کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه یک غول برفی بسازیم؟) - 0
کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه یک غول برفی بسازیم؟) - 1
کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه یک غول برفی بسازیم؟) - 2
کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه یک غول برفی بسازیم؟) - 3

کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه یک غول برفی بسازیم؟)

5 / _
star offstar offstar offstar offstar off
5 / _
star offstar offstar offstar offstar off
comment
like
share
bookmark
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن
توضیحات محصول
مشخصات
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران

درباره‌ی کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه یک غول برفی بسازیم)

کتاب "راهنمای خل بازی های مکس و مالی: چگونه یک غول برفی بسازیم" روایتگر داستانی مهیج و خواندنی می‌باشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به رشته‌ی تحریر درآمده است.

از چند روز پیش تاکنون، به طور مداوم برف می‌بارد و همه جا، سفید شده است. مطابق روال همیشه، مکسی و مالی، سرگرمی جذابی را برای خود دست و پا کرده‌اند. آن‌ها قصد دارند که اولین پیست اسکی جهان برای خوکچه‌های هندی را راه‌اندازی کنند؛ پیستی که بر روی سر مکس تاسیس خواهد شد. بنابراین خواهر و برادر قصه، صندلی آشپزخانه را بدون اجازه‌ی مادر خود، برداشته و به حیاط پشتی خانه می‌روند. مالی مدام گلوله‌هایی از برف را در دستانش جمع کرده و با ایستادن روی صندلی، آن‌ها را روی سر مکس قرار می‌دهد.

درست در همین هنگام، مادر از پنجره‌ی خانه، مکس و مالی و از همه مهم‌تر، صندلی موردعلاقه‌ی خود را میان برف‌ها، مشاهده می‌کند. در نتیجه با عصبانیت، به سوی فرزندان خود رفته و آن‌ها را برای بردن صندلی به بیرون از خانه و انجام چنین کارهایی سرزنش می‌نماید. اما این تازه اول ماجراست. زیرا مکس فکر تازه‌ای به ذهنش خطور می‌کند.

او تصمیم می‌گیرد که با همکاری "بندیکت"، (یکی از دوستانش) و پوشیدن لباس یک گوریل بزرگ، اهالی خیابان "لابورنام" را به وحشت بیندازد. زیرا شهروندان با دیدن آن‌ها و لباس گوریلی که بر تن کرده‌اند، به طور حتم، بندیکت و مکس را با یک غول برفی اشتباه خواهند گرفت. جهت تحقق این نقشه، ابتدا بندیکت لباس را بر تن می‌کند و سپس، مکس بر روی شانه‌های دوستش نشسته و سر گوریل را بر روی صورتش پایین می‌کشد. بعد از این کار، آن‌ها برای دقایقی، وارد خیابان شده و در میان برف‌ها، راه می‌روند. در همین هنگام، یک گزارشگر، غول برفی ساختگی آن‌ها را مشاهده می‌کند؛ همین رویداد ساده، مشکلات زیادی را برای ساکنان لابورنام و مناطق اطراف و همچنین خانواده‌ی مکس و مالی ایجاد می‌کند؛ مشکلاتی که ماجراهایی پردردسر و خواندنی را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

شخصیت‌های اصلی قصه، "مکس" و "مالی" نام دارند؛ آن‌ها برادر و خواهر دوقلوی هشت ساله‌ای هستند که همراه با والدین‌شان در "ترول" زندگی می‌کنند. مکس و مالی همیشه غرق در رویاهای عجیب و غریب خود می‌باشند؛ رویاهایی که مشکلات و خرابکاری‌های زیادی را به بار می‌آورد و موجب عصبانیت والدین و سایر بزرگسالان می‌شوند.

 

برشی از مت کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه یک غول برفی بسازیم؟)

پیش به سوی فاجعه

بندیکت گفت: «این تو خیلی گرمه. تو هم خیلی سنگین‌تر از چیزی هستی که فکر می‌کردم.»

مکس حرفش را قبول داشت و با او همدردی می‌کرد. هر دو رفته بودند توی لباس گوریل و لباس کمابیش برای دو نفرشان با هم تنگ بود. مکس نشسته بود روی دوش بندیکت. می‌خواست کاری کند که حال او بهتر شود.

پس به او گفت: «می‌گم شانس آوردی زمستونه. چون خرس‌های گریزلی توی خواب زمستونی هستن و نمی‌تونن بهت حمله کنن.»

ولی داخل لباس هیچ نشانه‌ای از بهتر شدن حال بندیکت احساس نمی‌شد.

ایموجن که کنارشان ایستاده بود، گفت: «کاش می‌رفتم شعرم رو می‌نوشتم.»

مکس هنوز کله‌ی گوریل را نپوشیده و آن را توی دستش گرفته بود. می‌خواست تا آخرین لحظه‌ی ممکن آن را روی سرش نگذارد. به سختی روی بندیکت جابه‌جا شد و تعادلش را حفظ کرد. بعد نگاهی به دور و بر خانه‌شان انداخت و رو به بندیکت گفت: «گزارشگر اومد.»

ناگهان بندیکت چیزی به یادش آمد. «می‌گم که ما اصلا تمرین راه رفتن نکردیم.»

مکس گفت: «لازم نیست. گزارشگر فقط دنبال یه سرنخ کوچیک از غول برفیه. همین که یکی دو قدم راه بریم و ما رو ببینه کافیه. بعدش برمی‌گردیم همین‌ جا و لباسمون رو درمی‌آریم. همه‌ چیز ردیف می‌شه.»

بندیکت با شک و تردید تکرار کرد: «یکی دو قدم. چی بگم؟ اگه...»

مکس پرید وسط حرفش و گفت: «داره دیر می‌شه. دارن می‌آن. آماده باش. ایموجن!»

مکس سر گوریل را پوشید.

غول برفی برای اولین بار در شهر ترول ظاهر شد.

مالی و کارل پیلگه همین‌طور رد پاهای بزرگ را سمت خانه دنبال می‌کردند که صدای جیغی بلند شد. کارل پیلگه سرش را بالا آورد و دختر کوچک بنگری را دید که از پشت خانه‌ای بیرون دوید و زد به چاک. برای اولین بار از وقتی به خیابان لابورنام رسیده بود، چیزی متعجبش کرد... یعنی ممکن بود...؟

دخترک دوباره جیغ کشید و سمتشان دوید. مالی پرسید: «موضوع چیه؟»

دخترک نفس ‌نفس‌زنان به پشت سرش اشاره کرد و با تته ‌پته گفت: «امممم... چیزه...»

مالی گفت: «اون چی می‌تونه باشه؟»

«غووو... غو... غول...» …

کتاب چگونه یک غول بزرگ برفی بسازیم؟ از مجموعه راهنمای خل بازی های مکس و مالی اثر دومینیک بارکر با ترجمه مسعود ملک یاری با تصویرگری هانا شاو توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

 

 

  • نویسنده: دومینیک بارکر
  • تصویرگر: هانا شاو
  • مترجم: مسعود ملک یاری
  • انتشارات: پرتقال

 

 

مشخصات























نظرات کاربران درباره کتاب راهنمای خل بازی های مکس و مالی (چگونه یک غول برفی بسازیم؟)