محصولات مرتبط
کتاب سکه ای از آسمان نوشته ی جنیفر ال هالم و ترجمه ی شهلا انتظاریان توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
این کتاب داستان معما گونه ی " پنی " دختر11ساله ی ایتالیایی_آمریکایی است، که در آمریکا همراه مادرش زندگی می کند. پدر پنی فوت شده، البته هنوز با خانواده پدرش در ارتباط است و عمو " دامینیکش " را از همه بیشتر دوست دارد، پنی در رویای بستنی گردویی، شنا و بیس بال که از همه چیز بیشتر دوستشان دارد به سر می برد و زیاد خود را درگیر مشکلات اطراف نمی کند، اما همیشه اوضاع به همین خوبی ها نیست. شنا کردن برای او فقط یک رویا است چون مادرش نمی گذارد اون شنا کند و معتقد است اگر او این ورزش را انجام دهد فلج اطفال می گیرد. ازطرفی هم عمو دامینیکش توی اتومبیل زندگی می کند و زندگی سختی را سپری می کند. از سمت دیگرخانواده پدری و خانواده مادری اش با هم حرف نمی زنند، اما در کنار تمام این مشکلات زندگی او زمانی از همیشه بدتر می شود که مادرش می خواهد با یک شیر فروش ازدواج کند...
داستان این کتاب دقیقا در زمان بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد و پیامد های آن بر جامعه را بیان می کند. " سکه ای از آسمان " روایت گر مشکلات اقتصادی جامعه می باشد . همچنین مخاطب را با دو فرهنگ آمریکا و ایتالیا آشنا می کند و ارتباط قوی بین اعضا خانواده را برجسته می سازد.
برشی از متن کتاب
می می، می گوید بهشت پر از ابرهای سفید پشمالو و فرشته هاست. این حرف خیلی قشنگ است ولی مگر می شود روی ابر نشست؟ مگر آدم صاف پایین نمی افتد و محکم به زمین نمی خورد؟ فرانکی همیشه می گوید، فرشته ها بال دارند پس نگران این چیزها نیستند. نظر من درباره بهشت، هیچ ربطی به ابر یا فرشته ندارد. بهشت برای من بستنی گردویی خامه ای است و استخر شنا و بازی بیس بال. این که تیم بروکلین داگرز همیشه برنده شود و بهترین جای خانه مال من باشد، این که درست پشت زمین داگرز بنشینم. آخر اگر کسی بهترین جای خانه را داشته باشد، لااقل می تواند از وضع مرده ها سر در بیاورد. من زیاد به بهشت فکر می کنم. اما نه به دلیل های معمولی، چون فقط یازده سال دارم و خیال هم ندارم لااقل تا قبل از صد سالگی ام بمیرم. فقط به این دلیل فکر مرگ هستم که اسمم را از روی آواز بینگ کراسبی گذاشته اند. از همان تصنیف سکه هایی از آسمان، و وقتی اسم شما را از روی چیزی گذاشته باشند خب نمی توانید به آن فکر نکنید. می دانید، پدرم عاشق بینگ کراسبی بود و برای همین همه به جای این که به من بگویند باربارا آن فلوسی که اسم اصلی ام است. مرا پنی صدا می کنند. کسی به من باربارا نمی گوید مگر معلم هایم و بعضی وقت ها حتی خودم هم اسم واقعی ام را فراموش می کنم. به نظرم می شد بدتر از این هم باشد. مثلاً اگر به من می گفتند کلمنتین که آن هم اسم یکی دیگر از آواز های بسیار مورد علاقه ی پدرم از بینگ کراسبی است. فکر نکنم در آن صورت کلمنتین خیلی خوبی می شدم. ولی از کجا معلوم، خدا می داند...
نویسنده: جنیفر ال هالم مترجم: شهلا انتظاریان انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب سکه ای از آسمان - افق
دیدگاه کاربران