دربارهی کتاب بچه جاسوس 1: مک، مامور مخفی اثر مک بارنت
کتاب "مک، مامور مخفی" جلد اول از مجموعه داستانهای "بچه جاسوس" است که برای مطالعهی مخاطب کودک و نوجوان کاملا مناسب میباشد.
شخصیت اصلی قصه، "مک بارنت" نام دارد. او پسری نوجوان است که همراه با مادرش، در شهر کوچک "کسترو ولی" زندگی میکند. مک، باهوشترین دانشآموز کلاس به شمار میآید. به طوری که نمرهی تمامی درسهایش، بیست است. تنها ایراد این پسر، دستخطش افتضاحش میباشد؛ موضوعی که همواره او را خجالتزده میکند. مک، همیشه در انجام کارهای منزل، به مادرش یاری میرساند و امور نظافتی خانه را به تنهایی انجام میدهد.
ماجرا از یک تماس تلفنی غیرمنتظره آغاز میگردد؛ تماسی مهم از جانب شخص ملکهی انگلستان و خطاب به پسر قصه. این زن، در طول صحبت خود با مک، دربارهی سرقت جواهرات سلطنتی سخن میگوید؛ جواهراتی ارزشمند که به احتمال خیلی زیاد، شب گذشته، ربوده شده است. در نتیجه، ماموریت کشف و شناسایی سارق و بازگردان جواهرات را به مک واگذار میکند؛ ماموریتی سری و خطرناک که دستمزد قابل توجهی را نیز نصیب مک خواهد کرد.
پسر قصه، ابتدا از این درخواست متعجب میشود و تلاش میکند که آن را رد نماید. اما به دلیل آگاهی از جایگاه مهم و ویژهی ملکه، ماموریت خود را میپذیرد. دقایقی بعد نامهای محرمانه به درب منزل مک تحویل داده میشود؛ نامهای که حاوی مقدار زیادی پول و یک بلیت هواپیمایی به مقصد انگلستان است. بنابراین، به سرعت چمدان خود را آماده کرده و به سوی سفری خطرناک و پردردسر حرکت میکند.
برشی از متن کتاب بچه جاسوس 1 (مک، مامور مخفی)
این برج لندن است. همانطور که میبینید، بیشتر از یک برج اینجاست. برج لندن خیلی اسم خوبی نیست.
برج لندن یک قلعه است.
قدیمیترین برج در برج لندن یک برج بلند سفید است که برج سفید نام دارد. (اسم خوبی است.)
این قلعه در سال 1066 به دست پادشاهی ساخته شد که انگلستان را فتح کرد. اسمش ویلیام فاتح بود. (این هم اسم خوبی است.)
ویلیام فاتح برای ترساندن مردم انگلستان این قلعه و برج را ساخت. از آن موقع به بعد، پادشاهان و ملکههای انگلستان از اینجا برای نگه داشتن وسایلشان استفاده کردهاند:
اسلحه، پول، آثار نری، خرس قطبی، فیل، شیر و چندین نوع حیوان دیگر.
هنری هشتم همسران، دوستان و اقوامش را در برج لندن نگه میداشت؛ قبل از آنکه سرشان را از بدنشان جدا کند.
در چند قرن اخیر هم پادشاهان و ملکههای انگلستان جواهرات سلطنتی را اینجا نگه میداشتند.
پس به محض اینکه در لندن فرود آمدم، با تاکسی یکراست به برج لندن رفتم تا دنبال سرنخ بگردم.
خیلی شلوغ بود. بیفایترها با لباسهای آبی و قرمزشان برای گردشگرها داستانهایی از خیانت، خشونت و عشق تعریف میکردند. پیرمردی دوربین بزرگی را جلوی صورتش نگه داشته بود. دوتا آزادیخواه به یک دیوار قدیمی تکیه داده بودند. همهجا پر از بچه بود، بچههایی که کنار پدر و مادرشان بودند، بچههای یک مدرسه که دور هم جمع شده بودند و بچههایی که انگار حوصلهشان سر رفته بود و داشتند با واکمن آهنگ گوش میکردند. تمام سعیام را کردم تا میان جمعیت گم بشوم. (جاسوسهای خوب نامرئی هستند.)
به نقشه نگاه کردم و رفتم به سمت ساختمانی به اسم «جواهرسرا». هر دو در بزرگ جواهرسرا بسته بودند و دو بیفایتر با دو تبر جلوی درها را گرفته بودند.
دهانم خشک بود، اما به هر زحمتی بود آب دهانم را قورت دادم.
گفتم: «سلام.»
نگهبان سمت راست گفت: «سلام.»
نگهبان سمت چپ گفت: «جواهرسرا امروز تعطیله، بچه جان. دارن جواهرات سلطنتی رو گردگیری میکنن.»
میدانستم نگهبان به من دروغ میگوید و به رویش آوردم.
گفتم: «نه، دزدی شده. چون ملکه من رو فرستاده میدونم.»
نگهبان سمت راست اخم کرد: «زرنگه ها، نه؟»
سمت چپی گفت: «زیادی زرنگه. تو باید مامور مخفی باشی...
کتاب مک، مامور مخفی اولین جلد از مجموعه ی بچه جاسوس اثر مک بارنت و ترجمه ی امیرحسین دانشور با تصویرگری مایک لاوئری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
فصل اول: تماس تلفنی
فصل دوم: هواپیمای جاسوسی
فصل سوم: برج
فصل چهارم: قدرت ملکه
فصل پنجم: علیاحضرت
فصل ششم: مسائل سلطنتی
فصل هفتم: تهدید
فصل هشتم: در ضمن
فصل نهم: نقشهی محرمانهی من
فصل دهم: سرقت هنری
فصل یازدهم: دزدی که به دزد بزند
فصل دوازدهم: دستگیرشده
فصل سیزدهم: ملاقات
فصل چهاردهم: باران در تاریکی
فصل پانزدهم: مقر کا. گ. ب
فصل شانزدهم: جرم جین پوشی
- نویسنده: مک بارنت
- مترجم: امیرحسین دانشورکیان
- تصویرگر: مایک لاوئری
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب بچه جاسوس 1 (مک، مامور مخفی)
دیدگاه کاربران