loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب هتل عروس | چیستا یثربی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

درباره‌ی کتاب هتل عروس اثر چیستا یثربی

کتاب "هتل عروس" مجموعه‌ی دو نمایشنامه‌ی کوتاه تحت عناوین "هتل عروس" و "محاله که فکر کنید این‌طوری هم ممکنه بشه" اثر "چیستا یثربی"، نویسنده‌ی توانای ایرانی و همچنین یادداشتی با عنوان "بازی و باز هم بازی" نوشته‌ی "محمود دولت آبادی" با موضوع تحلیل نمایشنامه‌ی «محاله که فکر کنید این‌طوری هم ممکنه بشه» را نیز در بر می‌گیرد.

در "هتل عروس"، شخصیت های قصه، دو مرد و دو زن هستند؛ یکی از مردان، هتل دار و دیگری رئیس یک شرکت می باشد و دو زن نیز، کارمندان رئیس شرکت هستند. ماجرای نمایش نامه از جایی می گردد که رئیس همراه با دو کارمند خانم خود، عازم یک مسافرت کاری می شود؛ پس از رسیدن به مکان مورد نظر، این سه شخص، وارد هتل متروکی به نام "هتل عروس" شده و با کمک هتل دار در پی یافتن اتاقی مناسب برای اقامت دو روزه ی خویش هستند.

رئیس با احساس مسئولیتی بسیار شدید، از هتل دار می خواهد تا اتاق های کاملا مناسب و امنی را برای اقامت کارمندانش، نشان دهد تا پس از تایید وی، خانم ها در آن به استراحت بپردازند. اما هتل دار هر اتاقی را که به رئیس معرفی می کند، وی با بهانه های مختلف، آن را رد کرده و این دو زن را با ماجراهایی خواندنی مواجه می سازد. در نمایش نامه ی "محاله که فکر کنید این طوری هم ممکنه بشه"، نویسنده ماجرای زندگی پر فراز و نشیب دو زوج را که بازیگر تئاتر هستند، شرح داده و مشکلات و معضلات آن ها را به گونه ای جذاب و پرکشش برای مخاطب نقل می کند.


بخشی از کتاب هتل عروس

صحنه تاریک است. در باز می شود. دو مرد و متعاقب آن ها دو زن وارد می شوند.

مرد: خواهرا بفرمایین.

زن ها چمدان در دست دارند و دور تا دور اتاق را با کنجکاوی از نظر می گذرانند.

هتل دار: بفرمایین. (زن 1 چمدانش را زمین می گذارد.)

مرد: (به هتل دار) دستشوییش کجاست؟

هتل دار: (دری را باز می کند.) این جاست بفرمایین، بفرمایین ببینین.

مرد: (به خانم ها) خواهرا بفرمایین.

زن 2: (به زن 1) بفرمایین.

زن 1: (به زن 2) بفرمایین.

بالاخره اول زن 2، بعد زن 1، سپس مرد و در آخر هتل دار وارد می شوند.

مرد: چراغش کجاست؟

هتل دار: همون جا پشت در.

مرد: این جا؟ (چراغی پیدا نمی کند.)

هتل دار: نه همون جا.

زن 1: این جا؟

زن 2: نه ـ مثل این که این جا.

هتل دار: اجازه بدین ـ خواهرا برین کنار ـ اجازه بدین ـ خواهر رد شین کنار ـ اون کلیدی که پشت تونه رو بزنین.

مرد: اینو؟

هتل دار: نه اون یکی رو. اجازه بدین خواهر. خواهر بشینین. (کلید را می زند.)

مرد: خب این از دستشویی. اینم دوش. صابون عروسم داره.

هتل دار: سیفونشم خوب کار می کنه. اجازه بدین. بشینین خواهر. یه کم کنار برین. بفرمایین. اینم سیفون. (سیفون را می زند.) سیفون از این قوی تر پیدا نمی کنین. عینهو آبشار نیاگارا می مونه.

مرد: خوبه. دستشوییش مشکلی نداره.

هتل دار: اختیار دارین قربان، بقیه شم بی مشکله. مهم دستشوییه. این اتاق یکی از بهترین اتاق های ماست.

مرد: خب بایدم باشه. ما اگه سختی بکشیم مهم نیست. ولی خواهرای همکارمون باید راحت باشن. ما به خونواده هاشون قول دادیم که تو این سفر بهشون بد نگذره.

هتل دار: توی هتل عروس به هیچ کس بد نمی گذره. خب حالا نمی خواین تشریف ببرین؟

مرد: کجا؟

هتل دار: بیرون.

مرد: چرا. چرا... بفرمایین.

هتل دار: اول شما بفرمایین.

مرد: شما میزبانین. راه و بلدین.

هتل دار: شما مهمونین، مقدمین!

مرد: خواهرا بفرمایین.

زن 2: بفرمایین.

مرد: بفرمایین.

زن ها دست شان را پشت کمر هم می گذارند و هر کدام می خواهد دیگری را به زور بیرون بفرستد. بالاخره زن 2 موفق می شود و زن 1 را به جلو می راند.

زن 2: این دفعه دیگه شما! (پشت او، زن 2 و بقیه خارج می شوند.)

در اتاق زن ها تخت ها را وارسی می کنند. ملحفه ها را کنار می زنند و بالش ها را پشت و رو می کنند.

مرد: این پنجره به کجا باز می شه؟

هتل دار: به حیاط خلوت.

مرد: حیاط رو به کجاست؟

هتل دار: خونه ی همسایه.

مرد به طرف پنجره ها می رود یکی از پنجره ها را باز می کند و بیرون را وارسی می کند.

هتل دار: (به زن ها) ملحفه هاش تازه عوض شده. خیال تون راحت باشه خانوما!

مرد: (به هتل دار) یه دقیقه بیاین این جا!

زن 1: ما؟

مرد: (به هتل دار) نه شما!

هتل دار: (جلو می رود.) جانم!

مرد چیزی در گوش او زمزمه می کند و چیزی را در بیرون نشان می دهد.

هتل دار: نه آقا، نه! (می خندد، کم کم ریسه می رود.)

ناگهان مرد فریاد می کشد و پنجره را با عصبانیت می بندد.

مرد: من شوخی نمی کنم!

هتل دار: گفتم که خاطرتون جمع باشه. این جا از این اتفاقا نمی افته.

مرد: چی داری می گی مرد حسابی؟ این پنجره امنیت نداره، نه حصاری، نه سیم خارداری... اگه یکی نصف شب بخواد بیاد تو چی می شه؟

زن ها با وحشت به هم می نگرند.

زن 1: وای مگه ممکنه کسی بیاد؟

هتل دار: نه خواهرا. این چه حرفیه؟ تو سی سال عمر این هتل، همچین اتفاقی نیفتاده...

کتاب هتل عروس به قلم چیستا یثربی توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.

 

فهرست

 

 

بازی و باز هم بازی (محمود دولت آبادی)

 

هتل عروس

محاله فکر کنید این طوری هم ممکنه بشه!

 

 

  • نویسنده: چیستا یثربی
  • انتشارات: قطره

 

 



محصولات مرتبط

چیستا یثربی

درباره چیستا یثربی نویسنده کتاب کتاب هتل عروس | چیستا یثربی

«چیستا یثربی»، نویسنده محبوب در حوزه رمان های ایرانی، اهل تهران است؛ آثار ادبیِ او به دلیل تلفیق جذابی از ادبیات، هنر و روانشناسی با یک‌دیگر، شهرت قابل‌توجهی دارند. بهترین کتاب او با عنوان «پستچی» به چاپ رسیده است. ...

نظرات کاربران درباره کتاب هتل عروس | چیستا یثربی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب هتل عروس | چیستا یثربی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل