کتاب سکون سخن می گوید - اکهارت تله

کتاب سکون سخن می گوید نوشته ی اکهارت تله با ترجمه ی فرناز فرود توسط انتشارات کلک آزادگان به چاپ رسیده است.

کتاب "سکون سخن می گوید"، سرشار از جملات و عباراتی آموزنده است که آرامش واقعی را برای مخاطب به ارمغان می آورد. "اکهارت تله"، نویسنده ی اثر پیش رو، در سن بیست و نه سالگی دچار دگرگونی معنوی والایی شد و تحت تاثیر این دگرگونی،  طرز تفکر، نگرش و زندگی اش دست خوش تغییراتی بزرگ و مهم گردید. وی با بهره گیری از این تحولات، به نگارش کتاب حاضر پرداخته و افراد را در یافتن مسیر صحیح زندگی یاری می رساند. کلیه ی مطالب ذکر شده، به شیوه های نگارش دوران گذشته و در قالب سوتراهای باستانی هند، به صورت جملاتی کوتاه، صریح و محتوایی تامل برانگیز، تدوین گردیده و آموزه هایی گیرا را ارائه می دهند. خواننده جهت درک بیش تر مقاصد مولف، باید با دقت و تمرکز فراوان واژه به واژه ی بندهای آن را مطالعه نموده و از طریق همراه ساختن ذهن و روح خود با اکهارت، به آگاهی درونی دست یافته و آرامش معنوی را تجربه نماید. به بیانی ساده تر، این کتاب از آن دسته آثاری است که با بهره گیری از عبارات و واژگانی جذاب و دل انگیز و هم چنین استفاده از سبکی تاثیرگذار، روح مخاطب را تسخیرکرده و لذتی وصف ناشدنی را در قلبش پدیدار می سازد.

فهرست

آشنایی با نویسنده پیش گفتار فصل 1: سکوت و سکون فصل 2: در ورای ذهن متفکر فصل 3: «خود» خودمحور فصل 4: حال فصل 5: وجود حقیقی تو فصل 6: پذیرش و تسلیم فصل 7: طبیعت فصل 8: روابط فصل 9: مرگ و ابدیت فصل 10: رنج و پایان رنج

برشی از متن کتاب

1.  سکوت و سکون هنگامی که ارتباط با سکون درون را از دست می دهی، ارتباط با خودت را از دست می دهی. هنگامی که ارتباط با خودت را از دست می دهی، در جهان گم گشته می شوی. درونی ترین احساسی که از خود - از آن کسی که هستی - داری، از سکون تفکیک ناپذیر است. این همان من هستم است که از نام و شکل عمیق تر می باشد. *** سکون، طبیعت اصلی توست. سکون چیست؟ نوعی فضا یا هشیاری درونی که واژه های این صفحه در آن دریافت می شوند و به افکار تبدیل می گردند. بدون آن هشیاری، هیچ درکی، فکری و جهانی وجود نداشت. تو آن هشیاری هستی که به جامه مبدل انسان درآمده ای. *** همهمه درونی تفکر معادل با سر و صدای بیرونی ست. سکون درونی معادل با سکوت بیرونی ست. هر گاه سکوتی در پیرامونت وجود دارد، به آن گوش بسپار. یعنی فقط آن را ببین و به آن توجه کن. گوش دادن به سکوت، بعد سکون را در درون تو بیدار می کند، زیرا فقط از طریق سکون است که می توانی به سکوت آگاه شوی. ببین که در لحظه توجه به سکوت پیرامونت، فکر نمی کنی. آگاه هستی، اما فکر نمی کنی. *** هنگامی که به سکوت آگاه می شوی، بی درنگ آن حالت هشیاری ساکن درونی ایجاد می شود. اکنون حاضر هستی و از هزاران سال شرطی سازی جمعی بشر به بیرون گام نهاده ای. *** به یک درخت، یک گل و یک گیاه نگاه کن. بگذار آگاهی تو بر آن بیارامد. بنگر چه ساکن هستند، چه عمیق در وجود ریشه دارند. بگذار تا طبیعت، سکون را به تو بیاموزد. *** هنگامی که به درختی نگاه می کنی و سکون آن را درمی یابی، خودت نیز ساکن می شوی و در سطح بسیار عمیقی با آن ارتباط برقرار می کنی. با هر چه از طریق سکون دریافت کنی، احساس یگانگی می نمایی. احساس یکی بودن با همه چیز، همان عشق حقیقی ست. *** سکوت مفید است، اما برای یافتن سکون نیازی به آن نداری. حتی در هیاهو می توانی به سکون متن صدا، به فضایی که صدا از آن برمی خیزد، آگاه باشی. آن فضای درونی آگاهی ناب، خود آگاهی ست . می توانی به آگاهی به عنوان زمینه تمامی دریافت های حسی و تمامی افکارت آگاه شوی. آگاه شدن به آگاهی، پدیدار شدن سکون درون است. *** هر صدای آزاردهنده ای می تواند به اندازه سکوت مفید باشد. چگونه؟ مقاومت درونی را در برابر آن کنار بگذار، بگذار امور همان گونه که هستند، باشند. این پذیرش، تو را به آن قلمروی آرامش درون که سکون است خواهد برد. هر گاه این لحظه را به هر شکلی که باشد به گونه ای عمیق بپذیری، ساکن شده ای و در آرامش هستی. *** به وقفه توجه کن! وقفه میان دو فکر، فضای ساکن کوتاه میان واژه ها در گفت و گو، فاصله میان نت های پیانو یا فلوت، یا وقفه میان دم و بازدم. هنگامی که به این وقفه ها توجه می کنی، آگاه بودن به «چیزی» به آگاهی صرف تبدیل می شود. بعد بی شکل آگاهی خالص از درونت به پا می خیزد و جایگزین «شناسایی از طریق شکل» می گردد. *** شعور، در سکوت عمل می کند و خلاقیت و راه حل مسایل در سکون یافت می شوند. *** آیا سکون فقط نبود صدا و نمود است؟ نه، سکون خود شعور است. آگاهی زیربنایی که تمامی اشکال از آن زاده می شوند و مگر ممکن...

• نویسنده: اکهارت تله
• مترجم: فرناز فرود
• انتشارات: کلک آزادگان