معرفی کتاب سیم های سحرآمیز فرانکی پرستو
کتاب "سیم های سحرآمیز فرانکی پرستو"، رمانی اثر "میچ البوم"، نویسنده، روزنامه نگار، فیلم نامه نویس، نمایش نامه نویس و موسیقی دان آمریکایی است. شخصیت اصلی داستان، "فرانسیسکو د اسیس پاسکوآل پرستو"، در اوت سال 1936، در کلیسای "ویارئال" "اسپانیا"، و در حالی دیده به جهان می گشاید که اسپانیا درگیر جنگ های داخلی است.
تحت این شرایط، اکثر راهبه ها و کشیش ها به حومه ی شهر گریخته و کلیساها را ترک نموده اند. مهاجمان در سطح شهر پراکنده هستند و ویرانی ها و جنایت های بزرگی را مرتکب می شوند. "کارمنستا"، مادر پرستو، که به موعد زایمانش نزدیک شده، سراسیمه وارد کلیسای ویارئال شده و با کمک یکی از راهبه ها، فرزندش را به دنیا می آورد.
شخصیت قصه، در همان ابتدای کودکی، مادر خود را از دست داده و تحت سرپرستی مردی نابینا قرار می گیرد. این مرد نابینا، نوازنده ای ماهر است که ضمن پرورش فرانسیسکوی کوچک در بالین مهر و محبت خویش، هنر موسیقی و نواختن گیتار را نیز، به او تعلیم می دهد. پرستو، با شور و علاقه ای وصف ناشدنی، به فراگیری موسیقی پرداخته و آن را به طور حرفه ای یاد می گیرد. همین حرفه او را وارد ماجراهایی خواندنی کرده و مسیر زندگی اش را تحت تاثیر قرار می دهد.
برشی از متن کتاب سیم های سحرآمیز فرانکی پرستو
من آمده ام که جایزه ام را درخواست کنم. آن مرد آن جا است، داخل تابوت. حقیقت این است که او از مدت ها قبل به من تعلق داشته. اما یک آهنگ ساز خوب در نهایت ادب و احترام به کارش ادامه می دهد تا این که آخرین نت هایش را نیز بنوازند. موسیقی این مرد هم دیگر تمام شده، اما عزادارانش کلی راه آمده اند تا چند قطعه به موسیقی او اضافه کنند؛ که یک جورهایی قطعه ی پایانی نام دارد. بیایید به آن گوش بدهیم. بهشت هم می تواند منتظر بشود.
دارم شما را می ترسانم؟ نباید این کار را بکنم. من نمردم. دروگر خشن کلاه دار هم نیستم که بوی گند تعفنم همه جا را برداشته باشد، مگر نه؟ به قول شما جوان ها، اوه... لطفا. قاضی آخرالزمان هم نیستم که همه تان از او می ترسید. من کی باشم که بخواهم یک زندگی را قضاوت کنم؟ من با خوب و بد همراه بودم. درباره ی اشتباه های این مرد هم از هیچ رای و نظر خاصی حمایت نمی کنم، ضمن این که فضیلت هایش را نیز برنمی شمارم. من خیلی چیزها درباره ی او می دانم: جذابیت های سحرآمیزی که با گیتارش خلق می کرد، و جمعیتی که تسخیر خودش و آن صدای گرفته ی پرنفسش می کرد. هم چنین، زندگی هایی که تغییر می داد... با آن شش تا سیم آبی رنگش. من هم می توانم کل این چیزها را سهیم بشوم و... هم می توانم استراحت کنم. ولی من همیشه برای استراحت وقت پیدا می کنم. به نظرتان من مرموزم؟ بعضی وقت ها هستم.
خرید کتاب سیم های سحرآمیز فرانکی پرستو
کتاب سیم های سحرآمیز فرانکی پرستو اثر میچ آلبوم از انتشارات قطره و مروارید به چاپ رسیده است. برای خرید کتاب سیم های سحرآمیز فرانکی پرستو با بهترین ترجمه به کتابانه مراجعه فرمائید.
نظرات کاربران درباره کتاب سیم های سحرآمیز فرانکی پرستو
دیدگاه کاربران