محصولات مرتبط
کتاب خانم مینگو و اولین روز مدرسه نوشته و تصویر از جمی هارپر با ترجمه ی نلی محجوب توسط نشر زعفران به چاپ رسیده است.
اولین روز مدرسه بود و همهی حیوانات، آرام و ساکت در کلاس درس خانم فلامینگو حاضر بودند. شاگردان مدرسه کمی دلواپس بودند، چون اولین روزی بود که به مدرسه امده بودند و نمی دانستند که باید چه کار کنند.خانم فلامینگو خوب می دانست که باید چطور کلاس را شروع کند و نگرانی آنها را از بین ببرد. او پیشنهاد کرد که هر کدام از شاگردان دربارهی خودشان صحبت کنند و اول از خودش شروع کرد؛ او گفت که همیشه موقع غذا خوردن سرش را وارونه نگه می دارد! و رنگ صورتی پرهایش به خاطر غذای خاصی است که می خورد! ( از آنجا که قسمت بالایی نوک فلامینگو گود و قسمت پایینی آن بسیار کوچک است، نمی تواند در حالت عادی شکار کند به همین دلیل این پرنده سرش را وارونه در آب فرو می برد تا بتواند غذایش را جمع کند؛ وجود مادهی کاروتنوئید در میگو که غذای اصلی فلامینگوهاست، موجب صورتی شدن پرهای این پرنده می شود.) بچه ها با شنیدن مطالب جالبی که خانم مینگو دربارهی خودش گفت، سر ذوق آمدند و یکی یکی شروع به صحبت دربارهی خودشان کردند. تمساح گفت که همیشه دندان هایش می افتد و به جایش دندان جدیدی درمی آورد. (هر تمساح در طول عمرش می تواند 3000 دندان دربیاورد.) عنکبوت با غرور تار بزرگی را که تنیده بود به آنها نشان داد. (عنکبوت می تواند در مدت 30 تا 40 دقیقه تار حلقه ای خودش را ببافد.) و...
مجموعهی مدرسهی خانم مینگو در چندین جلد مختلف برای کودکان دبستانی به چاپ رسیده است. این مجموعه در قالب داستان هایی که در یک مدرسهی حیوانات رخ می دهد، مفاهیم و مطالب علمی بسیاری را با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد. معلم مدرسه یک فلامینگو است و شاگردانش حیواناتی از قبیل فیل، مار، کوسه، زرافه و... هستند. تصاویر رنگی و زیبای موجود در کتاب علاوه بر گیرایی و جذابیت اثر، به فهم بهتر مطالب علمی ارائه شده نیز کمک می کند.
برشی از متن کتاب
خانم مینگو اولین روز مدرسه را خیلی دوست داشت. او دیگر نمی توانست برای دیدن شاگردان تازه اش صبر کند. البته همه کمی نگران بودند، اما خانم مینگو خوب می دانست باید چه کار کند.
-بیایید از چیزهای خاص خودمان صحبت کنیم. هر چیزی می تواند باشد! خانم مینگو به شاگردانش لبخند زد. اما هیچ کدام با لبخند جوابش را ندادند.
-خب، پس چرا خودن شروع نکنم.
خانم مینگو گفت: "شرط می بندم هیچ کدام تان نمی دانستید غذایی که می خورم باعث میشود رنگم صورتی بماند." بعد، کمی میگو خورد و گفت: "و همیشه سر و ته غذا میخورم."
نوک فلامینگو رو به بالا باز و بسته میزشود. به همین دلیل، این پرنده سرش را وارونه در آب فرو می کند تا غذایش را جمع کند. ماده ای به اسم کاروتنوئید که در میگو هست، باعث می شود پرهای فلامینگو صورتی بشود. بدون آن، رنگ پرهای فلامینگو سفید میشود.
همه با تعجب نگاه کردند. نروال یواشکی گفت: "وای!...." زرافه زیر لب گفت: "کی فکرش را می کرد؟" اسب آبی آهی کشید و گفت: "او فوق العاده است."
تمساح از جایش پرید تا نفر بعدی باشد. گفت: "من همیشه دندان هایم می افتد. دندان هایم را که جمع کرده ام، می بینید؟ خدا را شکر که دندان های تازه در می آورم."
*هر تمساح در طول عمرش می تواند 3000 تا دندان در بیاورد.
کوآلا پرسید: "مگر چیزی درباره ی آن پری که دندان های افتاده ی بچه ها را می برد و به جایش سکه می گذارد، نمی داند؟"
مار گفت: "هیس س س... می تانست پولدار بشود."
نروال گفت: "من فقط دو تا دندان دارم. اما یکی از آن ها مثل شمشیر است."
سوسک حمام گفت: "آماده ی مبارزه باش!"
*عاج نروال نر که شیاری مارپیچ دارد، در واقع دندانی خیلی بزرگ است که طولش میتواند به 5/3 متر برسد...
(کتاب های زعفرانی)
نویسنده و تصویرگر: جمی هارپر
مترجم: نلی محجوب
انتشارات: زعفران
نظرات کاربران درباره کتاب خانم مینگو و اولین روز مدرسه
دیدگاه کاربران