معرفی کتاب سی و نه پله اثر جان بوکان
کتاب "سی و نه پله"، رمانی معمایی و جاسوسی می باشد که توسط "جان بوکان"، نویسنده ی بزرگ اسکاتلندی، با الهام گرفتن از جریاناتی واقعی، مربوط به فعالیت جاسوسان آلمانی قبل از جنگ جهانی در انگلستان، به رشته ی تحریر درآمده است. شخصیت اصلی قصه، "ریچارد هانی"، مردی 37 ساله، قوی و سالم می باشد که به دلیل ماموریت شغلی پدرش، از سن شش سالگی، وطن خویش، انگلستان را ترک کرده و در "بولووایو"، یکی از شهرهای افریقای جنوبی زندگی کرده است. وی، به عنوان افسر سازمان اطلاعات بریتانیا، به فعالیت پرداخته و تصمیم دارد، به محض پس انداز پول کافی، جهت ایجاد یک زندگی آرام و بی دغدغه، مجددا به کشور خود بازگردد. از همین روی، پس از به دست آوردن شرایط مذکور، به انگلستان رفته و در اولین طبقه ی یک ساختمان، واقع در "خیابان پورتلند"، ساکن می شود. اما تنها با گذشت سه ماه از ورودش به انگلستان، دچار روزمرگی شده و از بازگشت خود پشیمان می گردد. تا این که، در یکی از روزها، "فرانکلین اسکادر"، همسایه ی ریچارد که در طبقه ی آخر ساختمان زندگی می کند، نزد وی آمده و ضمن تشریح ماجرایی مهیج و پرکشش، از او یاری می طلبد. در واقع، فرانکلین، درگیر جریاناتی سیاسی و زیرزمینی شده و پی به اطلاعاتی بسیار سری و حساس برده است که همین موضوع، جانش را تهدید کرده و هر لحظه امکان دارد، توسط گروهک های خطرناک به قتل برسد. با افشای این اطلاعات، ریچارد نیز وارد ماجراهایی جذاب شده و داستانی خواندنی را برای مخاطب نقل می نماید.
برشی از متن کتاب سی و نه پله اثر جان بوکان
فصل اول مردی که فدا شد ساعت سه بعد از ظهر یکی از روزهای ماه مه، در حالی که از محیط لندن کاملا خسته شده بودم، به طرف خانه ی خود می رفتم. فقط سه ماه بود که در انگلستان اقامت داشتم و در همین مدت کم، زندگی در این کشور مرا کسل کرده بود. اگر قبل از این که به انگلستان بیایم کسی این موضوع را به من گوشزد می کرد، حتما به او می خندیدم اما حالا می فهمیدم که چنین چیزی حقیقت دارد. هوای انگلستان برای من که از یک کشور گرم و پرآفتاب به آن جا آمده بودم، کسل کننده بود. چندان نمی توانستم ورزش کنم، حتی سرگرمی های گوناگون لندن هم برای من لذتی نداشت و جلب توجهم را نمی کرد. به خود گفتم: «آقای ریچارد هانی این جا برای تو جای خوبی نیست و بهتر است هر چه زودتر آن را ترک کنی.» ار نقشه هایی که قبل از مسافرت به انگلستان برای خودم کشیده بودم، عصبانی بودم و می دیدم که هیچ یک جور در نیامده است. در چند سال گذشته در شهر بولووایو، که یکی از شهرهای افریقای جنوبی و محل کار من بود، پول کافی اندوخته بودم و به یک زندگانی خوش که در آینده منتظرم بود می اندیشیدم. پدرم هنگامی که من شش ساله بودم، ماموریتی در افریقای جنوبی گرفت و مرا هم با خود از انگلستان به آن جا برد و از آن زمان تاکنون میهنم را ندیده بودم. بعد از پدرم کار او را دنبال کردم و در نظر داشتم وقتی ثروتم کفایت زندگی راحتی را کرد، به انگلستان برگردم و همان جا بمانم. اما حالا می دیدم که هیچ یک از خیالاتم صورت حقیقت به خود نگرفته بود و دیگر در انگلستان آن طوری که می خواهم نمی توانم زندگی کنم. در هفته ی اول همه ی مناظر قشنگ و جاهای تماشایی را دیدم و در کم تر از یک ماه، به همه ی تئاترها، رستوران ها و مسابقات ورزشی رفتم. هیچ دوست صمیمی ای نداشتم که مرا همراهی و راهنمایی کند. بسیاری مرا به خانه ی خودشان دعوت می کردند، ولی می دانستم هیچ یک از آن ها دوست واقعی برای من نیستند و زیاد به من علاقه ندارند. من یک جوان قوی و سالم 37 ساله با پول کافی هیچ گونه سرگرمی و کاری در لندن نداشتم و می خواستم به ولد، ییلاق سرسبز و آفتابی افریقای جنوبی، مراجعت کنم. سر راه برای خواندن روزنامه های عصر به کلوب رفتم. همه ی آن ها از احتمال بروز خطر در خاورمیانه و خاور نزدیک و از دست رفتن منابع گران بهای نفت دم می زدند. بعضی از سر مقالات هم به تشریح موقعیت حساس اروپا و سرنوشت کشورهای آن، که در خطر فاشیسم بودند، اختصاص داده شده بود. در ضمن اخبار گوناگونی که همگی حاکی از وخامت اوضاع و نگرانی محافل سیاسی جهان بود این خبر هم جلب توجه می کرد که نخست وزیر یونان روز 15 ژوئن برای مذاکره در امور بالکان، که موقعیتش از همه جای اروپا خطرناک تر و حساس تر بود، وارد لندن خواهد شد. ساعت شش به منزل رفتم و لباس پوشیدم و ...
- نویسنده: جان بوکان
- مترجم: جواد میرکریمی
- انتشارات: علمی و فرهنگی
مشخصات
- نویسنده جان بوکان
- مترجم جواد میرکریمی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 192
- انتشارات علمی و فرهنگی
- شابک : 9786001215056
نظرات کاربران درباره کتاب سی و نه پله
دیدگاه کاربران