loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب قصه ی ما مثل شد 10 - به نشر

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب قصه ی ما مثل شد دهمین جلد از مجموعه ی قصه ما مثل شد، نوشته ی محمد میرکیانی و تصویرگری محمدحسین صلواتیان توسط انتشارات به نشر به چاپ رسیده است.

کتاب قصه‌ی ما مثل شد مجموعه‌ی 23 قصه، از قصه ها و حکایاتی است که هر کدام ریشه‌ی یک ضرب المثل هستند و پس از بیان هر داستان، در انتها نتیجه گیری شده و ضرب المثل مربوط به آن نوشته شده است. در میان این حکایات، قصه هایی هستند که از زندگی بزرگان دین ما نشات گرفته اند و بعضی، از میان آثار شاعران نامدار و بزرگان ادب ایران عزیزمان سر در آورده و به میان مردم راه یافته اند. خوب است بدانیم که قصه های مثل شده، فقط برای سرگرمی نقل نمی شوند بلکه داستان باورها، آرزوها، غم و شادی ها و شکست و پیروزی ها را بیان کرده و مخاطبان را هرچه بیشتر با فرهنگ سرزمین پهناورمان آشنا می سازد.

یکی از داستان های این کتاب به نام نفرین خنده روایتگر داستان مرد روستایی است که از ظلم کد خدای ده خسته شده چرا که کد خدا دائم از او پول و گندم و گوشت می خواهد و مرد روستایی روز به روز فقیر تر می شود. تا اینکه روزی نزد کد خدا می رود و به او می گوید که دیگر طاقت ظلم او را ندارد و اگر دست بر ندارد پیش حاکم می رود و شکایت می کند. کدخدا در کمال خونسردی به او می گوید برو من از هیچکس نمی ترسم. مرد روستایی به شهر می رود و نزد حاکم می رسد. ماجرای کدخدا را تعریف می کند. حاکم با کمال تعجب می گوید مگر همچین کدخدایی هم هست، صبر کن می دانم چه بلایی سرش بیاورم. مرد روستایی خوشحال می شود و خیال می کند حاکم دستور اعدامش را می دهد، که ناگهان می شنود حاکم می گوید الهی بمیرد، روستایی پرسید چه کسی؟ ، حاکم گفت کدخدا دیگر. و شروع کرد به نفرین کردن. مرد روستای عزم رفتن کرد؛ حاکم پرسید کجا می روی؟ روستایی گفت پیش ننه ام! حاکم به مرد روستایی گفت: مگر بچه شده ای آنجا چرا؟، مرد روستایی جواب داد، چون ننه ام بهتر از تو نفرین می کند! این مثل زمانی که کسی با رفتارش دیگران را که از او کمک می خواهند نا امید کند  استفاده می شود.

 


فهرست


قصه ما مثل شد نفرین خنده روباه سیاه پرنده و شکار دو همسایه و قاضی هندوانه فروش دوره گرد بازرگان و پنبه غلام هندی و شاه رومی مهمانی از روستا بچه شغال و فیل نان و نمک شاعر و امیر گورخر و شکارچی دکان خنده حاکم و کشاورز مورچه و زنبور خانه و ارد بچه کلاغ و آدم آینه و شاه چغندر و دیگ خط و خواب باغ زردآلو میوه ی بی ادب منابع  

برشی از متن کتاب


غلام هندی و شاه رومی ... غیر از خدا هیچ کس نبود روزی روزگاری در سرزمین روم قدیم که دیگر نام و نشانی ار آن نیست، پادشاهی فرمان می راند که یک غلام داشت. غلام اهل هند بود و سال ها در خدمت پادشاه کار کرده بود و زحمت کشیده بود و صدایش هم در نیامده بود. یک روز غلام پیش شاه رفت و گفت:« قربان من یک هندی هستم، آنجا را خوب می شناسم. اگر ده هزار دینار به من بدهید، در هندوستان آن را به کار می زنم و بعد از چند ماه آن را چند برابر بر می گردانم.» شاه این فکر را پسندید و برای وزیر نامه ای نوشت که ده هزار دینار به غلام بدهد...

  • نویسنده: محمد میرکیانی
  • تصویرگر: محمدحسین صلواتیان
  • انتشارات: به نشر


محصولات مرتبط

درباره محمد میرکیانی نویسنده کتاب کتاب قصه ی ما مثل شد 10 - به نشر

محمد میرکیانی منتقد، پژوهشگر و نویسنده ایرانی‌تبار در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. کتاب های محمد میرکیانی در حوزه کودک، با نگاه ویژه و نوآورانه به قصه‌های کهن ادبیات ایران به چاپ رسیده‌اند. مجموعه قصه ما مثل شد از آثار این نویسنده هستند. ...

نظرات کاربران درباره کتاب قصه ی ما مثل شد 10 - به نشر


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب قصه ی ما مثل شد 10 - به نشر" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل