کتاب گاهی عصبانی می شوم!، جلد سوم از مجموعه ی خود خودم اثر و تصویرگری داگمار گایسلر و ترجمه ی زهره حیدری شاهی از انتشارات گیسا به چاپ رسیده است.
در این جلد به موضوع عصبانیت پرداخته می شود. عصبانیت نیز همانند تمامی احساسات باید تجربه شود تا کودکان نحوه ی کنترل و عبور از آن را بیاموزند. اشتباه رایج والدین این است که کودک را از بروز عصبانیت منع می کنند، اما باید به کودک آموخت چگونه عصبانیت خود را نشان دهد بدون این که به خود یا دیگران آسیبی وارد کند. در این اثر ابتدا کودکان با حالت هایی که خودشان و دیگران در هنگام خشم نشان می دهند مانند فریاد زدن، پرتاب کردن اشیا، لگد زدن به چیزی و واکنش های بدن مانند قرمزی صورت، سفت شدن عضلات و ماهیچه ها آشنا شده، سپس برخی موقعیت هایی که کودکان را عصبانی می کند مانند ندیدن برنامه ی مورد علاقه ی تلویزیونی، اذیت شدن توسط همسالان، خراب شدن اسباب بازی ها و ... برایشان شرح داده می شود. در نهایت راه کارهایی به کودکان ارائه می شود تا به وسیله ی آن ها خشم شان را بدون آسیب رساندن به خود و دیگران تخلیه کنند. مطالب کتاب بیشتر در قالب تصاویر انتقال داده می شود و از متن کمی برخوردار بوده و همین مورد این اثر را برای کودکان جذاب می کند.
مجموعه ی 7 جلدی خود خودم با سه هدف خودشناسی کودکان، رشد هوش هیجانی و مراقبت های جنسی از کودکان تهیه شده است. کودکانن یز مانند بزرگسالان احساسات مختلفی را تجربه می کنند اما برخلاف بزرگسالان با احساسات خود آشنا نبوده و به خوبی آگاه نیستند که چه رفتارها و عکس العمل هایی را باید از خود نشان دهند. این مجموعه سعی دارد کودکان را با برخی احساسات خود آشنا نموده و برخی از مهارت های خود مراقبتی را به او بیاموزد. این مجموعه برای گروه های سنی الف، ب و ج مناسب می باشد.
برشی از متن کتاب
من گاهی عصبانی می شوم. گاهی آن قدر عصبانی می شوم که دلم میخواهد یک جیغ بلند حسابی بکشم! آن وقت دلم می خواهد سر یک نفر داد بزنم. بعد دلم میخواهد یک چیزهایی را پاره کنم. یا این که به چیزی لگد بزنم. شاید هم دلم بخواهد یک نفر را هل بدهم. وقتی عصبانی می شوم، قلبم تند تند می زند. خیلی گرمم می شود و کله ام قرمز می شود؛ مثل گوجهفرنگی. بدنم سفت می شود. صورتم هم مثل گچ سفید می شود. سردم میشود و مشت هایم را گره می کنم. گاهی آهسته آهسته پیش میآید. اولش یک دلخوری کوچولوست. بعد بدتر و بدتر می شود. تا این که حسابی از کوره در میروم. گاهی هم توی یک چشم به هم زدن پیش می آید. طوری که خودم هم از خودم می ترسم. اگر کسی وسایلم را بردارد، عصبانی میشوم. یا اگر کسی به من بخندد... یا اگر کسی با من بدجنسی کند... اگر اجازه ندهند برنامۀ مورد علاقه ام را تماشا کنم، عصبانی میشوم. آهای حالا مگه چی شده؟ گاهی هم اگر کسی اسباب بازی ام را خراب کند، عصبانی می شوم. گاهی هم کافی است خرابکاری کنم... زود عصبانی می شوم. گاهی خیلی عصبانی هستم. اما نمیدانم چرا! و چون نمی دانم چرا، بیشتر و بیشتر عصبانی می شوم. هر قدر هم کسی بگوید: این قدر عصبانی نباش! هیچ فایدهای ندارد. من باز هم عصبانی هستم. هیچ کس مقصر نیست، اما باز هم دلم می خواهد سر یک نفر خالی اش کنم. درست مثل من! اما نباید این طور باشد. مگر نه؟ راستی وقتی این قدر عصبانی می شوم، چه کار باید بکنم؟
- خودشناسی کودکان
- نویسنده و تصویرگر: داگمار گایسلر
- مترجم: زهره حیدری شاهی
- انتشارات: گیسا
نظرات کاربران درباره کتاب گاهی عصبانی می شوم! (خود خودم 3)
دیدگاه کاربران