
کتاب رومئو و ژولیت
- مترجم : رضا اسکندری آذر
- دسته بندی : نمایشنامه
"رومئو" عاشق دختری به نام "رزالین" است اما "رزالین" هیچ توجهی به او نمیکند. روزی یکی از دوستان "رومئو" او را به یک مهمانی میبرد. در حین مراسم "رومئو"، "ژولیت" را میبیند و شیفته او میشود. "رومئو" متوجه میشود که "ژولیت" از خاندانی است که با خانواده او دشمنی شدیدی دارند. با این حال او از عشقش دست نمیکشد و آنها به صورت پنهانی ازدواج میکنند. اما "رومئو" به ناچار به شهر دیگری میرود. پدر "ژولیت" برای او همسری با شخصیت انتخاب کرده و به او میگوید که خود را برای ازدواج آماده کند.
"ژولیت" به فکر چاره ای برای فرار از این ازدواج است. یکی از آشنایان "ژولیت" به او داروی "بیهوشی" را پیشنهاد می کند و به اومی گوید که از دارو استفاده کند. صبح روز بعد که داماد برای دیدن "ژولیت" می آید با جسد او مواجه خواهد شد و او نامه ای به "رومئو" خواهد نوشت تا "ژولیت" را نجات دهد. "ژولیت" می پذید و دارو را می خورد. اما نامه ای به دست "رومئو" نمی رسد. رومئو خبر مرگ عشقش را شنیده و به شهر برمی گردد و... .
رومئو و ژولیت داستان عشقی ناکام است و به مرگ منجر می شود. این نمایشنامه از معروفترین آثار ویلیام شکسپیر با اقتباس از یک شعر ایتالیایی و البته با انجام تغییراتی نوشته شده است و در سبک تراژدی می باشد. "رومئو و ژولیت" نماد عشق حقیقی است و بارها در تئاتر، فیلم و موسیقی مورد استفاده قرارگرفته است.
(باغ کپیولت)
(رومئو و ژولیت وارد می شوند؛ بر فراز مهتابی اند)
ژولیت: عزم رفتن داری؟ هنوز سپیده برندمیده است.
این آواز بلبل بود که در گوش های ترسکار تو پیچید، نه چکاوک.
او شباهنگام بر شاخه های درخت انار می خواند.
مرا باور بدار محبوبم! این آواز بلبل بود.
رومئو: چکاوک بود، چاووش خوان صبح، نه بلبل.
بنگر دلدارم، چه انوار رشک انگیزی بر ابرهای عبوس،
در خاوران دور از دست، آرایه بسته است!
شمع های شب فرو مردند، و روز طربناک قبر پنجه های پا، فراز ستیغ کوهساران میغ ناک استاده است.
باید بگذرم، و زنده بمانم؛ یا بمانم و بمیرم.
کتاب رومئو و ژولیت اثر ویلیام شکسپیر از انتشارات گوتنبرگ، علمی و فرهنگی، ثالث، ذکر ترجمه شده و با زبان انگلیسی از نشر OXFORD به چاپ رسیده است. برای خرید کتاب رومئو و ژولیت به کتابانه مراجعه فرمائید.
نظرات کاربران درباره کتاب رومئو و ژولیت
دیدگاه کاربران