دربارهی کتاب قرارگاه فضایی آلفا 1: سرنخ فضایی اثر استوارت گیبز
کتاب "سرنخ فضایی" اولین مجموعه از داستانهای "قرارگاه فضایی آلفا" است که روایتی هیجانانگیز و جذاب را در اختیار مخاطب کودک و نوجوان قرار میدهد.
شخصیت اصلی قصه، "دشیل گیبسن" نام دارد. پسری 12 ساله، کنجکاو و باهوش که در کنار خانوادهاش زندگی میکند؛ اما نه بر روی کرهی زمین، بلکه در ماه و داخل یک قرارگاه فضایی تحت عنوان "آلفا". در واقع، آلفا، نخستین قرارگاه انسانها در فضاست.
تاریخ، سال 2041 زمینی را نشان میدهد. زندگی بر روری کرهی ماه تفاوتهای بسیار زیادی با زمین دارد: هوا همیشه سرد است. ساکنان آلفا مجبورند که غذاهایی با طعم و شکل افتضاح را میل کنند. بیرون رفتن از قرارگاه، خلاف مقررات است. به عبارتی سادهتر، زندگی در این مکان بر خلاف تبلیغات متعدد رسانهها، بسیار خستهکننده و ناامید کننده میباشد. به ویژه برای دشیل نوجوان که تمام کودکی خود را در آبوهوای لذتبخش جزیرهی هاوایی و در کنار دوستان عزیزش سپری کرده است.
اما علیرغم تمامی این مسائل، ساکنان ماه مکلف هستند که چیزی دربارهی مشکلات خود به زبان نیاوردند. آنها باید همیشه در مقابل دوربینها، خود را شاد و خوشحال نشان بدهند؛ دوربینهایی که همواره تمامی لحظههای زندگی این افراد را ضبط میکنند. کل دنیا میتوانند این تصاویر را از طریق وبکم، کاملینک و فیلمهای خبری مشاهده نمایند.
دکتر "رونالد هولتز"، مردی هفتاد ساله و یکی از افراد حاضر در آلفا است که متخصص فیزیولوژی انسان در جاذبهی کم میباشد. در واقع، او با بهرهگیری از علم و دانش خویش، دربارهی تغییراتی که اقامت درون فضا، بر بدن انسان وارد میسازد، مطالعه مینماید.
اصل ماجرا از جایی آغاز میشود که هولتز به طور ناگهانی از دنیا میرود؛ اتفاقی که همه به ویژه، دشیل، را متعجب میسازد. طبق اخبار و شواهد موجود، او به دلیل نقض قوانین قرارگاه و خروج بی اجازه از آلفا و قرار گرفتن بر روی سطح کرهی ماه، بدون داشتن ایمنی لازم، جانش را از دست داده است. موضوعی که پذیرش آن برای دشیل غیر ممکن میباشد. در نتیجه، پسر قصه تصمیم میگیرد پرده از حقیقت مرگ هولتز برداشته و همگان را از این موضوع مطلع سازد.
برشی از کتاب سرنخ فضایی
انگیزهی ماقبل تاریخ
روز 189 قمری
درست وسط شب
باز خوابم نمیبرد.
فقط این بار دلیلش مجموعهی چیزهایی نبود که معمولا باعث میشود خوابم نبرد: تنگی جا، تشک بادی بدبو، غذای فضایی که دلم را به هم میزند. در عوض فکر مرگ دکتر هولتز و تمام مسائل اسرارآمیز دیگری که در قرارگاه فضایی آلفا در جریان بود، بیقرارم کرده بود. آیا دکتر هولتز داشت عقلش را از دست میداد یا واقعا کشف بزرگی کرده بود؟ چرا نینا دربارهی دوربینهای دستشویی دروغ گفته بود؟ میخواست دیوانگی دکتر هولتز را پنهان کند یا چیز دیگری را؟ آیا چانگ هنوز آنقدر از دست دکتر هولتز عصبانی بود که او را بکشد؟ چرا لارس شوبرگ ناگهان اینقدر بیتاب شده بود که از ماه برود؟ خانوادهی شوبرگ از همان اول که رسیدند از قفا بدشان آمده بود، پس چرا تا قبل از مرگ دکتر هولتز هیچوقت سعی نکرده بودند به زمین برگردند؟ آیا واقعا پتن شوبرگ – یا یکی دیگر از اعضای خانوادهاش – آن تهدید را برایم فرستاده بود؟ و دفنی آن موقع که قرار بود بازوی روباتی را اداره کند با کامپیوتر چه میکرد؟
بالاخره ساعت دو صبح که شد، دیگر نتوانستم طاقت بیاورم. در غلاف خواب تنگم احساس میکردم زنده به گور شدهام. در حالی که احتیاط میکردم خانوادهام را بیدار نکنم، بیرون آمدم و به طرف سالن ورزش رفتم.
با آن همه اتفاقاتی که دیروز افتاده بود، دو ساعت ورزش اجباری برای جلوگیری از نرم شدن استخوانها و عضلاتم را انجام نداده بودم. راستش یک روز ورزش نکردن احتمالا فرقی ایجاد نمیکند، ولی احتیاط ضرری ندارد. یک بار که آدم شروع به تنبلی کند، عادت دوباره سخت است. نمیخواستم مثل رادی بشوم که هفتههاست هیچ ورزشی نکرده است و حالا سفتی عضلاتش به اندازهی یک کاسه پودینگ شده بود. بابا میگفت کاملا امکان دارد که وقتی رادی عاقبت به زمین برگردد، جاذبهی بیشتر ساق پایش را طوری بکشد انگار که خلال دندان باشد.
فکر میکردم سالن ورزش در اختیار خودم باشد، ولی چانگ فناوری آنجا بود.
داشت با کشهای مقاومتی ورزش میکرد. اینها در قفا معادل وزنهبرداریاند. فرستادن چندین تن وزنه به فضا خیلی گران تمام میشد و به دلیل جاذبهی کم، وزنههایی لازم داشتیم که شش برابر وزنههای سالن ورزشهای زمینی سنگین باشند، پس در عوض این...
کتاب سرنخ فضایی اولین جلد از مجموعهی قرار گاه آلفا اثر استوارت گیبز با ترجمهی آزیتا راثی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
- 1: لولهکشی شیطانی
- 2: آژیر خطر
- 3: ژلاتین تشنهبهخون
- 4: تهدید پنهانی
- 5: تازهواردها
- 6: مأموریت مخفی
- 7: عوضیهای فضایی
- 8: کمک ناگهانی
- 9: گوشت تازه
- 10: کلمات واپسین
- 11: جنون فضایی
- 12: انگیزهی ماقبل تاریخ
- 13: مظنونهای احتمالی
- 14: معاینهی روانپزشکی
- 15: سفر ناممکن
- 16: فریبکاری
- 17: ماهگردی
- 18: روبات بد
- 19: مدرک مخدوش
- 20: ترس بیپایه
- 21: کشف حیرتانگیز
- نویسنده: استوارت گیبز
- مترجم: آزیتا راثی
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب سرنخ فضایی
دیدگاه کاربران