کتاب بین دو نیمه (مدرسه پر ماجرا 11)

کتاب بین دو نیمه یازدهمین جلد از مجموعه ی مدرسه پر ماجرا اثر دن گاتمن با ترجمه ی روژین شاملو و تصویرگری جیم پایلوت توسط انتشارات گام به چاپ رسیده است.

ای . جی و دوستانش عضو تیم راگبی مدرسه هستند؛ آن ها در تیمی به نام گوزن های شمالی که فصل گذشته همه ی بازی ها را باخته بازی می کنند. فصل جدید مسابقات راگبی شروع شده و قرار است که یک مربی جدید هدایت تیم راگبی مدرسه را بر عهده بگیرد؛ ای . جی و دوستانش در اولین روز تمرینات فصل در محل تمرین حاضر می شوند. آن ها آرام و قرار ندارند تا با مربی جدیدشان، خانم هایات آشنا شوند. لحظاتی بعد خانم هایات سوار بر اتومبیل خود وارد زمین می شود. به نظر ای . جی و دوستانش خانم هایات رفتارهای عجیب و غریبی دارد؛ مثلا برای نشان دادن اهمیت کار گروهی از بچه ها می خواهد تا با همکاری هم ماشین او را از زمین بلند کنند! او بعد از وادار کردن بچه ها به انجام تمرینات سخت و طاقت فرسا مثل دراز و نشست در گل و لای و دویدن دور زمین بازی و ... اجازه استراحت هم به آن ها نمی دهد و معتقد است که افراد بازنده و ترسو استراحت می کنند. خانم هایات برای بچه ها تعریف می کند که در بازی راگبی هر تیمی بعد از این که گل می زند در انتهای زمین با حرکت های مخصوص خودش خوشحالی می کند. او انجام حرکت های مخصوص را یک رسم می داند و برای نشان دادن این حرکات بالا و پایین می پرد و مثل دیوانه ها دست هایش را در هوا تکان می دهد. خانم هایات بعد از مرور تکنیک های فنی از بچه ها می خواهد که به خاطر موش خانگی او، چیپر که سال ها قبل با یک بولدوزر تصادف کرده و مرده با تمام وجود تلاش کنند تا در این فصل قهرمان شوند؛ بالاخره زمان اولین مسابقه فرا می رسد ...

مدرسه پرماجرا مجموعه مصور 24 جلدی فوق العاده جذابی است که ماجراجویی های کودکان در مدرسه ای با کادر خلاق را در قالب طنز روایت می کند. در تمام این جلدها کوشش شده تا نقش شیوه های تدریس نوین و خلاق مربیان در بهبود یادگیری دانش آموزان به نحوی موثر شرح داده شود. شخصیت اصلی در همه ی کتاب های این مجموعه پسر 8 ساله ی بازیگوش و شوخ طبعی به نام ای . جی است که از مدرسه نفرت دارد. هر جلد این مجموعه یکی از اتفاقاتی که برای ای . جی و دوستانش در مدرسه رخ می دهد را تعریف می کند.

 

فهرست

 

1. کارهای مورد علاقه من
2. مربی بداخلاق ما
3. گروه تشویق کننده ها
4. تمرین های عجیب و غریب
5. حرکت های مخصوص
6. علامت تیم ما، روفوس
7. کوسه ها
8. نیمه اول
9. بین دو نیمه
10. اسلحه مخفی ما
11. گوزن های شمالی وارد زمین می شوند
12. نقشه سری
13. پیروزی گوزن های شمالی

برشی از متن کتاب

وقتی خانم هایات با پسر دماغویش در جلسه بعدی تمرین ظاهر شدند، یک بسته بزرگ قهوه ای هم روی سقف ماشینشان بود. همه پرسیدیم: "آن بسته قهوه ای بزرگ چیه؟" خانم هایات گفت: "امروز می خواهم یکی از قسمت های مهم راگبی را به شما دست و پا چلفتی ها نشان دهم؛ بالون." رایان گفت: "شما بالون خریدید؟" همه خوشحال شدیم. بالون ها خیلی جالبند. خانم هایات همان طور که بسته قهوه ای بزرگ را از روی سقف ماشینش پایین می آورد و روی چمن ها می انداخت گفت: "نه دقیقا، راستش نتوانستم یک بالون درست و حسابی پیدا کنم، ولی چیزی گرفتم که از آن هم بهتر است!" مایکل گفت: "چی گرفتید؟" خانم هایات گفت: "خواهید دید." بعد یک تلمبه دوچرخه آورد و به آن وصل کرد و شروع کرد به تلمبه زدن. جسم قهوه ای، بزرگ و بزرگ تر شد. صد میلیون سال دیگر هم باور نمی کنید که به چه شکلی درآمد. یک گوزن شمالی غول پیکر! خانم هایات گفت: "بچه ها این روفوس است. علامت تیم ماست. آن را بالای زمین بازی هوا می کنیم تا برایمان شانس بیاورد." من گفتم: "آن را از کجا آورده اید؟ از مغازه ای که گوزن های شمالی را کرایه می دهد؟" گفت: "نه، از مغازه کرایه بالون. متاسفانه بقیه تیم ها، بالون های درست و حسابی را برده بودند و من مجبور شدم به روفوس قناعت کنم. قشنگ نیست؟" نه، اصلا قشنگ نبود. روفوس چروکیده بود و یکی از شاخ هایش هم داشت می افتاد. البته من نظرم را به خانم هایات نگفتم، چون نمی خواستم احساساتش را جریحه دار کنم. خانم هایات روفوس را به یک درخت بست تا گم نشود. بعد، از رختکن یک تخته وایت برد – شبیه آنهایی که در مدرسه داریم – بیرون آورد. گفت: "خب، حالا وقت آن است که تکنیک های فنی فوتبال را با هم مرور کنیم." او یک عالمه X و O روی تخته کشید که نشان دهنده ما و بازیکنان تیم حریف بود. بعد بین آنها خط هایی کشید که نشان می داد هر کدام از ما باید به کدام طرف بدویم. بعد چند تکنیک تیمی را قبلا یاد گرفته بودیم، تمرین کردیم. البته من خیلی از آنها را از فصل پیش به خاطر داشتم. خانم هایات همان طور که صدایش را پایین می آورد، به اطراف نگاه کرد تا مطمئن شود کسی مراقب او نیست. او گفت: "و حالا، وقت آن است که نقشه سری خودمان را به شما نشان بدهم." اوووووه! همه به جلو خم شدیم. نقشه های سری خیلی هیجان انگیز هستند، چون به هر حال همه چیزهای سری هیجان دارند! خانم هایات خط هایی روی تخته کشید و گفت: "ای . جی، تو نوک حمله ای، پس اینجا می ایستی. رایان تو اینجا و نیل، تو هم اینجا می ایستی. رایان توپ را می دهد به ای . جی، ای . جی می دهد به رایان، رایان می دهد به مایکل، مایکل می دهد به نیل، و نیل آن را می دهد به وایات، و وایات تا خط انتهای زمین می دود و گل می زند. فهمیدید؟" همه فریاد زدیم: "بله!" گرچه هیچ کس چیزی نفهمیده بود.    

نویسنده: دن گاتمن مترجم: روژین شاملو تصویرگر: جیم پایلوت انتشارات: گام