دربارهی کتاب سوگ بلبل
سوگ بلبل، جلد سوم از مجموعهی دوازده جلدی کتاب نایتساید میباشد و داستانی مهیج و خواندنی را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
"نایتساید"، نام سرزمینی است که زیر شهر لندن قرار دارد؛ شهری عجیب با اتفاقاتی فراتر از علوم ماوراءالطبیعه که ساکنان آن انسانهای خارقالعاده، اشباح، جنها و... هستند. نایتساید، تاکنون، رنگ خورشید و روشنایی روز را به خود ندیده است و همواره در ساعت سه صبح توقف کرده است. اکثریت ساکنان شهر لندن، از وجود چنین مکانی زیر لایههای شهر خود، بی اطلاع هستند. در نایتساید، به غیر از زمان، هر چیزی قابل خرید است. چیزهایی از جمله روح و قلب آدمی و بسیاری موراد دیگر.
شخصیت اصلی این مجموعه، "جان تیلور" نام دارد. وی یک کارگاه خصوصی است و در یافتن چیزها و اشخاص گمشده، تبحر فراوانی دارد. او، از جمله انسانهای خارقالعاده ی نایتساید میباشد؛ زیرا از چشم سومی نیز بهرهمند است و با آن چیزهایی را میبیند که کمتر کسی قادر به دیدنشان هست. جان تیلور، سالها پیش، نایتساید را ترک نمود و به شهر لندن نقل مکان کرد. او، به هنگام ترک زادگاهش، با خود عهد بسته بود که هیچگاه به این شهر بازنگردد. اما دست سرنوشت، تقدیر دیگری برای جان رقم زده و مدام او را به زیر لایههای شهر لندن و درون شهر نایتساید میکشاند.
ماجرای این داستان از جایی آغاز میشود که کارخانهی "پرومتئوس" با مشکلی بزرگ مواجه میشود. پرومتئوس کارخانهای بزرگ و بی رقیب در زمینهی تولید انرژی برق است.
"پرومتئوس"، یکی از بزرگترین کارخانههای تولید انرژی برق شهر نایتساید میباشد؛ کارخانهای که توسط "وینسنت کرامر"، دوست قدیمی جان تیلور ادراه میشود. هیچ کارخانهای قدرت رقابت با پرومتئوس را ندارد و نمیتواند میزان حجم تولیدی روزانهی آن را فراهم کند. ماجرا از جایی آغاز میشود که پرومتئوس با مشکل بزرگی مواجه میشود. مشکلی ناشی از خرابکاری شخصی ناشناس؛ فردی که علی رغم وجود تمام تمهیدات و امنیتی کارخانه، به طور مخفیانه وارد آن شده و تجهیزات پرومتئوس را نابود میکند. وینسنت، درمانده از حل بحران کارخانهاش، جان تیلور را نزد خود فرا میخواند. او کلیهی جزئیات رویدادهای و معضلات پیش آمده، را برای تیلور شرح میدهد. وینست از دوست قدیمیاش میخواهد که با استفاده از تواناییهایش، او را در یافتن فرد خرابکار و حل مشکل کارخانه یاری برساند. جان تیلور، علاوه بر این ماموریت، در آینده ماموریتی پر رمز و راز را نیز برعهده میگیرد و با ماجراهایی پرکشش و مهیج مواجه میگردد.
بخشی از کتاب سوگ بلبل
همهی خبرهای بد
هر مهمان خوبی میداند که اگر بیش از حد بماند میزبان خسته میشود. مخصوصا وقتی مهمان ناخوانده هم باشد و میزبان چشم دیدن او را نداشته باشد. به همین خاطر یواشکی و بدون جلب توجه در آن هیاهوی پشت صحنه، از آن جا رد شدم و بالاخره از در پشتی که به طرز عجیبی بدون نگهبان بود، خارج شدم. کوچهی پشتی در کمال تعجب خیلی تمیز و مرتب بود، برق میزد، یک عالمه میمون خدمتکار مشغول بازی بودند. به آرامی معذرتخواهی کردم و سریع از کنارشان گذشتم.
وقتی سر کوچه رسیدم نگاهی دوباره به آن انداختم و بعد وارد خیابان اصلی شدم. خیابان خالی بود، اما صدای هیاهویی به وضوح شنیده میشد. به آرامی جلو رفتم و یواشکی نگاهی به رستوران انداختم. کسی قبلا چراغ آن قسمت از خیابان را شکسته بود، برای همین در سایه ایستادم تا به بلوایی که در رستوران به پا شده بود نگاه کنم.
آنجا جلوی کالیبانز کاورن، جمعیت عصبانی بودند و داشتند جار و جنجال به راه میانداختند. تماشاچیهایی که بیرون رانده شده بودند احساس میکردند کلاه سرشان رفته و بیشتر از این که به خاطر برنگرداندن پولشان ناراحت باشند، از دست مدیریت رستوران ناراحت بودند. تعدادی از تماشاچیها، مخصوصا هنرمندها، با خشونت اعتراض نمیکردند، خیلیها هم عصبانیت خود را با آسیب رساندن به ساختمان رستوران نشان میدادند. شیشهها شکسته شده بودند، سر در رستوران از بین رفته بود، هر چیز شکستنی از بین رفته بود و تکهتکههای شیشه در پیاده روی جلو رستوران دیده میشد. تعداد بیشماری از کارکنان نگهبانی داخل رستوران شدند و در جلویی را قفل کردند. جمعیت عصبانی به سمت در رفتند و با پا به در لگد زدند. بعضیها حتی به زحمت سنگهای پیاده رو را بر میداشتند تا به عنوان سلاح و وسیلهی دفاعی از آن استفاده کنند.
بعد هم جمعیت بیشتری جمع شدند تا ببینند جمعیت عصبانی چکار میکنند. سرگرمی آزاد همیشه در نایت ساید ارزشمند بوده است. مخصوصا وقتی خشونت در آن باشد. مردم برای این که بفهمند چرا این هیاهو به پا شده، مخصوصا تازهواردها به تماشاچیهای عصبانی ملحق شدند و بعد تبدیل به یک ارتش خشمگین مقابل در کالیبانز کاورن شدند که با هر چه به دستشان می آمد به آنجا حمله میبردند.
ناگهان صدای فریاد موتورسیکلتسوارها به گوش رسید، ماموران امنیتی بودند. انبوهی از مردم برگشتند و تقریبا صدها مامور را دیدند که موتورهای اوراقشان را متوقف کرده و به سرعت پیاده شدند و به سمت جمعیت هجوم بردند، فریاد میکشیدند و همه جور اسلحهای داشتند. جمعیت هم با آنها رو به رو شدند، خوشحال بودند که شانسی پیدا کردهاند که خشم خود را تخلیه کنند. هر دو طرف وارد مبارزه شدند و نیمی از خیابان تبدیل به میدان جنگ شد و بدنهایی این طرف و آن طرف پرتاب میشد و خون از آنها میچکید. مردمی هم که تماشاچی این اوضاع بودند به محل امنی عقب نشینی کرده و ماموران را هو میکردند.
بهترین موقعیت بود که در بروم، حواس کاوندیشها به مشکل جدیدشان بود. از کنار محل خشونت گذشتم، سعی میکردم خودم را قاطی این مهلکه نکنم و بهسرعت به سمت قسمت تجاری رفتم.
فکر کردم باید کس دیگری را بیابم تا به دنبال پاسخ بگردد. اگر شک و تردید هست، پیش افرادی بروید که همه چیز را میدانند، حتی اگر به صحت آن اطمینان ندارند...
کتاب سوگ بلبل، سومین جلد از مجموعه ی نایت ساید اثر سیمون آر. گرین با ترجمه ی زهره حق بین توسط انتشارات ویدا به چاپ رسیده است.
نویسنده: سیمون آر. گرین مترجم: زهره حق بین انتشارات: ویدا
نظرات کاربران درباره کتاب نایت ساید 3 (سوگ بلبل)
دیدگاه کاربران