کتاب عمو نوروز و ننه سرما از مجموعه ی شیرین ترین قصه های ایران نوشته ی حدیث لزر غلامی با تصویرگری آمنه اربابون توسط انتشارات شهر قلم به چاپ رسیده است.
در یک شهری که یک کوه داشت و یک دشت پیرزن و پیر مردی بودند که عاشق هم بودند، اما هیچ وقت حتی با هم حرف نزده بودند، پیرمرد قصه که اسمش عمو نوروز بود توی کوه زندگی می کرد . پیرزن که همون ننه سرما بود توی دشت خانه داشت . آخر زمستون شد و عمو نوروز از از کوه پایین آمد؛ او کلی به خودش رسید، عطر زد و خوش تیپ کرد. حتی آرایشگاه هم رفت؛ و از آنجا به سمت دشت روونه شد. باد بهار پشت سر عمو نوروز راه افتاد؛ ولی تو دشت ننه سرما منتظرش بود. ننه سرما هم پیراهن صورتی و دامن چین چینش رو به تن کرده بود و انتظار عمو نورزو را می کشید. ننه سرما اسفند دود کرد، سیر، سماق، آینه و سمنو ... را در سفره ی هفت سین گذاشت و یک نارنج هم تو کاسه ی آب انداخت، شیرینی نخود چی هم داخل ظرفی چید و روی سفره گذاشت. قلبش تاپ تاپ می زد تا عمو نوروز برسد و همدیگر را ببینند. تا اینکه...
مجموعه ی شیرین ترین قصه های ایرانی، شامل چند جلد کتاب است که هر کدام از آن ها یکی از قصه های قدیمی که پدربزرگ ها و مادربزرگ ها تعریف می کردند را در خود جای داده اند. قصه هایی که نویسنده ی مشخصی ندارد و فقط سینه به سینه در میان مردم گشته و حالا در این اثر به شکل یک کتاب که شامل قصه و شعرهای جالب است ارائه شده؛ این قصه ها با تصویرهای زیبایی کنار هم قرار گرفته اند تا کودکان و بزرگ ترها با هم از آن ها لذت ببرند. بزرگ ترها با خواندن آن به دوران شیرینی کودکی شان سفر می کنند و کودکان همزمان که قصه را از زبان بزرگ ترها می شنوند، در دنیای زیبایی که تصاویر برای داستان خلق کرده اند گردش می کنند.
نویسنده: حدیث لزر غلامی تصویرگر: آمنه اربابون انتشارات: شهر قلم
نظرات کاربران درباره کتاب عمو نوروز و ننه سرما - شهر قلم
دیدگاه کاربران