی"، بازپرس پرونده و کمیسر پلیته و سایر افراد تیم تجسسش مسئول رسیدگی و حل معمای این قتل میباشند. پس از بررسی ها به نکات و مسائل بسیار برجسته و هیجان انگیزی بر میخورند که موجب جذابیت و زیبایی داستان میشود. تلاش نویسنده در طی داستان بر این اساس است که به مخاطب نشان دهد که مرز میان حق و باطل بسیار باریک است و به عبارتی احتمال دارد چیزهای ساده و روشنی که آنها را حقیقت می پنداریم، در واقع حقیقت نباشند و ما را از مسیر صحیح و قضاوت عادلانه منحرف کرده و از گناهکار واقعی دور سازند.
برشی از متن کتاب حقیقت به نخی بند بود
-سلام، آقایان -سلام، آقای قاضی آقای کرنلی، بازپرس نیز همانند افراد پلیس در آستانه دفتر دارتو لحظه ای میخکوب میشود و اگر مثل افراد پلیس برای ستایش زیبایی دفتر سر و صداراه نمیاندازد ولی نمیتواند احساسات خود را پنهان کند. -وای، چه دفتر زیبایی! سپس وارد آن میشود. با وجود آنکه جنازهای روی زمین پهن شده و مانند جسمی سیاه رنگ افتاده و پیرامون آن بازرسهایهویت قضایی مشغول گرفتن گرده آن با گچ بر روی قالی ایرانی هستند و با آن که وسایل و اشیا زینتی، مبلهای قدیمی، رومیزیهای گوناگون و تابلوهای نقاشی به طور پراکنده دیده میشوند. ولی دفتر دارتو دارای فضایی همآهنگ و دلنواز است. طوری که نشان میدهد بارانیهای کمیسر و بازرسها و کیفهایی که بر روی مبلها گذاشتهاند و همچنین سایر ساز و برگهای پلیسی به طور چشمگیری بخ منظره پارچههای ابریشمی مبلها و مخمل پردهها اهانت میکنند. نه، این دکور زیبا برای چنین جنایتی معمولی نیست و آقای بازپرس که انسانی دوست داشتنی و با ذوق و هوادار اشیا زیباست به اینگونه چیزها خیلی حساسیت خرج میدهد. غالبا پروندههای بزرگ جنایی به او واگذار میشود.
در بیشتر مواقع اینگونه حوادث تاسف انگیز در آپارتمانهای کوچک و حتی محقر اتفاق میافتد. البته بازپرس ترجیح میدهد که اقدامات بازپرسی در چنین فضایی انجام شود. این دارتو واقعا با سلیقه بوده. کمیسر پلتیه با لبخند میپرسد: -او یا متخصص تزئینات؟ رئیس بریگاد جنایی در مرخصی است و لذا این پرونده به کمیسر پلیته واگذار شده است. این شخص مدارج کار خود را از درجه پلیسی ساده شروع کرده و تا درجه بازرسی ارتقا یافته و کلیه مراتب را طی کرده است. در همه بریگادها خدمت کرده مانند بریگاد معابر عمومی یا بریگاد مندن و حالا در بریگاد جنایی خدمت میکند و یکی از برجستهترین اعضای آن است. همکارانش در اکثر موارد از تجربیاتش استفاده میکند. پلیته قد کوتاه و کمی چاق است و لاینقطع سیگارهایی را که خود میپیچد دود میکند و همیشه به همکارانش چنین درس میدهد: کار پلیسی، هنر نیست، بلکه داشتن صبر و حوصله است. برای اینکه بتوان تحقیقات را به مرحله دلخواه رسانید، باید هوشمندانه همه چیز را وارسی کرد، مظنون را بی وقفه و استراحت سوال پیچ کرد و صدق کلیه گفته هایش را فورا مورد بررسی قرار داد.
خرید کتاب حقیقت به نخی بند بود
خرید کتاب حقیقت به نخی بند بود اثر رنه فلوریو و ترجمه ی ابوالفضل قاضی شریعتمداری توسط نشر فرزان روز به چاپ رسیده است. برای خرید به سایت کتابانه مراجعه نمایید.
نظرات کاربران درباره کتاب حقیقت به نخی بند بود
دیدگاه کاربران