loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب پاسکا، دختر اهل نوئورو

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

معرفی کتاب پاسکا، دختر اهل نوئورو اثر دلددا

شخصیت اصلی رمان، "ملکیوره کارتا"، پسری جوان می باشد که در کنار "پیترو"، پدر پیر و نابینایش، در سرزمین "نوئرو" روزگار می گذراند. وی از طریق شغل چوپانی، به تامین مخارج روزمره ی خود و پدرش پرداخته، زندگی آرام و بی دغدغه ای را سپری می کند. تنها غم و غصه ی او ناشی از اقدام غیر اخلاقی و بی رحمانه ای است که دختر عموی زیبایش، "پاسکا"، در حق او روا داشته؛ دختر عمویی که سال ها همه ی اهل نوئرو، او را نامزد و همسر آینده ی ملکیوره دانسته، در انتظار پیوندشان بودند. دقیقا در شب عروسی، پاسکا، بدون هیچ دلیل منطقی و قانع کننده ای، و تنها به دلیل برخورداری از چهره ی زیبا و توجه جوانان ثروتمند و صاحب نام شهر به وی، با آروزی داشتن خواستگارانی برتر و شایسته تر، قول و عهد قدیمی خود را زیر پا گذاشته، ازدواج شان را منتفی اعلام می کند. عملی که ملکیوره را انگشت نمای همگان کرده، او را به جوانی افسرده و بدبین مبدل می سازد.

"بازیلیو"، یکی دیگر از شخصیت های مهم رمان، کارگر ملیکوره و چوپانی است که جهت کسب درآمد و فرستادن پول برای مادر فقیر خود، دهکده ی محل زندگی اش را ترک نموده، نزد پسر قصه، به فعالیت می پردازد. اصل ماجرای این رمان از جایی آغاز می گردد که بازیلیو به پاسکا علاقه مند شده، مدام با این دختر جوان، به طور مخفیانه ملاقات کرده، آرزوی ازدواج با او را در قلب خود می پروراند. با فاش شدن این دلدادگی و مطلع گشتن ملکیوره از ارتباط بین آن ها، داستانی زیبا و خواندنی پدید می آید.

 

برشی از متن کتاب پاسکا، دختر اهل نوئورو اثر دلددا


بار دیگر فصل بهار رسید. دشت ها با انبوه علف ها سبز شده بودند. پرچین ها همه گل داده بودند و بعضی از گل های سفید انگار هنوز با قطعات برف پوشیده شده بودند. در زمینه ی جنگل عطر مرطوب گل های سیکلمن به مشام می رسید که به همراه عطر بنفشه ها و گل های موگه، با عطر خزه های تازه به کلبه می رسید. از بالای هر صخره ای نهری کوچک سرازیر شده بود که رفته رفته وسعت می یافت و آب چشمه هم از روی صیفی کاری که ملکیوره شخمش می زد، عبور می کرد. از بزها شیر می دوشیدند. پوزه های آن ها را با نوعی پوزه بند چوبی می بستند. رفته رفته آن ها را می فروختند. با آن شیر فراوان پنیر درست می کردند. کار سه برابر شده بود و چوپان ها دیگر چندان فرصتی نداشتند تا به مسائل عاشقانه ی خود فکر کنند. ملکیوره در سحر بار دیگر شیر می دوشید و بلافاصله بازیلیو همراه آن شیر به شهر می رفت. دیگر ملاقات های او و پاسکا شبانه نبودند، ولی دخترک هر روز صبح سروقت خودش را به چشمه می رساند. درست موقعی که بازیلیو باید به کوهستان بازمی گشت و سوار بر اسب لب جاده در انتظار او بود. همین که می دید پیش می آید در جاده پایین می رفت. یک قلوه سنگ بزرگ هم مقابل اسب می گذاشت تا حرکت نکند. دوان دوان خودش را به چشمه می رساند. از آن جا هم گاه مراقب اسب بود و هم زمان با دخترک وراجی می کرد. بارها کسانی آن ها را دیده بودند. مردم می گفتند پاسکا رابطه اش را با ملکیوره از سر گرفته است و بازیلیو هم صرفا پیام رسان آن هاست. داستان به گوش خاله خورجین و طبعا به گوش چوپان رسید. از پسرک پرسید: «چه خبر شده است؟ تو با آن دخترک چه رابطه ای داری؟ آره آن دختره ...» با شنیدن کلمه ی «دختره» خون به سر بازیلیو هجوم آورد. «می خواهید بدانید؟ بسیار خوب، مانعی دارد؟ خیال دارم با او ازدواج کنم.» ملکیوره خندید. از آن خنده هایی که سینه اش را تکان می داد و به چشمانش برق می انداخت. مدت ها بود این طور از ته دل نخندیده بود! بازیلیو ترجیح می داد به جای آن خنده ی تمسخرآمیز به او سیلی بزند. ملکیوره خم شده بود و دستانش را روی ران هایش می کوبید. «هاهاها ... شک کرده بودم ولی نه تا این حد. امیدوارم بخت با تو یاری کند!» حرف دیگری نزد. فحاشی نکرد و آن طور که بازیلیو می ترسید از آن جا بیرونش نکرد. کینه ای از خودش نشان نداد. دیگر هم اسمی از دختر عمویش بر زبان نیاورد. ولی بازیلیو از آن لحظه به بعد حس کرد مدام مورد تمسخر ارباب قرار دارد. تمسخری همراه با دلسوزی و البته بدگمانی. حس می کرد تحقیر شده است. احساس خفت می کرد. حتی می خواست از آن شغل دست بردارد و برود. مخفیانه به دنبال ارباب دیگری می گشت، ولی هیچ کس موقعیت خوبی را که در آن جا داشت به او عرضه نکرد ...

نویسنده: گراتزیا دلددا مترجم: بهمن فرزانه انتشارات: ثالث

 



درباره گراتزیا دلددا نویسنده کتاب کتاب پاسکا، دختر اهل نوئورو


نظرات کاربران درباره کتاب پاسکا، دختر اهل نوئورو


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب پاسکا، دختر اهل نوئورو" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل