محصولات مرتبط
دربارهی کتاب داداش رتسوها 2: ما نمیترسیم! اثر کارا لارو
کتاب "ما نمیترسیم!" جلد دوم از مجموعه داستانهای خواندنی "داداش رتسوها" میباشد که برای مطالعهی مخاطب کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
"لویی رتسو" و "رالفی رتسو" شخصیتهای اصلی قصه هستند؛ موشهایی دوستداشتنی، بازیگوش و باهوش که با یکدیگر برادر میباشند. لویی از رالفی بزرگتر است. او و برادرش، همراه با والدینشان در محلهای کوچک زندگی میکنند؛ محلهای که یک خانهی قدیمی و مخروبه در آن قرار دارد. طبق ادعای بسیاری از ساکنان محله، یک شبح در این خانه زندگی میکند؛ شبحی وحشتناک و خطرناک که فقط شبها از ساختمان خارج میگردد.
لویی و رالفی به جشن شهر بزرگ علاقهی بسیار زیادی دارند؛ جشنی به یادماندنی و خاطرهانگیز که در آن، همهی بچهها میتوانند به بازی و شادی و خوردن انواع خوراکیهای خوشمزه بپردازند. اما این مراسم، تنها یک بار در سال برگزار میشود؛ موضوعی که اصلا برای برادران قصه خوشایند نیست.
ماجرای کتاب، پس از خاتمهی جشن شهر بزرگ، آغاز میشود. لویی و رالفی، خوشحال و شاد از تفریحات خویش، به سوی خانه بازمیگردند. رالفی، به هنگام گذر از مقابل خانهی اشباح، متوجه موضوعی خاص میشود؛ زمین روبهروی خانهی مخروبه، پر از خرتوپرت است؛ چیزهایی که میتواند شادی و سرگرمی را برای او و لویی فراهم سازد. بنابراین موضوع را با برادرش نیز در جریان میگذارد. اما لویی فکر بهتری به ذهنش خطور میکند؛ فکری بکر که آنها را با اتفاقاتی پردردسر مواجه میسازد.
برشی از متن کتاب داداش رتسوها 2 (ما نمی ترسیم!)
اوقات خوش
کراولی فسقلی پیشنهاد میدهد: «به نظرم وقتی تمیزکاریمان تمام شد، باید یک باشگاه مخصوص شهروندان مجرد بسازیم.»
رابیتسکی نرمالو میگوید: «به نظرم بهتر است اینجا را به یک باغچه تبدیل کنیم. میتوانیم در آن کاهو و هویج و خیار بکاریم.»
چاد بادگرتون میگوید: «باید چندتا چادر و کیسه خواب بیاوریم اینجا و چادر بزنیم. میتوانیم ساندویچ مارشمالو و شکلات و بیسکوییت ترد هم درست کنیم!»
لویی رتسو میگوید: «همهی این فکرها خوبند، اما من فکر بکری دارم. ما اینجا را به... گیمنت اوقات خوش شهر بزرگ تبدیل میکنیم!»
نرمالو میپرسد: «گیمنت دیگر چه جور جایی است؟»
فسقلی توضیح میدهد: «جایی برای بازیهای کامپیوتری. منظورت این است که اینجا تبدیل بشود به گیمنت برای بازیهای ویدیویی؟»
لویی در جوابش توضیح میدهد: «نه، بازیهای ویدیویی که نه! این گیمنت قرار است همان بازیهای جشن را داشته باشد.»
رالفی میپرسد: «مثل همان گیمنتی که در جشن شهر بزرگ بود؟»
«آره! ولی جشن شهر بزرگ فقط یکبار در سال اتفاق میافتد.» لویی این نکته را به او یادآوری میکند و میگوید: «اما گیمنت اوقات خوش شهر بزرگ همیشه باز است!»
چاد میپرسد: «چطوری قرار است اینجا را به گیمنت تبدیل کنیم؟»
لویی میگوید: «من نقشهاش را کشیدهام. ما بازیها را با همین وسیلههای کهنه میسازیم و هر چه را باقی ماند، دور میریزیم. یک در ورودی هم برایش درست میکنیم و آنجا بلیط میفروشیم.»
رالفی میگوید: «و باید جایزه هم داشته باشیم. کلی جایزهی جورواجور!»
لویی میگوید: «به نظرم فعلا میتوانیم به جای جایزه از اسباببازیهای قدیمی خودمان استفاده کنیم. وقتی بلیطهای بیشتری فروختیم و پول بیشتری درآوردیم، آنوقت میتوانیم جایزههای بهتری بخریم.»
فسقلی میگوید: «من کلی اسباببازی توی خانه دارم.»
نرمالو میگوید: «من هم دارم.»
لویی با صدای بلند میگوید: «عالی شد! چقدر خوب! اعضای گروه، برگردیم سر کارمان! اول تمیزکاری را تمام میکنیم، بعد اینجا را میسازیم، بعد از آن هم، بازی میکنیم.»
چاد میگوید: «مبلهای کهنهی آن طرف را چه کار کنیم؟» او به کپهای اشاره میکند که نزدیک خانهی اشباح روی هم تلنبار شده است. همین که لویی به مسیر اشارهی چاد نگاه میکند، مو به تنش سیخ میشود. او وانمود میکند که دارد با دقت بیشتری به نقشهاش فکر میکند...
کتاب ما نمی ترسیم! دومین جلد از مجموعه کتابهای داداش رتسوها اثر کارا لارو با ترجمهی نسیم اسلامپور با تصویرگری مت مایرز توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: کارا لارو
- مترجم: نسیم اسلامپور
- انتشارات: پرتقال
مشخصات
- نویسنده کارا لارو
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 2
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 92
- انتشارات پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب داداش رتسوها 2 (ما نمی ترسیم!)
دیدگاه کاربران