کتاب چرا باید به دیگران کمک کنم؟

کتاب چرا باید ‌به دیگران کمک کنم؟ از مجموعه‌ی چرا باید...؟ نوشته‌ی کلر لولین و ترجمه‌ی مرجان حاجی بابایی با تصویرگری مایک گوردون توسط انتشارات تیمورزاده به چاپ رسیده است.

در خانه‌ی سوزی کوچولو هر روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب، همه باید کلی کار انجام بدهند. آنها باید بعد از بیدار شدن تختخواب ها را مرتب کنند، صبحانه بخورند، میز صبحانه را جمع کنند و ظرف ها را بشویند و... بیشتر این کارها را مادر انجام می دهد و اعضای دیگر خانواده هم به او کمک می کنند. مادر از سوزی هم توقع دارد در کارهای روزانه به او کمک کند. سوزی ظرف های غذا را از روی میز جمع می کند، موقع حمام کردن برادر کوچکش چارلی وان را آماده می کند و بعضی وقت ها هم وسیله هایی را که پدر و مادر لازم دارند برایشان می برد. اما سوزی گاهی اوقات دوست دارد به کارهای مورد علاقه‌ اش بپردازد و دلش نمی خواهد به کسی کمک کند! برای همین هم یک بار وقتی پدر در پهن کردن ملافه‌ی بزرگی روی طناب از او کمک خواست، سوزی که مشغول بازی بود گفت که کار دارد و نمی تواند همیشه به همه کمک کند، چون هیچ وقت، هیچ کسی به او کمک نمی کند! پدر بعد از شنیدن حرف های او، چیزهایی را یادآوری کرد که باعث شد طرز فکر سوزی تغییر کند و...

مجموعه کتاب های چرا باید...؟ در جلدهای مختلفی همچون چرا باید در مصرف انرژی صرفه جویی کنیم؟ چرا باید مواظب طبیعت باشیم؟ چرا باید با دوستانم سهیم باشم؟ چرا باید خوب گوش کنم؟ و... به بحث و آموزش در مورد محیط زیست و بسیاری از مهارت های اجتماعی و رفتاری می پردازد. در این سری از مجموعه، به آموزش توانایی های لازم برای زندگی پرداخته شده است؛ مثال های ساده‌و داستان وار کتاب به بچه ها مهارت های مهمی یاد می دهد؛ اینکه چگونه سلامتشان را افزایش دهند، بهداشت را رعایت کنند، چگونه به صحبت های دیگران گوش کنند، بازی و کار گروهی انجام دهند و... این مجموعه لوح سپاس هشتمین جشنواره‌ی کتاب های اموزشی رشد را برای ناشر به ارمغان آورده است.

برشی از متن کتاب

هر روز صبح، در خانه ی ما، کارهای بسیاری هست که باید انجام بدهیم. مرتب کردن تختخواب ... یا شست و شوی ظرف های صبحانه. و کارهای بیشتری هنگام عصر داریم چیدن میز شام... شستن ظرف ها... و کمک به مادر تا وان حمام چارلی، برادر کوچکم را آماده کند. گاهی اوقات، من دوست ندارم که به دیگران کمک کنم. در عوض، می خواهم کارهای مورد علاقه ام را انجام دهم. مانند تمام کردن یک نقاشی... تماشاکردن تلویزیون... یا توپ بازی... یا رفتن توی حیاط -سوزی لطفاً کمک کن که همه جا را مرتب کنیم. سوزی یک لیوان چای برای پدر می بری؟ -سوزی، خواهش می کنم وسایلت را از روی زمین جمع کن. -سوزی کمک می کنی این ملحفه را روی طناب پهن کنیم؟ چرا باید به دیگران کمک کنم؟ هیچ کس، هیچ وقت به من کمک نمی کند! -نه پدر، من کار دارم. پدر گفت: "همیشه و در هر زمانی، همه به کمک دیگران نیاز دارند. یادت نیست وقتی از روی دوچرخه پرت شدی، چه اتفاقی افتاد؟" "یک پسر خوب، به تو کمک کرد که به خانه برگردی." "چه اتفاقی افتاد وقتی پارسال، در روز جشن، لباست را در خانه جا گذاشتی؟" "مامان، در ساعت ناهارش، به سرعت به خانه برگشت تا آن را برایت بیاورد." "زمانی که اسکوئیکی، گم شده بود، یادت هست؟...    

• مؤلف: کلر لولین
• مترجم: مرجان حاجی بابایی
• تصویرگر: مایک گوردون
• انتشارات: تیمورزاده