کتاب نایت ساید 5

درباره‌ی کتاب راه‌های نرفته (نایت ساید 5)

"راه های نرفته"، جلد پنجم از مجموعه ی دوازده جلدی کتاب نایت ساید می باشد و داستانی مهیج و خواندنی را در اختیار مخاطب قرار می دهد. "نایت ساید"، نام سرزمینی است که در زیر شهر لندن قرار دارد؛ شهری عجیب با چیزها و اتفاقاتی فراتر از علوم ماوراءالطبیعه که ساکنان آن انسان های خارق العاده، اشباح، جن ها و غیره هستند. نایت ساید، تاکنون، رنگ خورشید و روشنایی روز را به خود ندیده است و همواره در ساعت سه صبح توقف کرده و هیچ گاه از این زمان عقب تر و یا جلوتر نمی رود.

اکثریت ساکنان شهر لندن، از وجود چنین مکانی در زیر لایه های شهر خود، بی اطلاع هستند. در نایت ساید، به غیر از زمان، هر چیزی قابل خرید است؛ چیزهایی از جمله روح و قلب آدمی و بسیاری موراد دیگر. تنها کافی است که خریدار از توانایی مالی کافی برخوردار باشد و بتواند به راحتی پول مورد نیاز را پرداخت نماید.

شخصیت اصلی این مجموعه، "جان تیلور" نام دارد. وی یک کارگاه خصوصی است و در یافتن چیزها و اشخاص گمشده، تبحر فراوانی دارد. جان تیلور، درون نایت ساید متولد گردیده و پرورش یافته است. او، از جمله انسان های خارق العاده ی نایت ساید می باشد؛ زیرا از چشم سومی نیز بهره مند است. چشمی مخفی که جان، در مواقع لزوم از آن استفاده می کند و چیزهایی را با آن می بیند که کم تر کسی قادر به دیدن شان هست.

جان تیلور، سال ها پیش، نایت ساید را ترک نمود و به شهر لندن نقل مکان کرد. او، به هنگام ترک زادگاهش، با خود عهد بسته بود که هیچ گاه به این شهر بازنگردد. اما دست سرنوشت، تقدیر دیگری برای جان رقم زده و مدام او را به زیر لایه های شهر لندن و درون شهر نایت ساید می کشاند.

شایعات زیادی میان اهالی شهر نایت ساید، رایج شده است؛ شایعاتی در باب هویت واقعی "لی لیت"، مادر جان تیلور. زنی که بیش از دو هزار سال پیش، نایت ساید را به وجود آورده. بر اساس این شایعات، او جادوگری بدجنس می باشد که تصمیم دارد، نایت ساید را نابود کند. همین موضوع موجب نگرانی عموم مردم و ترس و دلهره میان آن ها شده است. در سویی دیگر نیز، مقامات عالی رتبه ی نایت ساید، حکم قتل جان را صادر کرده اند. ماموران امنیتی همه جا، به دنبال این مرد هستند.

تحت چنین شرایطی، تیلور، به دنبال کشف حقیقت و گذشته ی مادرش و هم چنین راهی برای نجات شهر نایت ساید از نابودی، می باشد. او تنها راه دست یابی به این اطلاعات را، سفر در زمان می داند. سفری به گذشته های بسیار دور و دراز که تنها توسط "پدر پیر زمان" امکان پذیر است. موجودی فناناپذیر، ترسناک و بسیار قدرتمند. بنابراین، جان تیلور به ناچار، باید این مرد خطرناک را ملاقات کند و دلایلی منطقی و قابل قبول، را به او ارائه دهد؛ دلایلی که پدر پیر زمان را قانع کند و او را در مسیر مورد نظرش یاری برساند. مسیری پر از اتفاقات خطرناک و غیر قابل پیش بینی که داستانی پرکشش را برای مخاطب خلق می کند.

بخشی از کتاب راه‌های نرفته (نایت ساید 5)

وقتی من و سوزی شات گان به قدیمی ترین رستوران دنیا رسیدیم، لباس های مان جابه جا شده بود. هر دو از این کار الهه ی دریاها تعجب کرده بودیم. یک دفعه من و سوزی در رستوران ظاهر شدیم. یک نفر با هیکلی بزرگ یه سمت سوزی آمد، سوزی هم ضربه ی محکمی به او زد. من هم برای این که عصبانیتم را خالی کنم، ضربه ی دیگری به او زدم. دوستان مرد هیکلی جلو آمدند تا وارد عمل شوند. من اسلحه ی سوزی را برایش پرت کردم و خیلی زود همه جا غرق در خون شد و بعد از آن کسی مزاحم مان نشد.

مردمی که پشت میزهای رستوران نشسته بودند، سعی می کردند به من و سوزی توجهی نکنند. در همین حال ما کت های مان را عوض کردیم و بعد جیب های مان را گشتیم تا مطمئن شویم اسلحه های مان سر جایش است. دل مان نمی خواستیم دوباره مجبور شویم به رستوران لاندینیوم برگردیم، اما استورات کارش را خوب انجام داده بود. لباس های مان حسابی تمیز شده بود و اثری از خون روی آن ها دیده نمی شد. ما از کنار میزها گذشتیم و به سمت پیشخوان چوبی رفتیم.

آن جا واقعا شلوغ و کثیف بود. بوی بدی هم می آمد. هیچ پنجره و یا تهویه ای نداشت. کف زمین کمی چسبناک بود. اصلا دلم نمی خواست بدانم کف زمین چه چیزی ریخته. اولین باری بود که به نظر می رسید، مشتری های رستوران، انسان هستند. اغلب آن ها ولگرد و تبهکار بودند. همه مسلح بودند و آماده بودند تا از اسلحه های شان استفاده کنند. رستوران خیلی شلوغ و پر سر و صدا بود. عده ای مشول دعوا بودند و عده ای با صداهای نخراشیده آواز می خواندند. یکی هم داشت بدن بقیه را خالکوبی می کرد. تعدادی گرگینه و خون آشام پشت میزها لم داده بودند.

سوزی گفت: «تیلور تو منو به بهترین جاها می بری.»

گفتم: «حدس می زنم این جا هنوز شهرت چندانی به دست نیاورده.»

«احساس می کنم دلم می خواد به همه شلیک کنم.»

«سوزی تو همیشه همین رو می گی.»

«درسته.»

کتاب راه های نرفته پنجمین جلد از مجموعه ی نایت ساید اثر سیمون آر. گرین با ترجمه ی زهره حق بین توسط انتشارات ویدا به چاپ رسیده است.

نویسنده: سیمون آر. گرین مترجم: زهره حق بین انتشارات: ویدا