کتاب اول یک دانه بود (معجزه های طبیعت)
- انتشارات : تیمورزاده
- مترجم : سمانه تیمورزاده
پدربزرگ عاشق پرورش گیاهان است. او می گوید که یک شست سبز(شست سبز داشتن یعنی در پرورش گیاهان خوب بودن) دارد و من هم یک شست سبز دارم! ما امروز می خواهیم چند دانه بکاریم. ابتدا دانه ها را درون مقداری خاک قرار می دهیم. پدربزرگ می گوید که دانه ها به 3 چیز برای رشد کردن نیاز دارند.
آن ها به آب، گرما و نور نیاز دارند.وقتی یک دانه، آب و گرمای کافی دارد، ریشه ی کوچکی در او جوانه می زند. ریشه به صورت برعکس رشد می کند، یعنی رو به پایین. پس یک شاخه از دانه جوانه می زند و به سمت بالا رشد می کند.
وقتی که نور به این شاخه میرسد، شروع به برگ درآوردن می کند. پدربزرگ می گوید، گیاهان مثل ما هستند. آن ها هم برای رشد کردن به غذا احتیاج دارند. ما غذای خود را در وعده های غذایی دریافت می کنیم. گیاهان غذای خود را از آب، نور و هوا درست می کندد. زیر خاک، ریشه ها در حال بزرگ و پهن ترشدن هستند. بیرون از خاک، گیاه در حال بلندتر شدن است.
وقتی گیاه به اندازه کافی بزرگ شود تعدادی شکوفه و غنچه ظاهر می شود. این شکوفه ها به گل ها تبدیل می شوند.
نظرات کاربران درباره کتاب اول یک دانه بود (معجزه های طبیعت)
دیدگاه کاربران