کتاب گورخر گلادیاتور 2 (همدستی با بریتانیایی ها)
- انتشارات : هوپا
- مترجم : آیدا پاکزاد
- تگ : گورخر گلادیاتور
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب گورخر گلادیاتور 2
کتاب "همدستی با بریتانیاییها" دومین جلد از مجموعه داستانهای خواندنی "گورخر گلادیاتور" میباشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.
شخصیت اصلی قصه، "ژولیوس" نام دارد. او گورخری مبارز و شجاع است که همراه با دوستانش، در مدرسهی "لودوس مگنوس" بزرگترین و بهترین مدرسهی گلادیاتوری روم، زندگی میکند. دوستان ژولیوس یک گراز کوچک و لاغر، بز کوهی، تمساح و زرافه هستند که هر یک به ترتیب کورنلیوس گرازه، فلیکس، لوسیا و روفوس نام دارند.
آنها تحت فرمان "هادریان"، امپراتور بزرگ، میباشند و از او اطاعت میکنند. تمامی اهالی روم، ژولیوس را به عنوان یک گلادیاتور بزرگ و قهرمان میشناسند و او را از صمیم قلب دوست میدارند؛ به طوری که همیشه برای تماشای مبارزات او در" کولوسئوم"، بزرگترین آمفی تئاتر روم، حاضر میشوند.
ماجرای این جلد از کتاب، پس از انتشار اخبار مربوط به برگزاری مسابقات جشنوارهی "کوینکواتریا" آغاز میشود. جشنوارهای که به افتخار مینروا، الههی عقل و خرد اجرا خواهد شد. مطابق معمول، امپراتور هادریان به ژولیوس فرمان داده که در مسابقات مربوط به نبرد گلادیاتورها شرکت نماید؛ اما اینبار، در مقابل پیروزی، به ژولیوس وعده داده است که او و دوستانش را آزاد خواهد کرد. وعدهای که شور و هیجان و تمایل به موفقیت را در قلب و روح ژولیوس و دوستانش چندین برابر کرده و ماجراهایی خواندنی را خلق میکند..
بخشی از کتاب گورخر گلادیاتور 2
لجن، عرق و اشک
فردا صبح بیرون آمفی تئاتر چوبی باران سردی میبارید و قطرههای بزرگ آب از دماغ ژولیوس میچکید پایین. سپتیموس که پوستین خشک و کلفتش را دور خودش پیچیده بود، بالا و پایین میرفت و صف حیوانات را بازرسی میکرد.
«خب، فاجعهها...
بخوابین روی زمین و پنجاهتا شنا برین!»
ژولیوس غرغر کرد: «چی؟! شنا رفتن توی این گل سرد و خیس؟ حتما شوخیت گرفته!»
سپتیموس سمت صورت ژولیوس خم شد و گفت: «من شبیه کسیام که داره شوخی میکنه؟»
ژولیوس با لکنت گفت: «حالا که داری میگی نه، نیستی...»
سپتیموس اعلام کرد: «خوبه! تو میتونی صدتا بری!»
«چی؟!»
ژولیوس روی زمین دراز نکشید. «این واقعا بیانصافیه سپتیموس. تو نمیتونی ما رو مجبور کنی توی این سرمای وحشتناک تمرین کنیم!»
فلیکس گفت: «آره، گفتنش برای تو که لباس گرم پوشیدی آسونه.»
«خب، پس شماها میخواین یه کوچولو گرم بشین آره؟»
«آره خیلی خوب میشه.»
سپتیموس گفت: «باشه! پس بذارین شماها رو با یه حقهی قدیمی ارتش روم که برای گرم شدن ازش استفاده میکردن، آشنا کنم.» و به طرف یک تکه زمین پر از علف رفت و یک مشت بزرگ گزنه کند.
ژولیوس عصبی پچپچ کرد: «مطمئن نیستم که از این نگاه خوشم بیاد....»
سپتیموس گزنهها را بالا گرفت. «وقتی عضو سپاه دهم روم بودم و توی جنگلهای آلمان با بربرها میجنگیدیم، دربارهی سرما و رطوبت زرزر نمیکردیم!»
فلیکس که گیج شده بود پچپچ کرد: «میخواد چیکار کنه؟ اونها رو بخوره؟»
سپتیموس ادامه داد: «نه! رو پای خودمون میایستادیم و راه حلها رو پیدا میکردیم!» و یکدفعه گزنهها را به پای فلیکس کوبید.
«اوی! اوی! عقلت رو از دست دادی؟»
فلیکس از درد گریه میکرد و جستوخیزکنان پاهایش را میمالید. ناله کرد. «بدجوری میسوزه.»
سپتیموس خندید. «ولی پاهات گرم شدهن نه؟»
فلیکس از جستوخیز کردن دست برداشت و به پاهای قرمز لرزانش نگاه کرد.
«حالا که داری میگی... آره خوب گرم شدهن!»
«آی!»
«عالیه! بعدی کیه؟»
ژولیوس: «بزنین به چاک»
«آی!»
آنها با تمام سرعت وسط زمین یورتمه میرفتند، کورنلیوس جیغ زد: «گرم شدیم! گرم شدیم!»
سپتیموس گفت: «خب، میبینم که همهتون دارین میدوین، پس دور قلعهرو تا بالای رودخونه یورتمه برین و دوباره برگردین اینجا.»
«چی؟»
«تا اونجا که خدا کیلومتر راهه!...
فهرست
مقدمه
قهرمان مردم
جنون گورخری!
تعطیلات رومی!
وقت سوارشدنه!
چالهی بوگندو
بزنیم به دریا
سرزمین خون و امید
سنگ بریتانیایی
لاندنیوم فرا میخواند!
خونهی خودتونه!
لجن، عرق و اشک
برنامهی استعدادیابی بریتانیایی
خوکها پرواز میکنند!
گاومیش قهوهای خفن!
مشکلات رو بنداز توی سوراخ!
قلقل جوشیدن
در لاندنیوم
آمد، دید، زندانی کرد!
آخرین مرز
جار و جنجال هادریان
سنگین نیست
برادران! آمادهی مبارزه!
حرف آخر
شمارش رومی
حقایق گری: چیزهایی که رومیها برای بریتانیاییها آوردند
کلکسیون سنگهای شگفتانگیز فلیکس
مشخصات
- نویسنده گری نورتفیلد
- مترجم آیدا پاکزاد
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 4
- انتشارات هوپا
نظرات کاربران درباره کتاب گورخر گلادیاتور 2 (همدستی با بریتانیایی ها)
دیدگاه کاربران