درباره کتاب یخ
داستان کتاب در رابطه با مردی است که در یک شب برفی و سرد در جاده میماند و اتفاقات مختلفی برایش میافتد. این مرد، در سرما و کولاک بنزین تمام کرده و به سختی خودش را به پمپبنزینی در خارج از شهر میرساند اما پمپبنزین خالی است و مرد مجبور است تا مانند دیگر افرادی که برای گرفتن بنزین گذرشان به آنجا افتاده، شبی سرد و ترسناک را در آن محل بگذراند. کتاب از چهار فصل تشکیل شده که سه فصل اول روای اول شخص دارند اما فصل آخر را راوی دانای مطلق روایت میکند.
برشی از متن کتاب چرخ
از مغازه منصور که دور میشوم میایستم و اطراف را نگاه میکنم. جایگاه سوت و کور است. نفس از جنبندهای بلند نمیشود. سایهها گنگ و نامعلوم در تاریکی و مه، گاهی تکان میخورند. هیچ موجود زندهای به چشم نمیآید. تنها برف است و بوران و مه. ماشینها هنوز زیر برفاند، انگار سالهای سال است آنجایند و برف آوار شده روی سرشان. همه چیز شبیه مجسمههای یخی شده. چشم میچرخانم و دور تا دورم را نگاه میکنم. نکند اشتباه میکردم و از اول هم کسی اینجا نبوده؟ نکند همه چیز خیال بوده و تازه از خیال بیرون آمدهام؟ یاد رانندهها میافتم. برمیگردم و نگاهشان میکنم. هنوز هستند و نور آتششان معلوم است. بیاختیار سمتشان میدوم.
نویسنده: سینا حشمدار انتشارات: چرخ
مشخصات
- نویسنده سینا حشمدار
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 2
- سال انتشار 1393
- تعداد صفحه 187
- انتشارات چرخ
- شابک : 9786009437078
نظرات کاربران درباره کتاب یخ - سینا حشمدار
دیدگاه کاربران