دربارهی کتاب ماروین و جیمز 3: فرار از سطل زباله اثر الیز بروچ
"فرار از سطل زباله" سومین جلد از مجموعه "کتابهای ماروین و جیمز" میباشد که برای مطالعهی مخاطب کودک و نوجوان به رشتهی تحریر درآمده است.
ماروین، به هنرنقاشی علاقهی بسیار زیادی دارد و همیشه از انجام این کار لذت میبرد. جیمز نیز مانند او، نقاشی کشیدن را دوست میدارد. او همیشه در رابطه با مدرسه و دوستانش و همچنین "آقای چانگ"، برای ماروین سخن میگوید. آقای چانگ، معلم درس هنر جیمز است؛ مردی مهربان و دوستداشتنی که به بهترین نحو ممکن فنون نقاشی را به دانشآموزان میآموزد.
ماروین، به هنگام صحبتهای جیمز، با دقت کامل حرفهای او را گوش میدهد. او همواره آرزو دارد که محیط مدرسه و آقای چانگ را از نزدیک ببیند؛ آرزویی که هیچگاه تحقق نخواهد یافت. زیرا ماروین میداند که والدینش، به طور حتم، اجازهی رفتن او به این مکان پرخطر را نخواهند داد. بنابراین همیشه این محیط و معلم هنر را در ذهن خود، تجسم میکند.
فصل پاییز از راه رسیده است. برگهای درختان به رنگ قرمز و نارنجی درآمدهاند. ماورین، مطابق روال معمول، صبح زود از خواب برخاسته تا پیش از رفتن جیمز به مدرسه، با او خداحافظی کند. جیمز بسیار خوشحال است. چون امروز کلاس هنر برگزار خواهد شد و آقای چانگ را ملاقات خواهد کرد. او علت خوشحالی خود را با ماروین در جریان میگذارد. سوسک کوچک قصه نیز، همچون دوست خویش، از این موضوع خوشحال میشود. اما از سویی دیگر نیز، غمگین میگردد؛ زیرا، خودش، هرگز نمیتواند این احساس را تجربه نماید.
درست در همین لحظه، فکری به ذهن جیمز خطور میکند. او به ماروین پیشنهاد میدهد که همراه با او به مدرسه و کلاس هنر بیاید؛ پیشنهادی که ماروین همیشه در آرزوی شنیدن آن میباشد. ماروین، به شدت هیجانزده میشود. به طوری که پیش از پذیرش پیشنهاد جیمز، فراموش میکند، از والدینش اجازه بگیرد. بنابراین، همراه با پسر قصه به سوی مدرسه به راه میافتد. غافل از اینکه با اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی و بسیار خطرناکی مواجه خواهد گشت.
"جیمز"، پسری نوجوان و مهربان است که همراه با والدین خود، خانم و آقای "پمپدی" و برادر کوچکترش، "ویلیام"، در خانهای کوچک، زندگی میکند. در این خانه به جز پمپدیها، خانوادههای دیگری نیز سکونت دارند. البته نه از جنس آدمیزاد بلکه خانوادههایی از نوع سوسک. "ماروین"، یکی از این افراد است؛ سوسکی کوچک و دوستداشتنی که در کنار مادر و پدرش و همچنین عمو "آلبرت" و همسرش، "ادیث" و دخترش، "الاین" روزگار میگذراند.
جیمز و ماروین، دو دوست صمیمی هستند و با هم، رابطهی بسیار نزدیکی دارند؛ به طوری که بیشتر اوقات خود را صرف بازی با یکدیگر میکنند.
برشی از متن کتاب ماروین و جیمز 3 (فرار از سطل زباله)
فصل چهارم
جلب توجه
ماروین نمیداند باید چهکار کند. حالا که روی زبالههاست میتواند از سطل بیرون برود. اما برای رسیدن به زمین باید تمام مسیر را بخزد. ولی وقتی به زمین رسید کجا باید برود؟
او به راهروی شلوغ مدرسه فکر میکند. به بچههایی که با قدمهای پر سروصدا مدام از این طرف به آن طرف میروند. او نمیداند که جیمز در کدام یکی از کلاسها است.
وقتی که او آبنبات قرمز و جرقهای لایف سیور را میبیند که به دستمال چسبیده است ماتش میبرد و نمیداند از خوشحالی چه کار باید بکند.
مامان عاشق آبنیاتهای لایف سیور است. این آبنبات مورد علاقهی مامان است. همین که ماروین به مامان فکر میکند دلش برای خانه تنگ میشود.
او روی آبنبات لایف سیور میرود و تکهی کوچکی از آن را گاز میزند. طعم شیرین گیلاس او را سرحال میکند.
زیییییییییینگ!
صدای بلند زنگ توی سالن خالی غذاخوری میپیچد. آیا الان جیمز میرود سر یک کلاس دیگر؟ آیا ماروین را فراموش کرده است؟ ماروین سروصدای زیادی از راهروی بیرونی میشنود.
صدای پای یکعالمه آدم.
مردی میگوید: «این هم هست.»
مرد دیگری میگوید: «من کیسههای آشپزخانه را میبرم، تو اینهایی را ببر که اینجا هستند.»...
سلام. متنی که همکاران برای برش متن، فرستاده بودن همینقدر بود، اگر نیاز هست، بفرمایید که برام ارسال کنن تا بنده اضافه کنم به متن. ممنون.
کتاب فرار از سطل زباله سومین جلد اولین جلد از مجموعه ی ماروین و جیمز نوشته ی الیز برچ و ترجمه ی فاطمه سراجی با تصویرگری کلی مرفی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
فهرست
ماروین به مدرسه میرود
زنگ ناهار
گیر افتاده
جلب توجه
اشتباهات آموزنده
- نویسنده: الیز بروچ
- مترجم: فاطمه سراجی
- تصویرگر: کلی مرفی
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب ماروین و جیمز 3 (فرار از سطل زباله)
دیدگاه کاربران