کتاب حافظ ناشنیده پند نوشته ی ایرج پزشک زاد توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
"حافظ ناشنیده پند" کتابی جذاب، خواندنی و دل انگیز در رابطه با حکایت هایی از زندگی شاعر بزرگ و گرانمایه، "شمس الدین حافظ شیرازی" می باشد؛ در این اثر شخصیت او به گونه های ستیزه جو و حق طلب معرفی شده است که همیشه با زبان تند و تیزش به نکوهش تزویر و ستم حاکمان وقت خود پرداخته، و دقیقا همین شاخصه اخلاقی اوست که موجب ایجاد کینه و دشمنی در دل حاکمان شده و حوادث غیر قابل کنترل ناشی از آن را سبب می شود و در نتیجه، محتوای جذاب کتاب حاضر را تشکیل می دهد. "محمد گلندام" یکی از شخصیت های اصلی قصه است؛ او علاوه بر اینکه، گردآورنده و تدوین کننده ی کتاب دیوان حافظ است، یکی از همراهان همیشگی و از دوستان دیرینه ی حافظ و همچنین همسر خواهر او می باشد. در واقع این روایت بر اساس یادداشتهای گلندام پایه ریزی شده که نویسنده با زبانی طنز و لطیف به نگارش هنرمندانه ی آن پرداخته است و همچنین با نثری زیبا و لحنی دلنشین به شرح وقایع و حال و هوای زندگی اجتماعی آن دوره اشاره کرده و در نهایت با ایجاد فضایی گرم و خلق شخصیت هایی جالب و شیرین، بر جذابیت هر چه بیشتر داستان افزوده است و ذهن مخاطب را با خود همراه کرده و لذتی وصف ناشدنی را برای او ایجاد می کند.
برشی از متن کتاب
وقتی شمس الدین از مهمانی کلو فخرالدین گفت، به آنی صحنه مجلس و گفتگوها و زبان درازیهای خطرناک او را، که سابقه داشتم و می دانستم به چه نحوی و به چه سرعتی در شهر منتشر می شود، در نظر آوردم و وحشت کردم. در آن حال و هوای اختناق و سوءظن و رواج جاسوسی و خبرچینی، شرکت شمس الدین در این مهمانی به هیچ وجه به صلاح نبود. علی الخصوص که قرائنی از شروع مهاجمهی تازه ی شاعران دربار جدید علیه او در دست داشتم. از جمله اینکه یک بیت خطرناک و فراموش شده او دوباره این جا و آنجا شنیده می شد. بیتی که چند ماه پیش به زحمت رفع و رجوعش کرده بودیم.
از اوایل سلطه امیر مبارزالدین بر فارس، شیرازی ها به انتقام سختگیریهای خونبارش، به او لقب محتسب دادند. و شمس الدین برای گشودن عقده ی دل از علم ستیزی او، با استفاده از این لقب، در نهایت بی احتیاطی توبه ی بعد از فسق وفجورش را در غزلی عنوان کرد:
محتسب شیخ شد و فسق خود را زیاد برد قصه ی ماست که در هر سر بازار بماند
روزیکه برای اولین بار این غزل را در جمع خوانده بود، من از قضا در شهر نبودم. فردای آن روز وقتی برگشتم از یکی از شاعران جوان شنیدم که شمس الدین در دکان شاه عاشق شاعر، آن را خوانده، و غالب حاضران به خصوص این بیت را به خاطر سپرده و تکرار کرده اند.
اما باید به این دکان و وضع آن اشاره ای کنم. شاه عاشق که روبرو به مسجد عتیق دکان قنادی دارد و به زبان شیرازی شعر می گوید، به برکت یکی از خودنمایی های شاده شیخ به نوائی رسیده است. سلطان فراری نه تنها با ساختن قصر بزرگی به شکل طاق کسری و گرد آوردن شاعران در دربار به تقلید سلطان محمود غزنوی، قصد پهلو زدن با شاهان سابق را داشت، که می خواست با بخششها و بزرگواری های پر سر و صدا، شهرت گذشتگان را از رونق بیندازد. از جمله تظاهرات او در این باب، که مدتها نقل مجالس بود، واقعه ای بود که چند سال پیش افتاد: یک روز بعد از بیرون آمدن از مسجد عتیق، وقتی از برابر دکان قنادی می گذشت، شاه عاشق از دکان بیرون دوید، جلوی موکب او را گرفت و یک دو بیتی به زبان شیرازی، که در مدح وی ساخته بود، برایش خواند. شاه شیخ پیاده شد. قدم به دکان او گذاشت و خطاب به همراهان گفت: من امروز دکاندار شاه عاشقم. بیائید از من نقل بخرید. درباریان و امیران و سرداران همراه، برای خوشایند او، از کمر و شمشیر و خنجرهای مرصع و زرکار و نقدینه، هر چه داشتند م یدادند و شاه شیخ در مقابل قدری نقل و نبات به آنها می داد. گفته شد که به اندازه ی صد هزار دینار فروش آن روز بود. وقتی شاه شیخ سوار شد و رفت شاه عاشق، خطاب به مردم که جمع شده بودند گفت پادشاه به من لطف کرد. من هم هر چه جنس در دکان دارم به صدقه سر پادشاه به مردم می بخشم. بیائید دکان مرا غارت کنید.
این مردم، بعد از آن به برکت ثروتی که به دست آورده بود، دکان را دو برابر بزرگتر کرد و در یک گوشه آن برای نشستن دوستان تخت و صفهای گذاشت. از آن زمان دکان او نوعی پاتوق شاعران جوان، از جمله شمس الدین، شده است. باری، من و دیگر دوستان نزدیک شمس الدین، که از این بی احتیاطی او سخت نگران شده بودیم...
فهرست
حلقه اولی در نگارشی جدیدتعریف علم اصولعنصر مشترک بین دو نوع استنباطنوع اول: ادله ی محرزهقسم اول: دلیل شرعی
- دلیل شرعی لفظی
- دلیل شرعی لفظی
- دلیل شرعی لفظی
- دلیل شرعی غیر لفظی
- وسایل اثبات وجدانی
- وسائل اثبات تعبدی
- ادله حجیت
- ارکان استصحاب
- مقدار آن چه که به سبب استصحاب ثابت می شود.
- عمومیت جریان استصحاب
- تطبیقات
(برگی چند از دفتر خاطرات محمد گلندام)نویسنده: ایرج پزشک زادانتشارات: قطره
نظرات کاربران درباره کتاب حافظ ناشنیده پند - ایرج پزشک زاد
دیدگاه کاربران