loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب لونا که زیادی کنجکاو بود (آدم های زیاده رو 5)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب لونا که زیادی کنجکاو بود پنجمین جلد از مجموعه ی آدم های زیاده رو، نوشته ی ایرن هاوات و ترجمه ی حسین فتاحی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

"لونا" بسیار کنجکاو است او دلش می خواهد هر روز چیزهای جدید بسیاری را کشف کند. " استیف " سگ خانگی او در این زمینه کمک بسیاری می کند. او با حس بویایی قوی که دارد؛ مدام این طرف و آن طرف را بو می کشد و چیزهای جدیدی را برای صاحب خود کشف می کند. یک روز لونا، تصمیم می گیرد " لیز " و " لیس " فرزندان خود را برای گردش به کنار ساحل دریا ببرد و به آنها می گوید که باید با دقت به اطراف نگاه کنند و به کمک ذره بین شان به دنبال کشف اتفاقات جدید باشند. گردش کنار ساحل، با کنجکاوی درباره ی یک کرم خاکی که زیر شن های ساحل مخفی شده، شروع می شود و با نگاه کردن به پشمکی که در دستان مادر قرار دارد، مورچه ای که برگ بزرگی را به لانه ی خود می برد و مگسی که در دام یک عنکبوت گیر افتاده است ادامه پیدا می کند. اکنون دیگر شب شده است و در کنار ساحل دریا، آسمان و ستارگان آن زیبایی مخصوص به خودشان را دارند؛ درست در همین لحظه لونا به سمت بچه ها می آید تا از آنها بخواهد که به آسمان با دقت نگاه کنند اما ناگهان اتفاق بدی برای او می افتد... متن ساده، تصاویر زیبا و رنگ آمیزی شاد از ویژگی های مثبت آمده در این کتاب می باشد.

" لونا که زیادی کنجکاو بود " جلد پنجم از مجموعه ی " آدم های زیاده رو " می باشد که در چندین جلد از جمله هری که زیادی کمک می کرد، لوسی که زیادی دروغ می گفت، گرنی که زیادی بهانه می گرفت، بابی که زیادی پُز می داد و... با هدف آموزش مهارت های اجتماعی برای کودکان تهیه و به چاپ رسیده است. مطالعه ی مطالب آمده در این کتاب به کودکان می آموزد که زیاده روی در انجام هیچ کاری خوب نیست و ممکن است مشکلاتی را برای ما به همراه داشته باشد؛ لازم به ذکر است این مطالب به هیچ وجه جنبه ی نصیحت گونه ندارد و در متن داستان نهفته است.


برشی از متن کتاب


خانم لونا همیشه به چیزهای مختلف با دقت نگاه می کرد. هر جا می رفت اطرافش را با دقت می دید. خانم لونا سگی داشت به نام استیف. استیف با بو کشیدن چیزهای جالب را برای لونا پیدا می کرد. لونا به چیزهایی که سگ اَش پیدا می کرد کنجکاو می شد و دقیق آنها را می دید. روزی خانم لونا بچه هایش را برای گردش به ساحل دریا برد. او به آنها گفت: در این جا چیزهای بسیار جالبی وجود دارد و شما می توانید آنها را با دقت نگاه کنید. لیز و لیس لبخندی زدند و گفتند: بله، ما ذره بین های مان را بر می داریم، تا بهتر ببینیم. لونای کنجکاو ایستاد و به شن های ساحل اشاره کرد و گفت: نگاه کنید! این جا زیر این شن ها یک کرم است. لیس شن ها را کنار زد و همگی با ذره بین به کرم نگاه کردند. لیز گفت: اووه! لونا کنجکاو به پشمکی که در دستش بود اشاره کرد و گفت: به این پشمک خوب نگاه کنید! لیز با ذره بین به پشمک نگاه کرد و با تعجب گفت: وای! این که شبیه به یک بشقاب با ماکارونی صورتی است! لونای کنجکاو، همان طور که راه می رفت به بچه ها گفت: این جا را! به این مورچه ها نگاه کنید! لیس ذره بین اَش را روی مورچه ای گرفت و نگاه کرد. بعد گفت: اووه! این مورچه چه برگ بزرگی را با خودش می برد! لونای کنجکاو به درختی رسید، خوب به آن نگاه کرد، بعد گفت: این جا را نگاه کنید. این عنکبوت شکار خودش را در دام انداخته است. لیز با ذره بین به تارهای عنکبوت نگاه کرد و گفت: بله، یک مگس در دام افتاده! همان شب، دیر وقت بود که لونای کنجکاو به بچه ها گفت: آسمان را نگاه کنید! لیز و لیس به ستاره های آسمان نگاه کردند. آنها در تاریکی روی شن های ساحل راه رفتند تا ستاره ها را بهتر ببینند! بچه ها فریاد زدند: نگاه کن! اما لونای کنجکاو، به جایی که داشت پا می گذاشت نگاه نکرد و ناگهان...

  • کتاب های بنفشه
  • برای دبستانی ها
  • نویسنده: ایرن هاوات
  • مترجم: حسین فتاحی
  • انتشارات: قدیانی



نظرات کاربران درباره کتاب لونا که زیادی کنجکاو بود (آدم های زیاده رو 5)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب لونا که زیادی کنجکاو بود (آدم های زیاده رو 5)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل