دربارهی کتاب آرتمیس فاول و مهاجران گمشده
کتاب "آرتمیس فاول و مهاجران گمشده" جلد پنجم از مجموعهی داستانی "آرتمیس فاول" میباشد که رمانی هیجانانگیز و نفسگیر را در اختیار مخاطب نوجوان قرار میدهد.
دیوها، مدتهاست که در سرزمینی دورافتاده و منحوس، واقع در زیرِ زمین، زندگی میکنند؛ زندگی و مکانی که اصلا با آرمانها و رویاهای این موجودات مطابقت ندارد. حالا آنها تصمیم گرفتهاند که دوباره به آرزوی دیرینهخود جامهی عمل بپوشانند؛ این آرزو، نابودی انسانها و سکونت دائمیشان بر روی زمین است. چیزی که سالها پیش سعی کردند آن را با کمک عدهای از جادوگران و همچنین سپاهی از موجودات زیرزمینی دیگر بدست آورند. اما به دلیل بروز یک خطا، برای همیشه در سرزمین کنونی محبوس گشتهاند. در واقع عاملی که موجب این شکست بزرگ دیوها و اساراتشان گردیده، طلسمی است که جادوگران، آن را به طور غیرعمد و از روی اشتباه به زبان آوردهاند؛ تنها راهکار برای آزادی مجدد دیوها، شکست همین طلسم میباشد؛ راهکاری که در صورت نابودیاش، این موجودات شرور میتوانند، قدرتهای خود را مجددا باز یابند.
هماکنون آرتمیس فاول، قهرمان همیشگی دنیای زیرزمینی، مسئولیت نگهداری از طلسم دیوها را برعهده دارد؛ وظیفهای بزرگ و مخاطرهآمیز که میتواند جان او را به خطر بیندازد. از سویی دیگر نیز، "باتلر"، محافظ شخصی فاول، همیشه و همهجا همراه پسر قصه میباشد و با استفاده از تجارب حرفهای خود، از او در برابر خطرات احتمالی مراقبت میکند.
تحت چنین شرایطی، شخصیت تازهای وارد داستان میشود. او دختری نوجوان است که "هالی" نام دارد. وی نیز همچون پسر قصه، از هوش و ذکاوت فراوانی برخوردار است و از اسرار دنیای زیرزمینی و موجودات ساکن در آن مطلع میباشد. حالا او هم به عنوان ناجی و قهرمان شجاع جن و پریان به شمار میرود. اما همواره، با بروز رفتارهای غرورآمیز و جدی خود، موجب آزار فاول میشود. هالی، هیچگاه به پسر قصه اجازهی دخالت در کارها و وظایفش را نمیدهد. همین موضوع نیز به مشکلی بزرگ برای فاول تبدیل میشود و بر جذابیت هر چه بیشتر داستان میافزاید.
شخصیت اصلی قصه، "آرتمیس فاول" نام دارد. او نوجوانی بسیار باهوش و زیرک است که در کنار خانوادهی ثروتمند خود زندگی میکند. فاول، از دنیای زیرزمینی آگاه میباشد؛ دنیایی پر از موجودات افسانهای مانند "لپرکانها"، "دورفها"، "گابلینها"، "پیکسیها" و بسیاری دیگر که همچون انسانها، با مشکلات زیادی در زندگی خود مواجه میشوند. فاول، به عنوان قهرمان و ناجی، همواره با استفاده از تواناییها و خرد خویش، به حل معضلات جدی این موجودات میپردازد و دنیای زیرزمینی را از چنگال افراد شرور و دشمنانش نجات میدهد. یکی از این افراد شرور "اپال کوبویی" میباشد؛ موجودی از نوع پیکسیها که دشمن سرسخت فاول نیز به شمار میرود.
برشی از متن کتاب آرتمیس فاول و مهاجران گمشده
رئیس حراست تقریبا غش کرد. رادار دو خط مارپیچ را نشان میداد که از زیر یک هلیکوپتر شلیک شده بود.
- خدای من! موشکه. به ما بمب هوشمند شلیک کردن. باید همین حالا از اینجا بریم بیرون.
رئیس روی میز فرمان، در کوچکی از جنس پلکسیگلاس را بالا زد. زیر آن دکمهای نارنجی رنگ بود. بعد از مکث کوتاهی که یک لحظه بیشتر طول نکشید، دکمهی نارنجی را فشار داد.
فوری چندین آژیر خطر به صدا درآمدند که بعد از چند ثانیه همگی تبدیل به صدایی ممتدد و گوشخراش شدند. این آژیر تخلیه بود.
نگهبانها به محض شنیدن این صدا، مسیرهایشان را تغییر دادند و به طرف ماشینهای خودشان یا رئیسهایشان دویدند، ساکنین دیگر کاخ هم که جزو نیروهای امنیتی نبودند شروع کردند به جمع کردن مدارک یا هر چیزی که بیشتر از همه برایشان ارزش داشت.
در ضلع شرقی کاخ، در گاراژها یکی یکی بالا رفت و شش بیامو سیاه دو دیفرانسیل، مثل شیرهای کوهی داخل محوطهی کاخ پریدند. شیشههای یکی از آنها کاملا سیاه بود.
آرتمیس از پشت دوربین چشمی وضعیت را بررسی کرد.
در تلفن کوچکی که کف دستش بود، گفت: «مراقب دختره باش. همه کاره دختره است. احتمالا ماشینش همونیه که پنجرههای سیاه داره.»
دختر درها را باز کرد و وارد حیاط شد. همان طور که راه میرفت با بیسیمش هم حرف میزد. پدرش کنارش میآمد و دست بو پارادیزو را میکشید. بعد بیلیکونگ از در خارج شد که کیف گلف بزرگی همراهش بود. به خاطر سنگینی کیف کمی خم شده بود.
- هالی آمادهای؟ راه بیفت.
هالی عصبانی گفت: «آرتمیس! اینجا رئیس عملیات منم. فقط در صورتی روی موج من میای که بخوای کمکم کنی.»
- خب فکر کردم شاید...
- منم فکر کردم شاید بهتره لقب خودتو بذاری آقای میمیرم واسه فرماندهی.
آرتمیس برگشت و به باتلر نگاه کرد که کنارش روی شیب خاکی خندق دراز کشیده بود و تمام صحبتهای آنها را اجبارا شنیده بود.
- آقای میمیرم واسه فرماندهی؟ میبینی چه طوری با من حرف میزنه؟
مرد محافظ بدون اینکه چشم از کاخ بردارد، گفت: «بعضیها خیلی گستاخن.»
در همین موقع سمت چپ آرتمیس، تکهی کوچکی از زمین شروع کرد به لرزیدن. کلی گل و چمن و حشره به بالا پرتاب شدند...
کتاب آرتمیس فاول و مهاجران گمشده اثر اُ این کالفر با ترجمه شیدا رنجبر توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
- نویسنده: اُ این کالفر
- مترجم: شیدا رنجبر
- انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب آرتمیس فاول و مهاجران گمشده
دیدگاه کاربران