درباره ی کتاب نوت بوک ژوزه ساراماگو
کتاب نوت بوک اثر ژوزه ساراماگو با ترجمهی مینو مشیری توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است. کتاب "نوت بوک"، از مجموعه کتابهای خاطرات و زندگینامه و همچنین یاداشتها و اظهارات شخصی و صریح "ژوزه ساراماگو"، نویسندهی صاحبنام پرتغالی، تشکیل میشود که همگی در ماههای پایانی عمر این نویسنده، توسط ساراماگو و درون وبلاگ شخصی ایشان به نگارش درآمده، در دسترس عموم قرار گرفته است.
به بیانی ساده تر، این اثر شامل خاطرات شخصی نویسنده، گفت و گوهایش با دوستان و نزدیکان و هم چنین برداشت ها، تاملات، انتقادات و نظریات ساراماگو در باب موضوعات مختلفی از قبیل هنر، سیاست، اقتصاد و ...، می باشد که مخاطب با مطالعه ی آن ها قادر خواهد شد، به شناخت عمیق تری از شخصیت و تفکرات ساراماگو دست یابد.
ژوزه ساراماگو در طول کتاب نوت بوک، جنایت های اسراییل علیه فلسطینی ها، سوء استفاده ی پاپ از مذهب و تلاش کلیسا برای قدرت طلبی را مورد سرزنش قرار داده، سیاست های رئیس جمهور معاصر ایالت متحده ی آمریکا، جورج بوش، را نقد کرده، با نام بردن از سایر شخصیت های بزرگ و مطرح در جهان و هم چنین بررسی رویدادهای مهم سیاسی و اقتصادی، مطالب قابل توجهی را ارائه می کند. قابل ذکر است،
برخلاف سایر آثار نگارشی ساراماگو، که همگی از نثری ویژه و متفاوت تبعیت می کنند و در آن ها به کارگیری از علایم سجاوندی به ندرت مشاهده می شود، این مطالب سرشار از نشانه هایی هم چون ویرگول و ... می باشند و همین امر بر صراحت و روایی اظهارات ارائه شده از جانب ایشان می افزاید.
بخشی از کتاب نوت بوک، نشر ثالث
ژوئیه ی 2009
اول ژوئیه: اوگوستینا
قریب چهل سال پیش، چند ماهی، به عنوان منتقد ادبی نشریه ی Seara Nova کارکردم، کاری که صلاحیتش را نداشتم اما دو دوست مهربان و سخاوتمند آن را در حیطه ی بضاعت من دانستند. آن ها اوگوستو کوشتا دیاس، که این کار پیشنهاد او بود، و روژریو فرناندس، مدیر آن نشریه که جایش خالی است، بودند. تصور نمی کنم روی هم رفته بی عدالتی بزرگی از من سر زده باشد، به استثنای کم توجهی ام در نظر دادن در مورد خوزه کاردسو پیریش و اثرش با عنوان ولیعهد.
مدت زمانی بعد، اغلب از خودم سوال می کردم آن روز چه از مغزم می گذشت؟ می گویند هر کسی می تواند اشتباه کند، اما این فقط یک اشتباه نبود، (اگر بی نزاکتی واژه را عفو کنید) گند زدن بود. سال ها بد در رم وقتی با کمک ارزشمند خورخه آمادو با کشمکش ها و مشاجرات هیئت داوران در مورد اعطای جایزه ی لاتین یونیون سخت جنگیدم، کاملا محتمل است خاطره ی دردناک گذشته به این نبرد وادارم کرد. و رقیب پیریش کسی جز مارگریت دوراس نبود...
مهم است بدانید وقتی به Seara Nova پیوستم امتیازات زیادی نداشتم: سرزمین گناه را در سال 1947 و شعرهای احتمالی را در سال 1966 به چاپ رسانده بودم. همین. نویسنده در پرتغال نبود که کارنامه ای بلندتر و بهتر از ژوزه ساراماگو نداشته باشد. درک می کنم بودند کسانی که در قبول این دعوت دوستانم، گستاخی غیر قابل عفو شخصی را به گمنامی من دیدند. و همین را حتما اوگوستینا بسا – لوئیش هم فکر کرد وقتی Seara Nova را ورق زد (آیا او Seara Nova را می خواند؟) و نقدی از کتاب خود دید که با یاداشتی از من چاپ شده بود.
او را سرزنش نمی کنم اگر چنین فکری کرد، ولو آن که احساسش در مورد آن چه شایسته ی گفتن درباره اش بود با آن چه در پی می آمد، ارضا می شد. از حفظ نقل قول می کنم: «اگر پرتغال نویسنده ای با سهمی از نبوغ دارد، آن نویسنده اوگوستینا بسا – لوئیش است.» این را گفتم، امروز هم تکرارش می کنم. درست است، متعاقبا نوشتم، «امید داشته باشیم از آوای موسیقی خودش به خواب نرود.» آیا در این اظهار نظر رگه ای از سوء نیت نبود؟ شاید، اما قابل عفو است، چون از منتقد تازه کاری می گوییم که درصدد پیدا کردن جایی برای خود در بازار فروش ادبیات است...
آیا او به خواب رفت؟ نرفت؟ فکر نمی کنم. قابل قبول است اگر بعضی از خوانندگانش اشتیاق داشتند اوگوستینا، با آن روح آزاد بی کران (این را صاحب بود)، وارد ماجراهای ادبی دیگری شود و راه های جدیدی، اما آن چه برای اوگوستینا جالب بود ثبت کمدی انسانی استان Entre Douro e Minho بود که به نحو احسن انجام داد. گفتن این که خوانش جامعه شناختی از این اثر قوی اوگوستینا بسا – لوئیش میان تفسیرهای زیاد دیگر وجود دارد، کوچکش نمی کند. هر کدام در حیطه ی خود، هر کدام در موقع خود، هر کدام بر پایه ی مشخصه های شخصی و هنری. بالزاک و بسا – لوئیش کار واحدی می کردند:...
- نویسنده: ژوزه ساراماگو
- مترجم: مینو مشیری
- انتشارات: ثالث
نظرات کاربران درباره کتاب نوت بوک | ژوزه ساراماگو
دیدگاه کاربران