loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب دن کامیلو و پسر ناخلف

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

معرفی کتاب دن کامیلو و پسر ناخلف اثر گوارسکی

ماجرای نوشتن مجموعه ی دن کامیلو خودش داستانی است. جواوانی گوراسکی خود تعریف می کند که هنگامی که خبرنگار بوده، هر روز با دوچرخه به دنبال خبر این طرف و آن طرف می رفته تا با دختری آشنا می شود. آن دختر در او ایده ای برای نویسندگی ایجاد می کند و او را به نوشتن داستان هایی مردمی در روزنامه ترقیب می کند. داستان های کتاب دن کامیلو در دره ی رود پو اتفاق می افتد که محل تولد خود نویسنده نیز هست. در دهکده ای که اتفاقات بین دن کامیلو و پپونه رخ می دهد مردمی زندگی می کنند با دنیایی کوچک و شیرین. ماجرا، داستان دن کامیلو، کشیش دهکده و پپونه بخشدار کمونیست است. یک مجسمه ی مسیح نیز از فراز صلیب بزرگ کلیسای دهکده ناظر اتفاقات دهکده و درگیری های بامزه ی این دو شخصیت است و به نصیحت می پردازد. خود جووانی می گوید مسیح ندای درونی خودش است. کتاب وقایع بسیار بامزه ای دارد و کشمکش های دین و سیاست را در قالب شوخی های بچگانه و موقعیت های طنز به خوبی نشان می دهد. در ایران اثری با الهام از ماجراهای پپونه و دن کامیلو به کارگردانی کورش نریمانی روی صحنه رفته است که با تحسین مخاطبان و منتقدین همراه شد. جووانی گوارسکی راست می گفت:«حتی اگر من را هم بکشند، نخواهم مرد.» او برای همیشه با آثارش جاودانه شد.

برشی از متن کتاب دن کامیلو و پسر ناخلف اثر گوارسکی


جنگ تا آخرین نفس مدتی بود که موضوعی ذهن دن کامیلو را به خودش مشغول و آرامش را از او سلب کرده بود. ماجرا از روزی آغاز شد که دن کامیلو «مرده ی زنده» را دید؛ مردی که سال ها قبل در دوران مقاومت همرزم پپونه و یارانش بود و تصور می شد در جنگی در کوهستان کشته شده است. دن کامیلو خودش در مراسم تدفین حاضر شده بود و به دنبال تابوت تا قبرستان رفته بود. بعد از پایان جنگ، روزی دن کامیلو در شهر همان مرد جوان را دید که سالم و سرحال است و هیچ شباهتی به مرده ندارد. اما این دیدن مرده ی زنده نبود که دن کامیلو را نگران کرده بود. او کشف کرده بود که تابوت حاوی جسد نبوده است، بلکه اموالی در آن قرار داشته که در جریان یک غارت از آلمانی ها غنیمت گرفته شده بود. او همچنین می دانست که پپونه و افرادش این اموال را صرف ساختن «تالار خلق» کرده بودند؛ و به دلیل آگاهی از این نکته ی ظریف و نیز دیدن مرده ی زنده موفق شده بود پپونه را ترغیب کند که یک مرکز تفریحی هم برای کودکان دهکده بسازد. و قضیه به همین صورت مسکوت ماند. «تالار خلق» ساخته شد و «مرکز تفریحی» هم تابی داشت که محبوب همه ی کودکان بود، به خصوص پسر پپونه که ساعت ها روی آن تاب می خورد و مثل پرنده ای که تازه پرواز یاد گرفته، با خوشحالی سر و صدا می کرد. اما سوالی که ذهن دن کامیلو را آزار می داد این بود که افراد پپونه چطور توانسته بودند تابوت حاوی غنائم را از قبرستان خارج کنند، بدون اینکه کسی متوجه شده باشد.

 

  • نویسنده: جووانی گوارسکی
  • مترجم: مرجان رضایی
  • انتشارات: مرکز

 

 



درباره جووانی گوارسکی نویسنده کتاب کتاب دن کامیلو و پسر ناخلف


نظرات کاربران درباره کتاب دن کامیلو و پسر ناخلف


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب دن کامیلو و پسر ناخلف" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل