loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب از پشت شیشه ها | اکبر رادی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب از پشت شیشه ها

کتاب از "پشت شیشه ها"، نمایشنامه‌ای خواندنی است که توسط "اکبر رادی"، نمایشنامه‌نویس شهیر ایرانی به رشته‌ی تحریر درآمده و حکایتی زیبا را در باب شخصیت‌های اصلی داستان، "مریم" و "بامداد"، ارائه می‌دهد. درواقع، مریم و بامداد، زن و شوهری هستند که در کنار یکدیگر و در یکی از واحدهای آپارتمانی واقع در شهر قصه، روزگار می‌گذرانند.

بامداد، مردی آرام و ساکت است که به نوشتن علاقه داشته و همواره در طی نمایش نامه به نگارش یک داستان می پردازد. مریم، همسر این مرد، زنی ظریف و شاداب می باشد که سرشار از امید و آرزو است و مدام در تلاش است تا به زندگی زناشویی اش رنگ و جان تازه ای داده و آن را از مبتلا شدن به تکرار و روزمرگی های زندگی رهایی بخشد. وی همواره با شوهرش راجع به آرزوها و تمایلات درونی خود سخن گفته و امیدوارانه به آینده ای درخشان چشم امید می دوزد.

در مقابل بامداد دست از نویسندگی برنداشته و با مریم عهد می بندد که به محض به پایان رساندن کتاب در حال نگارشش، آن را برای او خوانده و مریم را از قصه ی خود آگاه سازد. روزها از پی هم می گذرد و مرد و زن داستان، نظاره گر گذر عمر خود بوده و با ماجراهایی خواندنی مواجه می شوند.


بخشی از کتاب از پشت شیشه ها

بامداد روبه روی ما پشت میز نشسته، سرش پایین افتاده، چیز می نویسد. لباس خاکستری رنگی پوشیده است. یک دم از نوشتن می ماند، پکی به سیگارش می زند و فکر می کند؛ سپس بلند می شود و به کمک چوب زیربغل می رود گرام را روشن می کند. موزیک ملایمی پخش می شود... در این وقت انگشتی به در می خورد و مریم از سمت چپ وارد می شود. لباس خاکستری پوشیده، جوان و ظریف و شاداب است و یک گلدان چینی در دست دارد.

مریم: بامی جان، سلام.

بامداد: سلام.

مریم: گلای قشنگیه، نه؟

بامداد: (با نگاهی به گل ) کی اومدی؟

مریم: یه کم دیر اومدم. (گلدان را جلوی چپ میز می گذارد.) از مدرسه یه راست رفتم بیمارستان.

بامداد: بیمارستان؟ مگه چی شده؟

مریم: بالاخره با یه مکافاتی بچه خانم درخشانو دنیا آوردن؛ اونم با سزارین... اوه، آدم تو خونه یه نفسی می کشه. وقتی اومدم صاف رفتم زیر دوش. اجازه می دی اون گرامو خاموش کنم؟ (خاموش می کند) فرش که نباشه، صدا بدجوری تو آپارتمان می پیچه. بیچاره پایینی ها!

بامداد: چه ملاحظه هایی می کنی!

مریم: پریشب دیگه! از «مینی گلف» که اومدیم، من گویا با کفش پاشنه بلند تو هال راه می رفتم. فرداش جلوی سوپر، یکی از این زیری ها منو دید ــ اون خانمی که چشماشم یه کم پیچ داره ــ گفت: دیشب صدای پام بچه شونو از خواب پرونده. (مکث.) چه دودی پیچیده!

بامداد می نشیند. مریم در سکوت گل های گلدان را درست می کند.

مریم: هر روز... با اتوبوسای دو طبقه و چهارراه ها و چراغ قرمزا... باز خوبه این خونه یه دوش داره که آدم آبی رو خودش بریزه، کمی خستگی در کنه. نمی دونی کلاس چقدر مشکله!

بامداد: دیگه چیزی به تابستون نمونده.

مریم: آره... (شاد.) تابستون خیلی خوبه. حسابی استراحت می کنیم. شبا میز می ذاریم و تو مهتابی شام می خوریم. اون وقت من قشنگ ترین لباسامو می پوشم و تل سبز به سرم می بندم؛ عالی می شه، نه؟

بامداد: اگه پشه ها بذارن!

مریم: (ناگهان از آن شور می افتد ) این طرفا یه کوچه باغ باید باشه که شب پشه هارو پخش می کنه توی خونه ها. (مکث.) بامی... (بامداد سیگارش را در جاسیگاری خاموش می کند.) امشب می ریم بیرون؟

بامداد:...

مریم: (دستش را از پشت دور او حلقه می کند.) بریم.

بامداد: نمی تونم.

مریم: پس بیا بازی کنیم.

بامداد: بازی؟

مریم: چه می دونم! رامی، حکم، یه بازی دو نفره.

بامداد: مری جان، من یه کم خسته م.

مریم مایوسانه روی صندلی چپ می نشیند، دستش را به افسردگی زیر چانه می زند و در سکوت به گلدان خیره می شود. بامداد مثل اینکه بخواهد او را سرگرم کند، به تحسین.

بامداد: گلای قشنگیه.

مریم: وا؟ واسه تو آوردم. (با نگاهی سودایی به گل نظر دوخته است.) دلم می خواست یه تکه زمین داشتیم پونصد متر؛ یه جای با صفایی که آدم واقعا طبیعتو اون جا حس کنه.

بامداد: خوبه، بعدش چی؟

مریم: بعدش... دویست مترشو با سلیقه خودمون ساختمون می کردیم؛ یه ساختمونی که پر از پنجره باشه، با شیشه های رنگی، که بوی درخت بده، بوی آفتاب بده. بعد بقیه زمین مونم گلکاری می کردیم، گلای مریم و اطلسی. یه جوی آبم از میون گلا رد می شد. خیلی خوبه، نه؟

بامداد:...

کتاب از پشت شیشه ها به قلم اکبر رادی توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.



  • نویسنده: اکبر رادی
  • انتشارات: قطره


اکبر رادی

درباره اکبر رادی نویسنده کتاب کتاب از پشت شیشه ها | اکبر رادی

«اکبر رادی» داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس معروف ایرانی است که اگرچه در داستان‌نویسی دارای سبکی خاص و محبوب است، اما وجود نمایشنامه‌های بی‌نظیرش سبب شد، وی را به‌عنوان «پدر نمایشنامه مدرن ایران» بشناسند. ...

نظرات کاربران درباره کتاب از پشت شیشه ها | اکبر رادی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب از پشت شیشه ها | اکبر رادی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل