loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب سوپر قند عسل

(قند عسل 2)

5 / -
موجود شد خبرم کن

معرفی کتاب سوپر قند عسل (قند عسل 2)

پیتر از رفتارهای قند عسل حسابی کلافه شده و دیگر تحمل خرابکاری هایش را ندارد که پدر و مادرش با دو خبر جدید حسابی غافلگیرش می کنند. یکی این که پدر، به مدت یک سال از کارش مرخصی گرفته و قرار است از نیویورک به شهر کوچک و بسیار آرامی بروند تا او بتواند کتابی در مورد باراز تبلیغات بنویسد. شنیدن این خبر برای پسری که سال ها در بزرگترین شهر دنیا زندگی کرده اصلا خوشحال کننده نیست. خبر دوم که نه تنها باعث غافلگیری پیتر می شود بلکه خشم او را برمی انگیزد بارداری مادرش و آمدن یک بچه ی جدید است.

وقتی که پیتر با خودش فکر می کند ممکن است خواهر یا برادر جدید شبیه قند عسل باشد، به پدر و مادر می گوید که حتما برای ادامه ی زندگی به خانه ی مادربزرگ خواهد رفت! بعد از اثاث کشی، پیتر به مدرسه ی جدید می رود و مجبور است هر روز قند عسل را به مهد کودکی که در همان مدرسه است ببرد. مهد کودک رفتن قند عسل و ورود او به محیط جدید دردسرهای بسیاری را در پی دارد. مثلا روز اول قند عسل لگد محکمی به پای معلم زده و بالای قفسه ی اسباب بازی ها می رود و به هیچ ترتیبی راضی به پایین آمدن نیست؛ همه ی این کارها فقط به این دلیل است که معلم او را با نام خانوادگی اش به بقیه هم کلاسی ها معرفی کرده و مانند بقیه قند عسل صدایش نکرده است!

"پیتر وارن هچر" پسر نه ساله ای است که همراه پدر، مادر و برادر کوچکش "فارلی" زندگی می کنند. فارلی تنها سه سال دارد و پسر بچه ای شیطون، خرابکار و لجباز است. با وجود تمام این ها والدین پیتر و همه ی اطرافیان، فارلی را از بدو تولد قند عسل صدا کرده اند. در مجموعه ی چهار جلدی قند عسل با عناوین نخودی و قند عسل، سوپر قند عسل، خل بازی های قند عسل و دو قند عسل، پیتر کارها و رفتارهای برادرش و ماجراهایی که او پیش می آورد با بیانی طنزآمیز برای کودکان و نوجوانان روایت می کند.

 

برشی از متن کتاب سوپر قند عسل (قند عسل 2)


مامان گفت: «عسلی، تو توی اتاق خودت می خوابی، اون هم کجا؟ رو تخت پسرهای بزرگ.» داد زد: «من اتاق خودم رو نمی خوام. می خوام با یکی دیگه شریک شم. شراکتی خیلی بهتره. خودتون می گفتید!» مامان آهی کشید و گفت: «این یکی فرق می کنه. منظورم از شریک شدن برای اسباب بازی و بیسکویت و ...» بابا گفت: «چطوره لاکی، گربه مان بره اتاق قند عسل بخوابه ...» منتظر نماندم حرفش تمام شود، گفتم: «نخیر اصلا!» بابا پرسید: «چرا نه؟ تو حاضری لاکی را با قند عسل شریکی استفاده کنی، مگه نه؟» ـ اصلا، باید بیرون بمونه!

قند عسل شروع کرد به گریه کردن: «هیچ کی به عسلی اهمیت نمی ده. هیچ کس ناراحت نمی شه لولو بیاد عسلی رو بخوره!» مامان گفت: «هیچ کی تو رو نمی خوره!» قند عسل پرسید: «از کجا می دونید؟» مامان گفت: «می دونم. همین.» گفتم: «ببخشید.» و از سر میز بلند شدم و گفتم: «از اینجاش دیگه تکراری شد!» قند عسل مشکلش را خودش حل کرد. هر شب، بعد از اینکه همه خواب شان می برد، کیسه خوابش را که عکس کارتون اسنوپی روش بود برمی داشت و می برد پایین راهرو و درست دم در اتاق خواب مامان و بابا پهنش می کرد و همان جا می خوابید.

مامان و بابا هم عین خیال شان نبود. فقط هر روز صبح که می خواستند از اتاق شان بیایند بیرون، پاشان را بلند می کردند و از روش رد می شدند. بهم می گفتند این هم یک مرحله ی دیگرست که بالاخره می گذرد. در هر صورت فرقی هم نمی کرد، چون قند عسل اگر توی این مرحله نبود، توی یک مرحله ی دیگر بود. بی اختیار به این فکر افتادم که یکی از این روزها نوبت گوکوری می شود که باید این مراحل را بگذراند. این جور که بوش می آمد، این موضوع حالا حالاها ادامه دارد. روز قبل از شروع مدرسه، من و الکس با دوچرخه برای خرید لوازم التحریر به مرکز شهر رفتیم.

آنجا خیلی یاد جیمی افتادم. چون هر سال همین موقع با او به خرید لوازم التحریر می رفتم. یاد جیمی و ترس از رفتن به مدرسه ی جدید که نمی دانستم چه جور جایی است. باعث شد یک دفعه بدجوری احساس تنهایی کنم. نکند همه ی بچه های کلاس از من بدشان بیاید! نکند من از آن ها بدم بیاید! نکند همه مان از همدیگر بدمان بیاید! نکند معلم خنگی گیرم بیاید! از همه بدتر گیر معلم خنگ افتادن است. این را دیگر خوب می دانم، چون کلاس چهارم که بودم گرفتار یکی از این معلم ها شدم.

آن شب حتی سعی هم نکردم بدون تکان دادن گوی کریستال بخوابم. با این حال تا صبح صد دفعه از خواب بیدار شدم. صبح، از مامان پرسیدم چطور انتظار دارد هم قند عسل را پیاده به مدرسه ببرم و هم با الکس تا مدرسه با دوچرخه بروم! الکس گفته بود همه ی بچه ها با دوچرخه به مدرسه می آیند. مامان گفت: «آرام پا بزن تا قند عسل هم بتواند پیاده همراهتون بیاد.» ـ چه چیزها! ـ پس اگه این طوره بهتره تا وقتی راه مدرسه رو یاد نگرفته، پیاده ببریش.      

(کتاب های فندق) نویسنده: جودی بلوم مترجم: پرناز نیری انتشارات: افق

 


مشخصات

  • نویسنده جودی بلوم
  • مترجم پرناز نیری
  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 2
  • سال انتشار 1399
  • تعداد صفحه 240
  • انتشارات افق
  • شابک : 9786003530133

درباره جودی بلوم نویسنده کتاب کتاب سوپر قند عسل


نظرات کاربران درباره کتاب سوپر قند عسل


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سوپر قند عسل" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل